۹ مرداد ۱۳۸۸

به احترام انسانیت حرف می زنیم .

آدم‌ها را باید در بزنگاه شناخت، این که آدم “می‌زند” یا نه، می‌تواند معیار خوبی برای شناخت باشد، امروز دیدم که علی‌رضا قزوه، کسی که انتظارش را نداشتم زده، حرف را می‌گویم. علی‌رضا قزوه حرف زده است، حالا شاید از چیز دیگری ناراحت باشد اما حرفش انسانی است و این غنیمت است در این وانفسا.همه‌مان “انسان” هستیم و این وجه مشترکی نیست که بتوان آن را کتمان کرد. چه فرق دارد که درباره‌ی مفهوم مشروعیت و مقبولیت در نظام جمهوری‌ اسلامی چگونه می‌اندیشیم؟ چه فرق دارد که ذوب در ولایتیم و یا کاملاً مخالف با این ادعا و یا آنکه که این مفهوم را از اساس رد می‌کنیم؟ همه‌مان “جان” داریم و از اصول انسانیت است که “جان” حرمت داشته باشد. این‌که به چه کیس رای داده‌ایم مهم نیست وقتی که حرمت “جان” به مخاطره افتاده. انسانیت به ما حکم می‌کند که پاس‌دار حرمت‌ها باشیم. پیش‌ از این ‌که اصول‌گرا باشیم یا اصلاح‌طلب، انسانیم و انسانیت اصولی دارد. سخنم با اصول گرایان است؛ آیا در آنچه که شما اصول‌گرایی می‌نامیدش اصول انسانیت هم جایگاهی دارند؟دیروز مطلبی منتشر کردم از فرزند کوچک مطهری که از جمله‌ی الطاف خداوند در حقش این بود که وی را در برابر آزمون خطرناک گفتن یا نگفتن در زمانه‌ای که هم مسلکان به حرمت “جان” تعرض می‌کنند قرار نگرفت. دیروز دیدم که او از این آتش به سلامت گذشته و نام پدرش را نیز به سلامت از این آتش عبور داده است. این گونه مطالب هدف والاتری دارند.این‌ها اعتراضاتی هستند از یک انسان درباره‌ی به محاق رفتن انسانیت. ما از این درد باید بنالیم زیرا که انسانیم، باید بنالیم از جان‌های جوانی که جسم‌شان حالا زیر مشتی خاک است. همه‌ی ما باید بنالیم زیرا که همه‌مان انسانیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظر بدهید: