۱۲ تیر ۱۳۸۸

با احضار سفرای اروپایی ایران به صدر اخبار جهانی بازگشت .

با احضار سفرای اروپایی ایران به صدر اخبار جهانی بازگشت .

مخابرات برای جبران زيان دوره ای که ارسال پيامک را متوقف کرده بود هر پيامک را چندين بار ارسال ميکند!

پیشنهاد : ارسال پیامک (SMS) را تحریم کنیم . موافقین نطر بدهند .
ايلنا : از شب گذشته با برقراري مجدد سرويس يك پيامك چندين بار به دست مخاطب مي‌رسد درحاليكه ارسال كننده آن تنها يكبار پيامك را ارسال كرده است.به گزارش ايلنا، نكته جالب اين جاست كه پيام‌هاي انتخاباتي كه مربوط به 21 روز پيش بوده، هم‌اكنون به دست مخاطبان مي‌رسد درحاليكه يك پيامك طبق قاعده بعد از 24 ساعت از شبكه خود به خود حذف مي‌شود.سرويس پيام كوتاه درست يكروز قبل از انتخابات قطع شد و روز گذشته در ساعت 19 مجددا برقرار شد.همچنين بر اساس اطلاعات دريافتي از مشتركان، يك پيامكي كه تنها يكبار شب گذشته ارسال شده، چندين بار متوالي به دست مخاطب مي‌سد و اين اگر يك اختلالات فني نباشد، يك درآمدزايي جديد جهت جبران 21 روز قطعي اين شبكه است.گفتني است، پيگيري خبرنگار ايلنا جهت بررسي اين وضعيت و كسب تكليف از مسؤولين مخابرات و همراه اول بدون پاسخ مانده است.

رويترز : به نظر می‌رسد که این حرکات اعتراضی خاتمه نخواهد یافت

خبرگزاری رویترز در گفت‌وگو با دو کارشناس امور ایران پرسش‌هایی را در مورد آینده اين تحولات در میان گذاشته است.
پرسش اول: آیا معترضان در ایران از دستور آیت الله خامنه ای برای توقف تظاهرات تبعیت خواهند کرد؟
رویترز می‌نویسد تجربه نشان داد که حتی پس از هشدارهای رهبر ایران مردم معترض به تظاهرات خود ادامه دادند و این در شرایطی است که جو پلیسی شدیدی در خیابان‌های تهران حاکم بود. به نظر می‌رسد که این حرکات اعتراضی خاتمه نخواهد یافت.
انوش احتشامی کارشناس امور ایران و استاد دانشگاه دورهام در انگلستان به خبرگزاری رویترز می‌گوید: «من بعید می‌دانم که تظاهرات اعتراضی خاتمه یابد. این اعتراضها به اشکال و روشهای جدیدی بروز خواهند کرد. سرنوشت این اعتراض‌ها تا حد زیادی به میرحسین موسوی بستگی دارد. اگر وی در راس این حرکت باقی بماند اعتراض‌ها به شکل صلح‌آمیز همان خواست محوری یعنی ابطال نتایج رای گیری را دنبال خواهد کرد. ولی اگر وی نتواند این حرکت را رهبری کند ممکن است بخشی از این اعتراض‌ها به حرکات خشونت‌آمیز بیانجامد که در این شرایط بدترین گزینه خواهد بود.»
به اعتقاد انوش احتشامی، اگر میرحسین موسوی بازداشت شود ابعاد این حرکت اعتراضی وارد مقیاس جدیدی خواهد شد و ممکن است چهره‌های مهمی مثل آیت الله حسینعلی منتظری،‌ هاشمی رفسنجانی، و محمد خاتمی نیز دراین موضوع دخالت بیشتری بکنند.
باقر معین، کارشناس دیگر مسائل ایران در پاسخ این پرسش به خبرگزاری رویترز می‌گويد به دلیل جو سرکوب، فضای پلیسی و دستگیری چهره‌های اصلی معترضان، اعتراض‌ها در اشکال جدید و در ابعاد کوچک‌تری بروز خواهند کرد . باقر معین می‌گوید: «این بحران راه حل امنیتی ندارد. حکومت ایران باید به یک شکلی مردم معترض به تقلب در اننخابات را راضی کند. دراین حوادث بخشی از وفادارترین لایه‌های طرفدار حکومت نیز به اعتراضها پیوسته اند. حکومت ایران برای سرکوب ابزارهای فراوانی دارد اما نخواهد توانست جلوی نافرمانی مدنی را بگیرد.»
پرسش دوم: آیا حکومت اسلامی مشروعیت خود را از دست داده است؟ اگر از دست داده است چگونه می‌تواند این مشروعیت را بازیابد؟
رویترز می‌نویسد تظاهرات وسیع مردم در مخالفت آشکار با حرف‌ها و عملکرد رهبر ایران مشروعیت نظام را زیر پرسش برده است. قبل از اعلام نتایج رای گيری معترضان خواستار برکناری احمدی نژاد بودند ولی اکنون آیت الله خامنه ای و کل این سیستم مورد پرسش است.
شاید تنها راه برای بازگرداندن مشروعیت نظام و راضی کردن معترضان «سرکشیدن جام زهر» توسط آیت الله خامنه ای و پذیرش انتخابات مجدد باشد. دراین حالت او حمایت بخشی از طرفداران سرسخت خود را از دست خواهد داد، ولی می‌تواند اوضاع را در داخل آرام کرده و وجهه ایران را در سطح جهان تا حدی ترمیم کند.انوش احتشامی در این مورد به رویترز می‌گوید: «مشروعیت رژیم اسلامی اکنون زیر پرسش است و تا زمانی‌که توده وسیع مردم از نحوه و نتایج انتخابات ناراضی باشند این مشروعیت زیر پرسش خواهد بود.»
باقر معین نیز معتقد است که آیت الله خامنه ای رهبر ایران با تایید شتاب‌زده نتیجه رای گیری و جانبداری از محمود احمدی نژاد خود را در موقعیت لرزانی قرار داده است. باقر معین می‌گوید: «از این به بعد هرگونه انتقاد و مخالفتی با محمود احمدی نژاد دامن رهبر را نیز خواهد گرفت چون آیت الله خامنه ای به جای عمل کردن برفراز جناح‌های رقیب این بار علنا از یک گروه خاص جانبداری کرد.»
پرسش سوم: پیام آیت الله خامنه ای به معترضان رفتن به خانه و یا مواجه شدن با سرکوب است. ولی آیا حکومت اسلامی می‌تواند عواقب ناشی از سرکوب را تحمل کند؟
رویترز می‌نویسد که سابقه حکومت اسلامی نشان داده که بین پذیرش خواست معترضان و يا سرکوب این حکومت همیشه گزینه سرکوب را پیش برده است و نمونه آن سرکوب خونین تظاهرات دانشجویی در تیرماه ۱۳۷۸ بود.
انوش احتشامی در این مور می‌گوید: «وضعیت ایران اکنون به طور کلی طوفانی است و هیچیک از طرفین بحران دقیقا نمی‌دانند که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. با وجودی‌که سرکوب می‌تواند برای دوره‌ای موقت آرامش را به همراه بیاورد اما آرامشی که محصول خونریزی است عواقب سنگینی برای حکومت خواهد داشت.»
باقر معین نیز معتقد است: «ادامه سرکوب و شرایط فعلی بیش از همه بر موقعیت رهبر ایران تاثیر خواهد گذاشت. هر چه اين شرایط ادامه یابد شکافهای بیشتر و عمیق تری در روحانیت حاکم بروز خواهد کرد.»
پرسش چهارم: آیا این حوادث باراک اوباما رییس جمهور آمریکا را مجبور خواهد ساخت که سیاست تماس و گفت‌وگو با ایران را لغو کند؟
رویترز می‌نویسد پاسخ‌های تند تهران به سخنان باراک اوباما در مورد حوادث اخیر و اتهامات رهبران ایران به دولت آمریکا مبنی بر دخالت در امور داخلی ایران نشان می‌دهد که حداقل در آینده نزدیک بعید است تماس یا گفت‌وگویی بین دو طرف برقرار شود. علاوه بر این در شرایط کنونی حکومت اسلامی بیش از هر زمان دیگر به یک دشمن خارجی نیاز دارد که همه مشکلات را به آن نسبت دهد. از سوی دیگر برای رئیس جمهور آمریکا نیز تماس و گفت‌وگو با حکومتی که مردم خود را چنین سرکوب می‌کند کار دشواری خواهد بود.
انوش احتشامی به رویترز می‌گوید: «باراک اوباما اکنون به جای پیشبرد سیاست تماس با ایران با یک معضل جدید وپیجیده روبه‌رو شده است. عواقب حوادثی که در هفته‌های اخیر درایران روی داد به شکل چشمگیری بر وضعیت کل منطقه تاثیر خواهد گذاشت.»
باقر معین نیز می‌گوید: «کنار گذاشتن سیاست گفت‌وگو و تماس با ایران برای همیشه گزینه درستی نیست. آمریکا ممکن است سطح و یا دامنه تماس با ایران را محدود کند ولی نباید آن را به طور کلی لغو کند. ایران و آمریکا در حوزه‌هایی مثل عراق و افغانستان می‌توانند با هم همکاری کنند.»
پرسش آخر: آیا خامنه‌ای، رهبر ایران، از حمایت روحانیون و مراجع با نفوذ برخوردار است؟
رویترز می‌نویسد: شکاف عمیقی بین روحانیون طراز اول ایران به چشم می‌خورد. نمونه آن را می‌توان در بیانیه‌های برخی مراجع و یا اعتراض و سکوت برخی دیگر از روحانیون ارشد در مورد حوادث اخیر دید.
انوش احتشامی به رویترز می‌گوید: «آیت الله خامنه ای رهبر ایران در موضع گیری‌های خود از فردای انتخابات ایران مسلما از حمایت شورای نگهبان برخوردار بوده است. در غیر این صورت شاید او به این شکل قاطع وارد ماجرا نمی‌شد. بنابراین بخشی از روحانیون صاحب نفوذ در ساختار حکومت از وی حمایت می‌کنند.»
باقر معین می‌گوید: «آیت الله خامنه ای از حمایت فقط بخشی از دستگاه روحانیت برخوردار است. آقای خامنه‌ای بیشتر از تفاهم با دستگاه روحانیت بر قدرت نهادهای حکومتی، سیاسی و نظامی تکیه دارد.»

دولت اردن شبکه های ایرانی را بست .


بی بی سی : دولت اردن دفاتر دو شبکه تلویزیونی متعلق به دولت ایران را بسته است.سایت اینترنتی شبکه تلویزیونی عرب زبان العالم نوشته است که دفاتر این شبکه خبری در عمان، پایتخت اردن، به دستور وزارت اطلاع رسانی این کشور بسته شده است.العالم همچنین از دستور دولت اردن برای بسته شدن دفاتر شبکه تلویزیونی انگلیسی زبان پرس تی وی، که آنهم متعلق به دولت ایران است، خبر داده است.براساس این گزارش، مقامات دولت اردن “مجوزهای” این دو شبکه تلویزیونی را لغو و فعالیت آنها در عمان را منع کرده اند.به نقل از نبیل الشریف، وزیر اطلاع رسانی اردن، گزارش شده که شبکه العالم مجوزهای لازم را از دولت این کشور دریافت نکرده بود اما العالم گفته است که بیش از شش ماه پیش، درخواست های لازم را تسلیم مقامات اردن کرده و در انتظار صدور مجوز بوده است.این گزارش می افزاید که شبکه تلویزیونی پرس تی وی هم تقاضای صدور مجوز فعالیت در اردن را کرده بود اما تا زمان تعطیلی دفاتر آن، این مجوز صادر نشده بود.دولت اردن هنوز در مورد گزارش تعطیل دفاتر این دو شبکه تلویزیونی دولتی ایران اظهار نظر نکرده است.شبکه خبری العالم در سال 2003 توسط سازمان رادیو و تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی تاسیس شد و هدف خود را انتشار اخبار مربوط به جهان عرب و کشورهای عرب اعلام داشت.
شبکه های دولتی ایرانبرنامه های این شبکه، که به زبان عربی پخش می شود، از طریق ماهواره در نقاط مختلف جهان دریافت می شود.العالم دفاتری در بیروت و بغداد هم تاسیس کرده است.شبکه خبری پرس تی وی در اوایل سال 2007 برای پخش برنامه به زبان انگلیسی با بودجه دولت ایران راه اندازی شد.

دبیرخانه فرماندهی اینترپل : آرش حجازی شاهد قتل ندا آقا سلطان تحت تعقیب نیست .

درحالی که فرمانده پلیس ایران گفته بود پزشک حاضر در صحنه قتل ندا آقاسلطان تحت تعقیب اینترپل قرار گرفته، پلیس بین‌الملل، اینترپل، می‌گوید تاکنون درخواستی از مقامات جمهوری اسلامی در این مورد دریافت نکرده است.اسماعيل احمدى مقدم، فرمانده نيروى انتظامى ايران روز چهارشنبه در گفت‌وگو با خبرنگاران، قتل «ندا آقا سلطان» را يک سناريوى از پيش تعيين شده دانست و گفت که «آرش حجازى، پزشکى که در صحنه قتل ندا آقاسلطان حضور داشته است، توسط نيروهاى وزارت اطلاعات و پليس اينترپل تحت تعقيب است».اکنون دفتر مطبوعاتی دبیرخانه فرماندهی اینترپل در لیون فرانسه در پاسخ کتبی به پرسش رادیو فردا، می‌گوید که اینترپل «تا ساعت ۱۰:۳۰ پیش از ظهر روز پنجشنبه دوم ژوئیه (یازدهم تیر ماه) به وقت لیون، هیچگونه درخواستی از مقامات ایرانی، در خصوص پرونده مرگ ندا آقاسلطان دریافت نکرده است».آرش حجازی، نویسنده و پزشک، چند روز پس از قتل ندا آقاسطان در مصاحبه با شبکه جهانی بی.بی.سی اظهار کرد که در زمان قتل ندا آقاسطان در ایران حضور داشته و در صحنه قتل حاضر بوده است.برخی از تصاویر ویئویی مخابره شده از صحنه مرگ ندا آقاسلطان صحت گفته‌های آقای حجازی را در مورد حضور در صحنه قتل این دختر ۲۷ ایرانی تأیید می‌کند.آقای حجازی همچنین در بیان جزئیات قتل ندا عنوان کرد که او به به ضرب گلوله یک بسیجی به قتل رسیده است.
آقای علی آبادی رییس تربیت بدنی که قصد راه اندازی یک فدراسیون بین المللی فوتبال جدید دارد حتماً آقای احمدی مقدم هم قصد احداث یک اینتر پل جدید دارد

فرزند آیت الله بهشتی(از نزدیکان موسوی) : میرحسین به راه خود ادامه می دهد .

« راديو فردا»‌ ‌در گفت و گويی با عليرضا بهشتی، عضو شورای راهبردی ستاد مير حسين موسوی، درباره اين دو موضوع و همچنين بازداشت‌های روزهای اخير، پرسش‌هايی را مطرح کرده است.
آقای بهشتی در اين گفت و گو ضمن ابراز نظر درباره پرسش‌های «‌راديو فردا»‌ -بر اساس آنچه می‌گوید- مواضع آقای موسوی را نيز بيان کرده است.
راديو فردا:‌ آقای بهشتی! آقای سلمان ذاکر، عضو کميسيون قضايی مجلس، گفته است گروهی از نمايندگان مجلس به دادستانی کشور نامه‌ای نوشته و اتهاماتی را متوجه آقای موسوی کرده‌اند. از جمله اين اتهامات انتشار بيانيه، حضور در تجمعات، سکوت و عدم جداسازی خط خود از آنچه آنها «اغتشاشگر» ناميده است، و همچنين دامن زدن به اغتشاشات و معاونت در جرم، اقدام عليه امنيت ملی، اخلال در نظم عمومی و تشويش اذهان عمومی. او گفته است آقای ميرحسين موسوی يکی از متهمان اصلی اغتشاشات اخير است. نظر شما در مورد موارد اتهامی و صحبت‌های آقای ذاکر چيست؟
عليرضا بهشتی: من مطمئن هستم که هيچ کدام از اين اتهامات مبنای حقوقی ندارد و مستدل به ادله محکمه پسند نيست و اين حرکت را بيشتر يک حرکت سياسی برای فشار بر آقای موسوی تلقی می‌کنم.
من آقای ذاکر را نمی‌شناسم، اما بخشی از نمايندگان مجلس که حامی دولت هستند، خودشان در نتيجه يک نوع انتخابات «مهندسی شده» به مجلس راه پيدا کرده‌اند. طبيعی است که آنها نسبت به چنين شرايطی در مورد انتخابات دهم رياست جمهوری حساسيتی ندارند و هر گونه مخالفت با آن را مقابله با نظام تلقی می‌کنند. در فهم آنها از مردم سالاری دينی، مردم نقش و جايگاه خاصی ندارند.
واقعيت اين است که مردم از نمايندگان مجلس توقع دارند که برای طرح عدم کفايت رياست جمهور اقدام کنند، تا با خواسته‌های اکثريت مردم همسويی داشته باشد.
چنين اتهاماتی پيش از اين هم به نوعی از سوی برخی نمايندگان جريان اصولگرا و يا طرفداران آقای احمدی نژاد مطرح می‌شد و حتی کار به آن جا رسيد که ميرحسين موسوی را مشابه ابوالحسن بنی صدر دانستند. ارزيابی شما از اين گونه فشارهای سياسی – روانی چيست و فکر می‌کنيد آقای موسوی نسبت به اين فشارها و تهديدها چه واکنشی نشان خواهد داد؟
در وهله اول، مهم‌ترين موضوع، آگاهی مردم نسبت به وضعيت موجود است. تمام دستگاه‌های تبليغاتی که در دست دولت است، از جمله صدا و سيما، روزنامه‌ها، سايت‌ها و کسانی که در قالب نمايندگی مجلس يا مقام‌های ديگر به نفع دولت جو سازی تبليغاتی می‌کنند تا آقای موسوی را اغتشاشگر معرفی کنند، بايد بدانند اين گونه تبليغات در اذهان عمومی مردم جايگاهی ندارد و مردم اين چيزها را به خوبی می‌فهمند.
در تماس‌های مختلف با مردم و با حضور در ميان تجمعات مردم، به راحتی متوجه می‌شويم اين گونه تبليغات ديگر تاثيری که شايد چند سال قبل داشت، ندارد. آگاهی مردم به شدت بالا رفته و رفتار مدنی مردم شيوه کاملا متفاوتی را نشان می‌دهد.
از سوی ديگر، بيانيه‌های آقای موسوی در اين زمينه کاملا روشن و شفاف است. من اين را بيشتر در جهت افزايش فشار بر ايشان می‌بينم، ولی اين فشارها هيچ تاثيری بر شيوه آقای موسوی برای استيفای حقوق به سرقت رفته مردم به وجود نخواهد آورد.
نظر آقای موسوی در مورد تاييد نتيجه انتخابات رياست جمهوری توسط شورای نگهبان چيست؟
همان طور که آقای موسوی در بيانيه خود مطرح کرده، مشکل اساسی اين است که متاسفانه بخش قابل توجهی از اعضای شورای نگهبان بر خلاف قانون اساسی و قانون انتخابات، بی‌طرفی را نقض کردند و چون خودشان نقض کننده قانون بودند، پس صلاحيت لازم را برای رسيدگی و حکميت در يک امر ملی را ندارند.
بخش قابل توجهی از فقها و برخی از حقوقدانان شورای نگهبان که سمت اجرايی دارند و درهيئت دولت و معاونت رياست جمهوری فعاليت می‌کنند، نمی‌توانند بی طرف باشند.
آقای مهندس موسوی تقاضا کرده بود يک شورای حکميت که ظرفيت‌های لازم را داشته باشد، شکل بگيرد؛ شورای حکميتی که مورد تاييد مراجع تقليد هم باشد. چون هنوز نوعی اعتماد بين مردم و مراجع تقليد وجود دارد و آنها می‌توانند نقش خوبی را در اين زمينه ايفا کنند. بنابراين هيئت رسيدگی و شورای حکميت بايد تغيير می‌کرد.
تاييد انتخابات توسط شورای نگهبان اصلا غيرمنتظره نبود و ما می‌دانستيم شمارش آرای برخی از صندوق‌ها مشکلی را حل نخواهد کرد و فقط يک نوع مشروعيت بخشی برای تصميم شورای نگهبان مبنی بر تاييد انتخابات به شمار می‌رود.
به نظر می‌رسد آقای موسوی تحت فشار زيادی قرار دارد و البته شما اشاره کرديد که ايشان روش خود را ادامه خواهند داد. روند اعتراضات آقای موسوی در چه چارچوبی می‌گنجد؟
وقتی اين دولت از طريق يک تقلب و تخلف وسيع انتخاباتی به قدرت می‌رسد، ميزان مقبوليت و مشروعيت آن کاملا زير سؤال است و به نظر می‌رسد اکثريت مردم به هيچ عنوان نمی‌توانند اين دولت را به عنوان دولت خودشان بپذيرند.
البته به اين معنا نيست که آقای موسوی قصد خروج از نظام يا مقابله با کل نظام جمهوری اسلامی داشته باشد. راه، راه دشواری است و بيشتر، طرف مقابل اين دشواری را به وجود آورده، چون نمی‌خواهد از طريق قانونی به تغيير قوه مجريه تن در دهد.
طبيعی است که وقتی به چنين تقلب گسترده‌ای انجام می‌شود و راه‌های قانونی برای اعتراض هم در دست دولت يا نهادهای طرفدار دولت قرار دارد، استيفای حقوق کار دشواری خواهد بود.
اما راه‌های قضايی هنوز بسته نشده است و راه‌های ديگری برای نشان دادن اعتراض به صورت مسالمت آميز و مستمر هم توسط خود مردم ابداع می‌شود که بسيار جالب است و رفتار کاملا مدنی و مسالمت آميز مردم را نشان می‌دهد. مردم هرگز به سوی مقابله با کل نظام گام برنداشته‌اند و اين مسئله قابل تقدير است.
همچنين پيگيری‌های آقای موسوی به عنوان امين اکثريت آرا بايد ادامه يابد، چون اين آرا متعلق به خود آقای موسوی نيست که بتواند به عنوان يک حق شخصی از آن بگذرد. اين آرا متعلق به همه کسانی است که رأی داده اند و بر اساس محاسبات ما، چيزی بين ۱۰ تا ۱۱ ميليون رأی تقلب صورت گرفته است. ما يقين داريم آقای موسوی اکثريت آرا را به دست آورده، پس اکثريت مردم ايران حق دارند برای استيفای خود همچنان اقدام کنند.
البته اين اقدامات بايد به صورتی باشد که بهانه دست هيچ کس ندهد، نه افراد داخلی که می‌خواهند اين اعتراضات را سرکوب کنند و به مردم صدمه بزنند، نه بهانه دست کسانی بدهد که فکر می‌کنند تنها راه ممکن، براندازی کل نظام جمهوری اسلامی است.
شما به اعتراضات مسالمت آميز و مدنی مردم اشاره کرديد، اما در تبليغات طرف مقابل سعی می‌شود آقای موسوی خشونت‌طلب نشان داده شود. از سوی آنان، اين اعتراضات مسالمت آميز به صورت اقدامات خشونت بار مطرح می‌شود که مثلا تعداد زيادی از بسيجيان کتک خورده‌اند و درعين حال گفته می‌شود می‌شود مردمی که مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند، توسط کسانی بوده که در ظاهر لباس بسيج يا نيروی انتظامی را پوشيده‌اند. در مورد اين مسئله چه نظری داريد؟
نکته بسيار جالبی را مطرح کرديد، چون از زمانی که اين خبر را شنيدم، در ذهنم مانده است. موضوعی که اينها مطرح کردند، خيلی جالب است، يعنی هر کسی ممکن است لباس بسيج بپوشد.
اين مسئله، دو حالت بيشتر ندارد؛ حالت اول اين که اين حرف هم مانند خيلی حرف‌های ديگر دروغ است. در اين صورت، کسانی که اين نيروها را برای سرکوب مردم به کار می‌برند، بايد پاسخگو باشند. متاسفانه اينها در يک سلسله بی پايان دروغ‌پردازی افتاده‌اند و آدم دروغگو برای ترميم هر دروغی به دروغ ديگری متوسل می‌شود.
حالت دوم اين که اين مطلب راست است که در اين صورت، سؤالات بسيار مهم‌تری مطرح می‌شود. اگر به راحتی هر کسی می‌تواند وارد اين سازمان شود يا اين لباس را بپوشد، بايد سوال کرد چطور مسايل مهمی مانند انتخابات را به سازمانی که اين درجه از اطمينان متوجه آن است، واگذار شده؟ اين خطايی بسيار بزرگ و نابخشودنی است. البته درست بودن يا نبودن مسئله جای شک و ترديد است.
حالا فرض کنيد من بخواهم خودم را به عنوان يک بسيجی جا بزنم. هر چند که من در دوران دفاع مقدس مدتی جزو نيروی بسيج بودم، خدمت کردم و پشيمان هم نيستم، اما فرض کنيد درحال حاضر بخواهم خودم را به عنوان بسيجی جا بزنم. تجهيزات را از کجا می‌توانم بياورم؟ تجهيزات ضد شورشی که دراختيار اينها قرار دارد، در فروشگاه‌ها که به فروش نمی‌رسد، پس اينها بايد از يک جایی به من داده شود.
به نظر من، طرح اين گونه مسايل مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه بندهايی است که روز به روز دست و پای نظام تبليغاتی آقايان را بيشتر درهم می‌پيچد.
با توجه به اتهاماتی که به آقای موسوی وارد شده است، اگر پرونده قضايی تشکيل شود و ايشان محکوم شوند، چه عکس العملی نشان خواهند داد؟
من فکر نمی‌کنم از نظر حقوقی کار به آنجا برسد و هنوز در نظام اين مقدار حرمت نگاه داشته می‌شود. بخش‌هايی از اين نظام هنوز نقش معتدلی دارند و عاقلانه و باتدبير رفتار می‌کنند و بعيد می‌دانم کار به چنين جايی کشيده شود.
اين مسئله بيشتر برای ايجاد فشار بر آقای موسوی از طرف گروه‌های تندروی طرفدار دولت است. اينها معتقد هستند برای حل مسئله بايد برخی از سران منتقد نظام که در چهارچوب نظام فعاليت می‌کنند را مثلا اعدام کنيم. اين نگاه تندروانه هميشه وجود داشته و مورد قبول مديريت کلان نظام نبوده است.
ولی اگر به فرض هم چنين مسئله‌ای پيش بيايد، بايد يک هزينه اجتماعی بسيار سنگينی پرداخته شود تا افرادی بتوانند وضعيت را به چنين جايی بکشانند.
فکر می‌کنم در سطوح مختلف نظام نسبت به نيروی مردم، باورها و ظرفيت‌های مردم يک ديدگاه نسبتا واقع‌بينانه وجود دارد.
همان طور که می‌دانيد، شمار نامعلومی طی روزهای اخير بازداشت شده اند که برخی از آنها فعالان مدنی، سياسی و روزنامه نگار بودند که حتی برخی از آنها دارای سمت در دولت‌های مختلف جمهوری اسلامی بوده‌اند. در حال حاضر، اتهام آنها مشخص نيست و بيشتر خانواده‌ها از سرنوشت وابستگان خود در زندان اطلاعی ندارند. شما اين بازداشت‌ها و احتمالا اعترافاتی را که در برخی از روزنامه‌های وابسته به جريان اصولگرا مطرح می‌شود، چگونه ارزيابی می‌کنيد؟
اين بازداشت‌ها را از چند جهت می‌توان تحليل کرد؛ برخی می‌خواهند اين فرصت را مغتنم بشمارند و به يکسری تسويه حساب‌های ديرينه بپردازند و اين طرح را از ابتدای جريان انتخابات در ذهن داشتند و در محافل خود مطرح کردند. اما واقعيت اين است که همه چيز مطابق برنامه ريزی‌های محفلی پيش نمی‌رود و نيروهای ديگری هم در اجتماع وجود دارند که خيلی از اين نقشه‌ها را ناکام می‌گذارند.
نکته دوم اين است که علاوه بر فعالان مدنی و روزنامه نگاران، تعداد زيادی از جوانان و فعالان را داريم که بازداشت شده اند که هيچ جرمی به جز فعاليت درستاد آقای موسوی نداشتند.
من بايد روی اين مسئله تاکيد کنم که بازداشت‌ها فقط به عده‌ای افراد شناخته شده منحصر نمی‌شود، بلکه گزارش‌های فراوان از سراسر کشور می‌رسد که جوانان، دانشجويان و فعالان زيادی در تهران و شهرستان‌ها بدون اين که جرمی مرتکب شده باشند، احضار و يا بازداشت شده اند و جايشان معلوم نيست.
البته ما پيگيری‌های لازم را انجام می‌دهيم، هر چند که بسياری از اين پيگيری‌ها موفقيت آميز نيست. با اين حال، وظيفه ما اين است که در مورد اين مسئله اقدام کنيم.
درهمين جا از خانواده‌های اين افراد تشکر می‌کنم که صبورانه و با تحمل همه مشکلات در اين راه باقی ماندند و بسياری از آنها با ما تماس می‌گيرند و به ما دلداری هم می‌دهند و می‌گويند جوان ما وقتی وارد اين راه شدند، بايد دشواری‌ها را هم می‌دانستند.
من فکر می‌کنم بخش اعظم اين نيروها بعد از اعلام تاييد شورای نگهبان و طی روزهای آينده به تدريج آزاد شوند.

ابراهیم نبوی از پروژه اعتراف گیری از خود می گوید .

بسیاری از کسانی که اعتراف کرده‌اند از شرایط سخت زندان، دروغ، تهدیدهایی که شده‌اند و آنچه به «شکنجه سفید» معروف است گفته‌اند. شکنجه‌ای که آثار فیزیکی از خود به جای نمی‌گذارد ولی روحی و روانی است.
یکی از کسانی که از او اعترافاتی منتشر شد، ابراهیم نبوی، روزنامه‌نگار، طنزپرداز و نویسنده ایرانی است.
وی در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی در اوج شهرت به دلیل طنزهای سیاسی و اجتماعی که در روزنامه‌های اصلاح‌طلب می‌نوشت بازداشت شد و سپس اعترافاتی کرد؛ که خود او در گفت‌وگویی با رادیو فردا به آنها می‌پردازد.
ابراهیم نبوی: اين پروژه اعتراف گيری چيزی است که در مورد خودم اتفاق افتاد. بار اول که زندانی شدم بعد از ۲۰ روز به من گفتند همان چيزهايی را که اعتراف کردی جلوی دوربين هم بگو، ما از اين مسئله هيچ استفاده ای نخواهیم کرد و فقط می خواهيم به مسئولين نشان دهيم و بگوييم نبوی از حرف خود کوتاه آمده است.
بعد با لباس زندان رفتيم پايين، ولی گفتند برو لباس معمولی بپوش و صورتت را اصلاح کن. من خيلی طبيعی صحبت کردم اما آنها گفتند اگر اين طور صحبت کنی کسی حاضر نيست تو را آزاد کند.
يعنی موارد خاصی وجود داشت که شما بايد به آن اعتراف می کرديد؟
يک سری سؤال‌های کلی می‌پرسيدند که نقاط ضعف اخلاقی خودت را بگو، با چه کسانی رابطه سياسی داشتی و يا مثلا بگو با نهضت آزادی رابطه داشتی. در حالی که اعضای نهضت آزادی همه آزاد بودند، مرا زندانی کرده بودند و می‌گفتند اعتراف کن که با آنها رابطه داری.
اول در زندان هم مرا تحت فشار گذاشتند که با چه کسانی در خارج تماس دارم. من گفتم هنوز گذرنامه ندارم و پايم را از ايران بيرون نگذاشته‌ام و اصلا در زندگی ام خارجی نديده‌ام.
پس هدف خاصی را برای شما ترسيم نکردند که بايد به اين موارد اعتراف کنيد؟
سؤال‌هايی را دادند که بنويسم. من جواب‌ها را نوشتم ولی گفتند اینها فايده ندارد و اين قسمت‌ها را عوض کن. من بعضی قسمت‌ها را عوض کردم ولی يک جاهايی را عوض نکردم. به من گفتند يک جوری بايد اجرا کنی که همه فکر کنند با ميل خودت اعتراف کرده‌ای. من اول آيه قرآن خواندم، گفتند نخوان اين طوری فکر می‌کنند ما تو را مجبور کرده‌ايم اعتراف کنی. گفتم خوب مجبورم کرده ايد.
اعتراف گيری های اخير را چگونه می توان با گذشته پيوند داد و آيا نقاط اشتراک و افتراقی دارند؟
نقاط اشتراک دارند. فرض کنيد شخصی نويسنده بوده و از حکومت انتقاد می کرده است. به او می گويند اعتراف کن که به يک باند وابسته بودی و از خارجی ها کمک گرفتی که انقلابی برای از بين بردن نظام اجتماعی به وجود بياوری.
اين آدم اعتراف می کند و اتفاقا چند روز قبل از اعتراف او، روزنامه کيهان دقيقا همين حرف ها را می‌نويسد. بعد از اعتراف هم چند نفر ديگر را می‌آورند و به عنوان مشارکت در انقلاب مخملی معرفی می‌کنند.
با توجه به سابقه ذهنی مردم، اين اعترافات چه تاثيری بر مخاطبان می‌گذارد؟
حکومتی که فرض را بر اين می گذارد که مردم نادان و بی‌شعورند، به راحتی و با خوشبختی حکومت می‌کند و تصور می‌کند برای هميشه بر سر کار خواهد ماند، اما واقعيت های ديگری وجود دارد.
ما حتی يک مورد از اعتراف‌کنندگان را سراغ نداريم که پس از آزادی از زندان، نگويند که تحت فشار مجبور به اعتراف شده‌اند.
سيستم اعتراف‌گيری سيستمی است که درآن شخصيت را خرد می‌کنند و احساس تنهايی را به وجود می‌آوردند و يک پروژه را آن قدر تکرار می‌کنند که انسان خودش باور می‌کند. بعد نقاط ضعف را بزرگ می‌کنند و به اندازه يک اعدام در انسان وحشت ايجاد می‌کنند و شخص را وادار می‌کنند به اندازه ۲۰ سال زندان حرف بزند.
در حال حاضر تاثير مقطعی و سريع اين اعترافات بر مخاطبان چه خواهد بود؟
صدا و سيمايی که دروغگو است و يک رئيس جمهور دروغگو در تلويزيون و در روز روشن دروغ را در چشم مردم می‌کند، صدا و سيمايی که در مورد حضور چهار ميليون نفر در خيابان‌ها سکوت می‌کند، چنين تلويزيونی هرگز نمی‌تواند اعترافی پخش کند و مردم فرض را بر اين بگذارند که راست است.
اين اعترافات فقط در بعضی شهرهای کوچک که دسترسی به اطلاعات محدود است و برای يک زمان و شرايط موقت ممکن است تاثير داشته باشد، اما در دراز مدت هيچ تاثيری ندارد.
مردم ايران بايد واکنش نشان دهند و به محض اين که اعترافی را می‌بينند بايد بدانند شخص تحت فشار وادار شده اين حرف‌ها را بزند.
وقتی ما اعترافات را گوش می‌کنيم و سؤال می‌کنيم که آيا درست است يا نه، يعنی به بازجو اين قدرت را می‌دهيم که زندانی را تحت فشار، کتک و انفرادی قرار دهد تا به چيزی که انجام نداده اعتراف کند.

«اثرگذاري» را بر «آوارگي» ترجيح مي دهم!


وبلاگ بابک داد
وضعيت ما: امروز دو روزي مي شود كه جايي در استان پهناور و كويري …مهمان يك دوست عزيز هستيم! مي گويند اينجا هم «الله اكبر شبانه» لرزه بر اندام طرفداران كودتا مي اندازد. ديشب كه شوراي نگهبان نتيجه انتخابات را تأييد كرد، بوق ماشينها به صدا درآمد و تكبير در فضاي شهر كوچك … طنين انداز شد. باورم نمي شد در اين شهرستان كوچك، كه افراد ممكن است بابت «ذكر نام خدا» شناسايي شوند(!) و حتي دچار دردسر بعدي بشوند، آنهمه فرياد جانانه الله اكبر بشنوم.
خبرهايي از خانه!: همسايه اي در مجتمع، در تماسم با او گفت مأموران امنيتي درب آپارتمان ما را شكسته و داخل شده اند و بعد از چند ساعت بازرسي، چيزهايي را با خود برده اند… لابد اتهام من هم يا براندازي سخت و نرم است يا ارتباط با صداي آمريكا(!) يا جاسوسي و براندازي از طريق ديابت و بيماري قلبي!! مثل برادران علايي كه مي خواستند از طريق مبارزه با ايدز براندازي كنند! از اين نگرانم كه مبادا ادعّا كنند «چيزهايي» در خانه مان پيدا كرده اند و مثلا” بگويند «هدفون» ضبط صوت و «هِدسِت موبايل» و «رسيور ماهواره» و «d.v.d» هاي فيلمهاي سينمايي و كارتون بچه هايم،(واااي دستگاه تست قندخونم!) همگي «لوازم جاسوسي!» هستند و توسط سربازان گمنام امام زمان «كشف» شده اند! بخصوص دستگاه تست قندخون، خيلي شبيه ماكت ماهواره اميد(!) است و بعيد ميدانم بتوانند بفهمند چي چي هست؟
حقيقت گويي «هزينه» دارد: اين روزها تعداد كساني كه در شرايط بعد از كودتا «در ايران» هستند و هنوز «زنداني» نشده اند و به تهديدهاي مستقيم مأموران امنيتي مبني بر «خفقان مطلق» گوش نداده اند و مصاحبه اي مي كنند يا چيزي مي نويسند، چندتاست؟ تقريبا” تمامي افرادي كه احتمال داشت در چنين شرايطي «مؤثر» باشند و «شجاعت» داشته باشند كه مانع كودتاچيان بشوند، همزمان در شب اول و هفته اول دستگير شدند و به طور فله اي در زندانهاي مختلف زنداني شده اند. بعد از آن هم با ادامه تهديدها و تهديد خانواده ها و تهاجم به منازل فعالان و منتقدان، افراد ديگر را به سكوتي مرگبار وادار كردند و به مجّرد مصاحبه يا نوشتن مطلبي، اين افراد را هم دستگير مي كنند.
در شرايط بعد از كودتا، در حالي كه واقعا” حالم از سياست به هم خورده بود و قصد داشتم براي هميشه اين عرصه آلوده را ترك كنم، بعد از قدري تأمل، وظيفه ام را در اين ديدم كه بجاي «زنداني شدن فله اي» و «سكوت منفعلانه»، به نوشتن و تحليل و روشنگري به سهم اندك خود ادامه بدهم و مصاحبه كنم و از حقوق پايمال شده خودمان دفاع كنم. به محض شروع به كار، بدليل آنكه خط تلفن همراهم را قطع كرده و منزل هم نمانده بودم، از طريق كامنت خصوصي يا ايميل، تهديد و ارعاب شدم كه «ديگر سكوت كن وگرنه…»! اما توجهي نكردم و «اثرگذاري در آواره گي» را بر «دستگيري فله اي» و «خفقان در زندان يا كُنج خانه» ترجيح دادم.
تا اينجاي كار، خانه و كاشانه و تمام لوازم و وسائل و دلبستگي هاي دو فرزندم و خودم را بر سر «نوشتن» و «گفتن» و سكوت نكردن در قبال كودتا و براي «اظهار حقيقت / سوره نساء آيه 135» از دست داده ايم. به جز خانه و ادامه آوارگي و كنكور از دست رفته پسر عزيزم، واقعا” فكرش را هم نمي كردم كه روزي بيايد كه خانه ناامن باشد و نتوانيم به خانه برگرديم! روزي برسد كه راه خانه، راهي «بي برگشت» باشد! اما ما در راهيم و به زودي زود به خانه برمي گرديم. انشاءلله.

مروری بر “روند کودتـای انتخاباتی”! خودکارها و تعرفه های”جادوئی”!

نظام در اين “قــُمار تلخ”، شخصيت های سرشناسی از مراجع، سران سياسی پرسابقه مثل هاشمی، موسوی، کروبی، آيات عظام، و ميليون ها تن از مردم معتقد و بخش بزرگی از بدنه مؤثر جامعه را از دست داد تا “احمدی نژاد” باقی بماند! فرصت انتخابات اين دوره تنها «روزنه مدنی» مردم ايران بود برای رهايی و خروج از مصيبت خسارتباری بنام «احمدی نژاد»! حال ببينيم، چگونه اين پنجره قانونی و روزنه مدنی، تبديل به يک بازی متقلبانه و فريبکارانه شد تا احمدی نژاد بر مسند قدرت باقی بماند! از ميان دهها شخصيت نامزد شده، سليقه های مردم را به چهار نامزد «محدود» کردند که دونفر کاملا” همسو با وضعيت فعلی بودند و فقط ميرحسين موسوی و مهدی کروبی خواهان تغيير وضع و تحول آن هم «در چارچوب نظام» بودند. تمام گروهها و فعالان و تحليلگران، با هزاران اميد و آرزو برای «تغيير احمدی نژاد»، مردم را به پای صندوقهای رأی دعوت کردند! به رغم دوره های پيش، ۱۰ ميليون نفر بيشتر از انتخابات قبل پای صندوقها آمدند تا رأی خود را به «رفتن احمدی نژاد» اعلام کنند.سراسر حوزه های رأی گيری، سرشار از کسانی بود که يا برای اولين بار رأی می دادند و يا عنوان می کردند هدفشان از رأی دادن، «نه به احمدی نژاد» است. وزارت کشور چندين ميليون برگ تعرفه رأی اضافه منتشر کرد. در آمارها گفتند ۴۲ ميليون واجد شرايط داريم، اما ۵۵ ميليون تعرفه رأی منتشر کردند! اين چند ميليون رأی اضافی، صاف و «تانخورده» و با دستخط مشترک نام احمدی نژاد را بر خود داشتند! با وجود چاپ ميليونها تعرفه رأی اضافه، بسياری از حوزه ها را «به بهانه کمبود تعرفه رأی» از بعد از ظهر جمعه بستند و رأی گيری را به بهانه های مختلفی در حوزه های «شهرهای بزرگ» متوقف کردند.حسينيه ارشاد از ساعت هشت و نيم تعطيل شد! اما «ظاهر رأی گيری» تا ساعت ۱۰ تمديد «اعلام» شد! قبل از انتخابات، شايع بود «خودکارهای جادويی» وارد ايران کرده اند که در حوزه های رأی گيری می گذارند و ساعتی بعد از نوشتن رأی، دستخط روی تعرفه ها «محو» می شود و ميتوانند نام ديگری را روی برگه رأی بنويسند! برای همين بسياری از مردم با خودشان «خودکار» هم به حوزه ها بردند تا مانع تقلب با خودکارهای جادوئی شوند. اما بعد از انتخابات معلوم شد، نه تنها خودکارها بلکه برگه های تعرفه رأی هم «جادويی» بوده اند و در «شعبده بازی انتخاباتی ۲۲خرداد» تمام آراء (حتی باطله ها) به سود محموداحمدی نژاد خوانده شدند! هنوز رأی گيری تمام نشده، خبرگزاری فارس خبر پيروزی قاطع احمدی نژاد را منتشر کرد و جمعه شب، صفحات روزنامه شنبه کيهان با تيتر رأی ۲۵ ميليونی به احمدی نژاد! «آماده انتشار» و صفحه بندی شد! ساعتی از ساعت يک بامداد شنبه ۲۳ خرداد نگذشته بود که وزارت کشور «شمارش آراء با سرعت نور!» را شروع و احمدی نژاد را با ۶۸ درصد «پيشتاز» معرفی کرد! تا ظهر شنبه با سرعتی ناشيانه و با «رأی سازی» ناشيانه تری، وزارت کشور محمود احمدی نژاد را پيروز اعلام کرد و مقام معظم رهبری، بدون توجه به «سلسله مراتب قانونی» و با عجله ای «سئوال برانگيز»، اين پيروزی مشکوک را به احمدی نژاد تبريک گفتند! از شنبه شب با هجوم به منازل و فريب و خُدعه و آدم ربايی، بسياری از ياران و حاميان و اعضای ستادهای ميرحسين موسوی و مهدی کروبی دستگير و ربوده شدند و مأموران، بيش از دويست نفر از نيروهای فعال سياسی و تحليلگران مؤثر را بازداشت کردند و اگر هم موفق به بازداشت کسانی نشدند، اين کار را در روزهای بعد انجام دادند تا شمار بازداشتی ها از پانصدتن هم بالا رفت. روزنامه «کلمه سبز» و سايتهای اينترنتی متعلق به ميرحسين موسوی را از روز شنبه توقيف و تعطيل و محدود کردند و ستادش را هم بعد از پرتاب گاز اشک آور، پلمپ نمودند. ساير يارانش را هم زندانی و خودش را در نوعی حصر خانگی قرار دادند. يکشنبه شب با هجوم وحشيانه به خوابگاه دانشجويان دختر و پسر دانشگاههای تهران و تبريز و شيراز، دانشجويان را بيرحمانه کتک زدند و عده زيادی را بازداشت کردند و ربودند و چند نفر از آنها را کشتند. با اين کار اعتراضات بعدی مردم را پيشاپيش «صنفی و دانشجويی» جلوه دادند تا بتوانند با جداسازی اين اعتراضات از بدنه مردم، آن را به طور «صنفی» سرکوب نمايند! اما دامنه اعتراضات به بدنه جامعه کشيده شد. روز دوشنبه ۲۵ خرداد «راهپيمايی ميليونی سکوت» مردم تهران، کودتاچيان را دچار احساس حقارت کرد و احمدی نژاد بلافاصله مردم معترض را به «مشتی خس و خاشاک» تشبيه کرد. بعد از متفرق شدن جمعيت ميليونی مردم، لباس شخصی ها با گلوله به جان افراد باقيمانده افتادند و عده ای از هموطنان بی دفاع را به خاک و خون کشيدند. راه اعتراض و ملاقات شخصيتهای نظام با رهبری «مسدود» باقی ماند و ايشان بعد از يک هفته «سکوت تأييدآميز»، خطبه های نمازجمعه تهران ۲۹ خرداد را ايراد کرد تا «فصل الخطاب» را بگويد! اما بعد از اين خطبه ها و تنّزل جايگاه فراجناحی رهبری به جانبداری ايشان از جناح کودتاچی و شخص احمدی نژاد، «عدالت و بيطرفی» رهبری نظام زير سئوال رفت و اعتراضات از روز بعد ادامه يافت. با تأييد مستقيم رهبری، از روز شنبه ۳۰ خرداد «مشت آهنين نظام» بيرون آمد و موجب جنايات تازه ای شد که مرگ مظلومانه دختر ۲۶ ساله ای بنام «ندا آقاسلطان» ابعاد وحشی گری نظام را در جهان فاش ساخت. روز دوشنبه رهبری با تمديد ۵ روزه مهلت بررسی شورای نگهبان، موافقت کرد اما ضمنا” گفت «نتيجه» تغييری نمی کند و او ذرّه ای عقب نخواهد رفت! روز جمعه احمد خاتمی امام جمعه منتخب رهبری گفت: حرف آيت الله خامنه ای حرف امام زمان و حرف پيامبر و حرف خود خداست! و مخالفت با مواضع آقای خامنه ای را، مخالفت با خود خدا دانست! شورای نگهبان شامگاه دوشنبه ۸ تير ماه نتيجه اوليه اين انتخابات سرشار از تخلف و تقلب را تأييد کرد و احمدی نژاد را رسما” رئيس جمهور منتخب معرفی کرد. اعتراضات مردم با بيانيه تازه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی و حزب مشارکت و اعتراض چهره های مذهبی و مردمی مثل آيت الله طاهری به «دولت غير مشروع و غيرقانونی احمدی نژاد» ادامه دارد و همچنان بانگ الله اکبرهای شبانه با شعار «مرگ بر ديکتاتور» آميخته شده و اعتراضات مردمی مانند آتشی زير خاکستر، در انتظار فرصتی تازه برای بيان مخالفت خود با اين مردم فريبی بزرگ است.***به عبارت ساده تر؛ نظام يک «منو» مقابل مردم گذاشت که فقط ۴ نوع غذا در آن بود. به ذائقه مردم کُرد وسنّی و ذائقه قومی و مذهبی و سليقه نيروهای سياسی ديگر توجّهی نکرد و گفت فقط همين ۴ نوع غذا را در اين انتخابات داريم! مردم برای اينکه «غذای سمّی احمدی نژاد» را دوباره به خوردشان ندهند، به صندوقهای رأی هجوم آوردند. تمام شواهد تخفات از هفته قبل از رأی گيری «مشهود» بود. اما مردم بدرستی می گفتند اگر نياييم و همين انتخابات را هم تحريم کنيم، دوباره اقلیّت به جای اکثريت تصميم می گيرد و احمدی نژاد را انتخاب می کنند. خيلی ها آمدند تا احمدی نژاد برود! به همين سادگی. اما پاسخ تلخی که شنيدند اين بود:«حالا که اينطور است، اصلا” آن سه غذای ديگر را هم نداريم و همگی «مجبوريد» همين غذای سمّی را بخوريد!»روز بعد هم با عجله «بادا بادا مبارک بادا» نواختند و «ايران» را با زور و اجبار به عقد يک «داماد حقير» درآوردند تا چهارسال ديگر، منابع سرشار اين کشور را به يغما ببرد و باعث نابودی و تاراج و فنای ايران شود. فاجعه بارتر اينکه، روز شنبه ۲۳ خرداد يک صورتحساب ۲۴ ميليونی جلوی مردم مسموم شده و تلخکام گذاشتند که ديگر کُفر همه را درآورد. رأی همه مردم،يعنی تمام آن ۴۲ ميليون رأی را هم به نام «رأی به نظام» مصادره و محاسبه نمودند!نظام در اين «قــُمار تلخ»، شخصيتهای سرشناسی از مراجع، سران سياسی پرسابقه مثل هاشمی، موسوی، کروبی، آيات عظام، و ميليونها تن از مردم معتقد و بخش بزرگی از بدنه مؤثر جامعه را از دست داد تا «احمدی نژاد» باقی بماند!کيست که نداند اين قُماربزرگ بر سر «تمديد» فرد دروغگويی مثل احمدی نژاد، واقعا” ارزشش را نداشت؟ اما بزرگتر از همه اينها جمهوريت و اسلاميت نظام بود که پای اين کودتاچيان «قربانی» شدند. نظام بعد از کودتا، ديگر نه «جمهوری» است و نه «اسلامی» است. نه «قانونی» است و نه «مشروع» است. اين نظام، هيچ نسبتی با حرکت انقلاب سالامی ۱۳۵۷ ندارد و ديگر يک «حکومت خليفه گری» است که توسط يک فرقه مذهبی تندرو اداره خواهد شد. و به گفته تعدادی از عالمان دينی و مراجع تقليد، «همکاری» با دولت برآمده از اين کودتای مفتضح، «نامشروع» است و کار و خدمت در اين دولت نيز «حرام» است.
خواننده عزيز!«انتشار» يا «ترجمه» و «تکثير» اين مطالب، کمکی است به جنبش اعتراضی مردم ستمديده ايران.بنابراين از هر امکان و روزنه ای برای نشر يا ترجمه آن استفاده کنيد و«سهم» خود را در اين جنبش سبز که با خون ندا و دهها تن ديگر آبياری شده، بپردازيد.

اکونومیست :پیروزی توخالی در انتخابات ایران


هفته نامه اکونومیست در شماره 4 ژوئیه گزارشی را به تایید نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران اختصاص داده است.
در این گزارش که با عنوان “انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری ایران – یک پیروزی تو خالی” انتشار یافته آمده است که محمود احمدی نژاد قدرت را حفظ می کند اما مشروعیت را به خصوص در میان ایرانیان طبقه متوسط از دست می دهد.
این هفته نامه می نویسد که پرونده بسته شده و به گفته دولت ایران، پیروزی چشمگیر مورد ادعای محمود احمدی نژاد در انتخابات 12 ژوئن واقعی بوده و هرکس که این نتیجه را دوست ندارد می تواند سر خود را به دیوار بکوبد و یا، در عمل، خطر بازداشت و حبس را به جان بخرد.
به نوشته اکونومیست، پس از چند هفته نا آرامی، هر چند حکومت قدرت خود را اعمال و با استفاده گسترده از عملیات پلیسی، اعتراضات عمومی را خنثی کرده و اگرچه عملیات گسترده بازداشت و ارعاب مردم و کنترل شدید امکانات ارتباطاتی مانع از موفقیت مردم برای سازماندهی و ادامه اعتراضات خیابانی شده، اتهام خلاف کاری در انتخابات، حتی از درون تشکیلات مذهبی حامی جمهوری اسلامی شنیده می شود که بنیادگرایان را با چالشی دشوار برای کسب مشروعیت روبرو ساخته است.
اکونومیست یادآور می شود که شورای نگهبان تحت تسلط روحانیون متحد با آیت الله علی خامنه ای مسئول رسیدگی به تخلفات انتخاباتی بود اما با توجه به سابقه این نهاد در رد صلاحیت نامزدهای اصلاح طلب انتخابات و حمایت علنی رئیس شدیدا محافظه کار شورا از انتخاب محمود احمدی نژاد حتی قبل از رای گیری، تصمیم این تشکیلات در تایید نتیجه انتخابات قابل پیش بینی بود و رسانه های طرفدار دولت حتی ادعا کرده اند که نتیجه بازشماری بخشی از آرا نشان داده که آرای محمود احمدی نژاد بیشتر هم شده است و رئیس جمهوری هم اعلام کرده که این انتخابات نه تنها یک پیروزی شخصی برای او بوده بلکه توطئه دشمن برای سرنگونی رژیم را هم خنثی کرده است.
این هفته نامه می افزاید که در همانحال، هر سه نامزد دیگر انتخابات به چالش خود ادامه داده و تاکید کرده اند که رای 63 درصدی محمود احمدی نژاد فقط از راه تقلب در انتخابات امکانپذیر بود و گفته اند که یا باید این انتخابات به طور کامل ابطال شود و یا اینکه تحقیقات کامل و بی طرفانه ای در مورد نحوه برگزاری آن صورت گیرد و میر حسین موسوی و مهدی کروبی، دو نامزد اصلاح طلب در این انتخابات، گفته اند که دولت محمودی احمدی نژاد نامشروع است.
به نوشته اکونومیست، میر حسین موسوی در اطلاعیه ای پرسیده که چگونه مردم می توانند به رژیمی اعتماد کنند که دوستان، همکاران و فرزندانشان را به حبس انداخته و یک وبسایت نزدیک به او نیز از مردم خواسته است به اعتراضات مسالمت آمیز، و احتمالا اعتصاب عمومی، ادامه دهند و حتی نزدیکان محسن رضایی، امزدهای محافظه کار در این انتخابات هم همچنان می گویند که در این انتخابات تقلب صورت گرفته است.
احساس سرخوردگی
اکونومیست در عین حال می نویسد که لحن چالشجویانه نامزدهای انتخابات می تواند نوعی احساس سرخوردگی در میان مخالفان احمدی نژاد در جمهروی اسلامی را مخفی کند و بیانیه گروهی از روحانیون اصلاح طلب نشانه ای از تغییر در روحیه آنان است زیرا در حالیکه این بیانیه بر حق اعتراض مردمی تاکید می نهد، می افزاید که ایرانیان تا اینجا هم هزینه سنگینی برای ابراز نظر خود پرداخته اند و ادامه تنش و تظاهرات خیابانی راه حل این بحران نیست و همزمان، به نظر می رسد که متحدان قدرتمند اصلاح طلبان، از جمله محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی، به ابراز وفاداری نسبت به جمهوری اسلامی مبادرت کرده اند در حالیکه به تلاش های پشت پرده برای دستیابی به نوعی مصالحه ادامه می دهند.
به نوشته این هفته نامه، فهرست نتایج چند هفته اعتراض خیابانی، که در یک مرحله شاهد حضور حدود دو میلیون نفر در خیابان های تهران بود، شامل بیست کشته، صدها زخمی و خسارت های گسترده مالی بوده که مشاهده تصاویر گرفته شده از نا آرامی ها، نشان می دهد بخش اعظم این خسارت ها ناشی از اقدامات عوامل و ماموران دولت بوده است.
به نوشته این هفته نامه، از دهه 1980 تا کنون، بازداشت افراد مظنون به مخالفت با رژیم در چنین سطح گسترده ای سابقه نداشته و رژیم صدها تن از شهروندان عادی ایران، در کنار روزنامه نگاران، فعالان مدافع حقوق بشر و گروهی از رهبران حزبی و سیاسی را، که اکثرا در سمت های مهم دولتی در جمهوری اسلامی خدمت کرده اند، به زندان انداخته است و در آنچه که نشانه آغاز پاکسازی تمام عیار در تشکیلات دولتی است، هواداران اصلاحات در وزارت نفت برکنار و بنیادگرایان جایگزین آنان شده اند و حتی کسانی مانند بیژن خواجه پور، مشاور بازرگانی، که ارتباطی هم با مسایل سیاسی نداشته اند به حبس افتاده اند.
اکونومیست می نویسد، در اقدامی هراس آور، رسانه های تحت تسلط رژیم آماده پخش به ظاهر اعترافاتی می شوند که به قول آنان از برخی از زندانیان اخذ شده و و وزیر کشور مدعی کشف توطئه ای حاکی از آن است که افراد مسلح خود را به شکل ماموران بسیج درآوردند و به مردم حمله کردند.
این هفته نامه یادآور می شود که بنیادگرایان سعی دارند اعتراضات انتخاباتی را به دسیسه خارجیان، به خصوص بریتانیا، نسبت دهند که نتیجه آن، اقدامات تلافی جویانه دو طرف در اخراج دیپلمات های یکدیگر و همچنین بازداشت تعدادی از کارمندان ایرانی سفارت بریتانیا در تهران بوده است و وزیر کشور جمهوری اسلامی هم ادعا کرده که تصاویری از حضور بازداشت شدگان در تظاهرات ضد دولتی در اختیار دارد.
اکونومیست می افزاید که برخی از حامیان رژیم مدعی شده اند که تیراندازی به سوی ندا آقا سلطان، زن جوانی که صحنه قتل قتل او در جریان تظاهرات توسط یک رهگذر فیلمبرداری و در جهان منتشر شد، توسط ماموران حقوق بگیر بی بی سی سازمان داده شده بود و برنامه تلویزیون فارسی زبان این شبکه هم خشم رژیم را برانگیخته است در حالیکه روحانیون تندرو گفته اندکه شرکت کنندگان در هر نوع تظاهراتی در آینده محارب محسوب می شوند، یعنی اقدامی که مشمول حکم اعدام است.
این هفته نامه می نویسد که در عین حال، صدای گوشخراش تهدید و خشونتی که در سرکوب مردم به کار رفت تنها این احساس را تقویت کرده است که ایران دستخوش کودتایی از سوی بنیادگرایان شده و در حالیکه بخش بزرگی از ایرانیان طبقه متوسط از رهبری رژیم بیگانه شده اند و حیثیت جمهوری اسلامی هم در چشم جهانیان لکه دار شده، آقای احمدی نژاد نمی تواند مزه گوارای پیروزی را بچشد.

گفتگو با حجت السلام ایازی حضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه

آیت‌الله جلال‌الدین طاهری، امام جمعه سابق شهر اصفهان، اخیرا انتخاب دوباره محمود احمدی‌نژاد به ریاست جمهوری را «نامشروع و خاصبانه» خواند.
در روزهای اخیر تعدادی دیگر از روحانیان ایرانی نیز از نتیجه رسمی انتخابات و سرکوب راهپیمایی‌های آرام مردم در ایران انتقاد کرده‌اند.
حجت‌الاسلام محمدعلی ایازی، روحانی اصلاح‌طلب و از اعضای ارشد مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، در گفت‌وگو با رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی به تشریح اهمیت انتقادات روزافزون روحانیان پرداخته است.
گفته‌های اخیر آیت‌الله طاهری و گفته‌های مشابه دیگر روحانیون تا چه اندازه اهمیت دارد؟
اينها معتقد بودند روند انتخابات روند درست و سالمی نبوده است و به همين دليل درخواست می‌کردند اين انتخابات توسط گروه حقيقت‌ياب مستقلی بررسی شود. البته خيلی‌ها با توجه به شواهد موجود، معتقد بودند دستکاری‌های گسترده‌ای در اين انتخابات صورت گرفته است.
بيانيه آيت‌الله طاهری که از علمای بزرگ اصفهان و از مبارزين قبل از انقلاب و مؤثر در انقلاب بوده، نيز در همين راستا صادر شده است و طبيعی است که علما از حقوق مردم دفاع کنند.
بياينه آيت‌الله طاهری و بياينه‌های مشابهی که در روزهای گذشته از سوی مقامات مذهبی ديگر منتشر شده، بر وضعيت کنونی چه تأثيری دارد به خصوص اينکه نتايج انتخابات هم تأييد شده است؟
تأييد نتايج انتخابات از قبل پيش‌بينی می‌شد. با توجه به حمايت رهبر از همان ابتدا و بعد تأکيد بر سلامت اين انتخابات در نماز جمعه، طبيعی است شورای نگهبانی که تحت امر ايشان است، غير از چيزی که رهبر می‌گويد سخنی نخواهد گفت.
تأثير اين بيانيه‌ها اين است که مردم بدانند اگر اعلام مخالفت کردند و در تهران و شهرستان‌ها دست به راهپيمايی زدند، مجموعه‌ای از عالمان هم به عنوان مدافع حق مردم سخنرانی کرده يا بيانيه صادر کرده‌اند.
شکافی که در حاکميت وجود دارد در اثر اين بحران آشکارتر و عميق‌تر شده است. به نظر می‌رسد چنين شکافی ميان مراجع تقليد و مقامات مذهبی هم وجود دارد، به عنوان مثال از سويی آيت‌الله منتظری برخورد خشونت‌بار با تظاهرات را غير شرعی می‌داند و از سوی ديگر آقای احمد خاتمی خواستار تشديد مجازات تظاهرکنندگان می‌شود. نظر شما در اين مورد چيست؟
به جز دو سه نفر از علما که با دستگاه قدرت ارتباط دارند، اکثريت عالمان بياينه‌ای مبنی بر حمايت و تأييد اين انتخابات نداده‌اند. آيت‌الله صافی، آيت‌الله مکارم شيرازی، آيت‌الله زنجانی و به ويژه آيت‌الله منتظری که از عالمان بزرگ هستند نه تنها اين انتخابات را تأييد نکردند بلکه اعتراض خود را با سخنانی صريح يا غير صريح بيان کرده‌اند.
البته نوع موضع‌گيری‌ها متفاوت بوده است، ولی در مجموع شکافی به وجود نيامده است. ما يک مجموع روحانيون وابسته به حاکميت را داريم و يک عده روحانيون مستقل از حکومت، اين روحانيون مستقل با زبان‌های مختلف در مورد انتخابات موضع‌گيری کردند.
پس به نظر شما بيشتر مراجع تقليد و روحانيون به روند انتخابات نگاهی انتقادی دارند؟
بله، آنها نسبت به دو مسئله انتقاد داشتند. اول نسبت به دولت آقای احمدی‌نژاد از قبل و دوم درباره انتخابات.
شما می‌بينيد در يکی دو سال اخير مراجع و عالمان حاضر به ملاقات با دولت نيستند و در اين مدت دولت در حوزه علميه و در سطح عالمان و مراجع بزرگ جايگاهی نداشته است و آنها حاضر نبودند با دولت همکاری کرده و حتی با آن ملاقات داشته باشند.
نکته دوم درباره انتخابات بوده که برخی از عالمان بزرگ و مراجع با روند آن به شدت مخالفت کردند، بعضی‌ها اعتراض کردند و يا به صورت خصوصی نامه نوشتند و در جلسات خصوصی به مسئولين تذکر دادند که اين چه وضعيتی است، چرا اين گونه برخورد می‌شود و چرا برای انتخابات شک و شبهه به وجود می‌آورند. حتی افرادی سکوت کردند و اين انتخابات را تأييد نکردند.
آقای ايازی، با توجه به اينکه نتيجه انتخابات تأييد شده است، فکر می‌کنيد در آينده اين انتقادها از سوی مقامات مذهبی افزايش پيدا کند يا سکوت پيشه کنند؟
اين مسئله را نمی‌توان پيش‌بينی کرد، چون شيوه عالمان و مراجع اين نبوده که به صراحت وارد موضع‌گيری‌های موسمی شوند، مگر کسانی که قبل از انقلاب سابقه مبارزاتی داشته و ميان مردم حضور بيشتری داشتند.
ولی می‌توانم بگويم شکاف جدی بين حکومتی که ادعا می‌کند در انتخابات برنده شده و کسانی که معتقدند تقلب انجام شده و نتيجه چيزی نبوده که مردم می‌خواستند، به وجود آمده است.

طنین الله اکبر از پشت بام های تهران با شدت بیشتر در پنج شنبه


شب گذشته ، پنج شنبه سوم ژوئیه، برای دومین هفته متوالی صدای "الله اکبر " از پشت بام های پایتخت ایران با شدت بیشتری شنیده شد. به گزارش " فعالین حقوق بشر و دموکراسی در ایران" مردم تهران شب گذشته نیز بر بام منازل خود حاضر شده و ندا های اعتراض خود را در شعار "الله اکبر" سر دادند.
ندای بانک اعتراض "الله اکبر" و "مرگ بر دیکتاتور" در فضای تهران طنین افکن شده است. بنا بر این گزارش ،نیروی گارد ویژه ، سپاه پاسداران ، بسیج و لباس شخصی ها با موتورهای خود ساعاتی قبل از شروع فریاد های اعتراض مردم در سطح کوچه و محلات نمایش قدرت و وحشت بر پا کرده بودند. ولی مردم بدون اعتنا به این مانور کور به فعالیت خود ادامه می دهند .

تصمیم اتحادیه اروپا قطعی شد : احضار سفرا و کاردار های خود در ایران


به منظوراعتراض به دستگیری کارمندان سفارت انگلیس در تهران، کشورهای عضو اتحادیۀ اروپا سفرا یا کاردارهای سفارت خانه های ایران را احضار می کنند.
به گفتۀ منابع دیپلماتیک، این تصمیم در اجلاس امروز اتحادیۀ اروپا درحضور٢٧ نمایندۀ کشورهای عضو دربروکسل گرفته شد و"همین امروز به اجرا گذاشته می شود".
درنشست دیگری هفتۀ آینده اقدامات دیگری ، در صورت لزوم، مورد بررسی قرار می گیرد.
دولت انگلستان ازاینکه ممکن است کارکنان ایرانی سفارت انگلیس در تهران به قوۀ قضائیۀ ایران سپرده شوند، ابراز نگرانی کرد. سخنگوی وزارت امورخارجۀ انگلستان اعلام کرد که دراین مورد تحقیق می شود. وی افزود که کشورش "برای آزادی قطعی همۀ کارکنان سفارت اولویت قائل است".

پیشنهاد رهبری جنبش سبز : " امید " را در دل های خود زنده نگاه دارید .

" بنظر من استراتژی مورد توجه کاندیداهای معترض استراتژی اعتراض قانونی ، توام با شکیبائی و تدریج گراست. " فاطمه صادقی سیاست شناس مقیم تهران
انتشار بیانیه های دو کاندیدا ی معترض انتخابات ریاست جمهوری نشان می دهد که هر دوی آنها مقوله انتخابات را پشت سر گذاشته اند و اینک هوادارانشان را به تدارک آینده فرا می خوانند. آنها ضمن تاکید بر عدم مشروعیت سیاسی دولت منتخب انتخابات اخیر ، از هواداران خواسته اند که " امید " را در دل های خود زنده نگاه دارند .
تفاوت موسوی در این است که فکر می کند " هنوز دیر نشده" و اگر مسئولان بخواهند آب رفته را می توان به جوی باز گرداند. موسوی همچنین خطوط قرمز واضحی ترسیم کرده است و از هوادارانش خواسته که پای از آنها فراتر نگذارند. مبارزه قانونی وجه مشترک استراتژی هر دو کاندیدا در بیانیه های اخیرشان است.

فشار جهانی بر دولت کودتا : اروپا آماده اقدام علیه حکومت اسلامی ایران

اتحادیۀ اروپا روز گذشته اعلام کرد که در صورت آزاد نکردن کارمند ایرانی سفارت انگلیس، آمادۀ اقدام علیه ایران است.
به نوشتۀ خبرگزاری فرانسه، اتحادیۀ اروپا سرگرم بررسی فراخوانی سفرای بیست و هفت کشور این قاره از ایران است.
سخنگوی وزارت امور خارجۀ سوئد، که ریاست دوره ای اتحادیۀ اروپا را به عهده دارد، گفت که این اتحادیه، در صورتیکه پاسخ قابل قبولی از ایران دریافت نکند، آمادۀ اقدام دیپلماتیک علیه این کشور است.
هنوز یک تن از کارمندان ایرانی سفارت انگلیس در تهران در بازداشت بسر می برند. حکومت ایران، انگلیس را متهم کرده است که با فرستادن کارمندان ایرانی این سفارت به تظاهرات، نآارمی های اخیر را گسترش داده است. لندن این اتهامات را رد کرده است.
یک منبع دیپلماتیک اروپایی عنوان کرده است که ممکن است اتحادیۀ اروپا سفرای خود را به طور موقت از ایران فرا بخواند، امری که از زمان تشکیل اتحادیۀ اروپا بی سابقه است.
وزرای خارجۀ کشورهای اروپایی از روز گذشته، در نشست دو روزه ای در استکهلم، تلاش دارند تا به توافقی بر سر مسألۀ ایران دست یابند. تاکنون بجز محکوم کردن شفاهی اقدامات حکومت ایران از سوی کشورهای اروپایی، هیچ اقدام قاطعی از سوی این اتحادیه صورت نگرفته است.
خبرگزاری فرانسه می نویسد که اتحادیۀ اروپا، همانند آمریکا، در اتخاذ هر موضعی علیه ایران جانب احتیاط را از دست نداده است، چرا که نمی خواهد توقفی بر سر مذاکرات پروندۀ اتمی ایران ایجاد شود.
دو روز پیش، یکی از فرماندهان عالیرتبۀ سپاه پاسداران در سخنانی، گفته بود که اروپا به دلیل موضع گیری در برابر وقایع اخیر ایران، دیگر صلاحیت مذاکرات بر سر مسألۀ اتمی ایران را از دست داده است و باید از ایران عذرخواهی کند.
در اجلاس گروه G20 که هفتۀ آینده در ایتالیا آغاز خواهد شد، ایران در صدر گفتگوها قرار دارد.

جلوگیری از ورود اعضای دولت کودتای ایران به اروپا

دراعتراض به برخورد خشونت بار رژیم تهران با تظاهر کنندگان، اتحادیۀ اروپا امکان ممانعت از ورود چند تن از اعضای دولت ایران به کشورهای عضو را مورد سنجش قرار می دهد.
روزنامۀ فایانانشیال تایمزدویچلند،Financial Times Deutschland، چاپ برلین، امروز جمعه به نقل از" دیپلماتهای عالیرتبۀ " ٢٧ کشور عضو نوشت که این یکی از اقداماتی است که می تواند علیۀ ایران به کار گرفته شود. با این حال، به نوشتۀ این روزنامه به علت مخالفت برخی از کشورها، امکان اجرای این تصمیم کم است.
در گذشته اتحادیۀ اروپا تصمیم مشابه ای در مورد اعضای دولت رئیس جمهوری روسیۀ سفید الکساندرلوکاچنکو اتخاذ کرده بود.
کشورهای عضو اتحادیۀ اروپا همچنین در حال بررسی پیشنهاد انگلستان مبنی بر فراخوانی سفرایش از ایران است.

آیا عادل فرذوسی پور مورد غضب واقع شد ؟

مدیران ورزش رسانه ملی معتقدند 90 با همان شکل سابق و با عادل فردوسی‌پور روی آنتن می‌رود اما اتفاقات گویای چیز دیگری است .
مدیران ورزش رسانه ملی معتقدند 90 با همان شکل سابق و با عادل فردوسی‌پور روی آنتن می‌رود اما اتفاقات گویای چیز دیگری است .
عادل فردوسی‌پور با رد پیشنهاد ساخت ویژه برنامه بررسی علل ناکامی تیم ملی فوتبال، یک گام به تعطیلی برنامه پربیننده «90» نزدیک‌تر شد. درحالی که مدیران گروه ورزش سیما در هفته منتهی به سه‌شنبه شب گذشته رایزنی زیادی را با مجری محبوب پربیننده‌ترین برنامه 10 سال گذشته سیما انجام دادند، اما عادل فردوسی‌پور نپذیرفت برنامه را با هنجارهای مورد نظر مدیران گروه ورزش و آنچه تحت عنوان برنامه «رخصت» و با اجرای پیمان یوسفی، دو شب قبل و در بهترین زمان ممکن روی آنتن شبکه سوم سیما رفت اجرا کند.
برنامه‌ای که به رغم زیرنویس‌های مداوم سیما و اهمیت بحث ناکامی تیم ملی نتوانست مخاطبین زیادی را جذب کند یا حتی پاسخگوی بینندگانی باشد که به تماشای گفته‌های نایب رئیس فدراسیون فوتبال نشسته بودند تا شاید او اعتراف به ناکامی فوتبال ملی در دوره مدیریت خود و همکارانش کند اما تنها در جواب می‌شنیدند، فوتبال ایران سیر تحول خود را آغاز کرده است.
فردوسی‌پور و مدیران ورزش سیما که ماه‌هاست بر سر نحوه ادامه پخش برنامه نود با هم اختلاف دارند، با این اتفاق گامی دیگر را در مسیر مخالف یکدیگر برداشتند تا امید به تداوم این برنامه پربیننده با اجرای عادل فردوسی‌پور کمرنگ‌تر از قبل شود.
«شما حق ندارید درباره مسائل مدیریتی ورزش، مسابقه پیامکی بگذارید.» یکی از مدیران جوان سازمان ورزش که هیچ منطقی در توجیه ناکامی‌های مدیریت تحت نظر و هیأت مدیره‌ای که بی‌کمترین تجربه مدیریت ورزشی به عضویتش درآمده بود، داشته باشد در یکی از شب‌های زمستان سال 1387 با لحنی تعجب‌آمیز این جمله را خطاب به عادل فردوسی‌پور گفت. این آغازی بود برای یک جنگ تمام‌عیار. سازمان ورزش و فدراسیون فوتبال رودرروی عادل فردوسی‌پور قرار گرفتند که حتی مدیران سازمان صدا و سیما هم انگار قصدی برای حمایت از او نداشتند و سکوت اختیار کرده بودند.
مردم اما با حضور میلیونی‌شان حمایتی بی‌دریغ داشتند از این مجری و تهیه‌کننده ورزشی. دوربین «90» آیتمی بود که روزگار را بر سازمان ورزش سیاه کرد. این آیتم و مشی انتقادی برنامه از عملکرد پرانتقاد سازمان ورزش و فدراسیون فوتبال در برخورد با مسائلی چون برگزاری مسابقات لیگ برتر، شیوه‌های مدیریتی تیم‌های استقلال و پرسپولیس، انتخاب مربیان ملی و. . . همه و همه باعث می‌شد تا هر روز شکاف میان برنامه نود و مدیران ورزش کشور بیشتر شود.
آن شب زمستانی اما آغاز جنگ بود. دستورالعمل صادره از سوی سازمان ورزش به مربیان و بازیکنان دو تیم استقلال و پرسپولیس برای تحریم برنامه نود از یکسو و همچنین تحریم نود و فعالیت دوربین‌های این برنامه در مسابقات لیگ که از سوی فدراسیون فوتبال در نظر گرفته شده بود، سعی داشت تا عادل فردوسی‌پور را بایکوت کند و این تلاش که مدت‌ها از سوی نهاد‌های متولی ورزش کشور انجام می‌گرفت که بتواند مدیران سیما را مجبور به پایان فعالیت عادل فردوسی‌پور در برنامه نود کند سرانجامی داشته باشد اما رکوردهای پیامک‌های ارسالی به برنامه نود که در 3 برنامه متوالی شکسته شدند و موجی که در افکار عمومی به راه افتاد همه نقشه‌ها علیه این برنامه و مجری‌اش را ناکام گذاشت.
«برنامه 90 تعطیل می‌شود». سکوت سازمان صدا و سیما هر لحظه به این شایعه بیش از قبل دامن می‌زد اما به رغم همه محدودیت‌هایی که از سوی سازمان تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال برای برنامه نود اعمال می‌شد، اتفاقی باعث شد تا همه چیز به شکلی دیگر رخ دهد. عادل فردوسی‌پور درحالی به اجرای 90 رفت که برنامه‌اش هیچ شباهتی به برنامه‌های قبلی نداشت.
جمله «اگر عمری بود و قسمت شد، هفته بعد در خدمت‌تان خواهیم بود» او که هوادارانش در کمپینی خودجوش از طریق پیامک و ایمیل تصمیم داشتند با ارسال 5 میلیون پیامک به برنامه نود حمایت خود را از فردوسی‌پور به رخ بکشند ناگهان با اتفاقی نادر روبه‌رو شدند.
مخابرات درست در ساعاتی که نود باید روی آنتن می‌رفت دچار اختلال شد و پیامک‌ها قطع شدند. این اتفاق بیش از قبل موج انتقاد از سازمان ورزش را افزایش داد به شکلی که مدیران سیما هم مجبور شدند به خواست مردم از مجری‌شان حمایت کنند. اینگونه بود که بیش از 5/3 میلیون پیامک فریاد عدالت‌خواهی شد علیه جریانی تحدیدگر که فکر می‌کردند آنچه می‌کنند بهترین است و فقط «90» منتقدشان با دوربین سعی می‌کند شیری شکسته را پیراهن عثمان کند.
روزها گذشتند و لیگ تمام شد. لیگ که تمام شد، 90 هم مثل هرسال به تعطیلات تابستانی رفت. حالا دیگر آن موج هیجانی مردم فروکش کرده بود و موج همه اتفاقاتی که از پی هم گذشتند میل به ورزش را در مردم فرونشاند. انگیزه‌ای که با حذف تیم ملی از جام جهانی جایش را به تنفر داد.
این تعطیلی اجباری اما بهترین فرصت بود برای سازمان صدا و سیما تا بتواند موضعی جدید را برابر برنامه‌ای بگیرد که مشی انتقادی‌اش باعث می‌شود حتی بیش از برنامه‌های سیاسی و اجتماعی، سیما مجبور به ادای توضیحات به دولت شود. اینگونه بود که به عکس همیشه تا به امروز هیچ مذاکره رسمی میان مدیران گروه ورزش و فردوسی‌پور انجام نشود.
در مذاکرات غیررسمی تنها این پیغام به فردوسی‌پور رسیده است که فقط این بار باید مجری برنامه باشد و گروه ورزش تهیه‌کننده‌ای را برای سری جدید برنامه تعیین می‌کند. یکسری از آیتم‌ها از برنامه حذف می‌شوند و تغییراتی کلی در برنامه ایجاد خواهد شد. پیشنهادی که فردوسی‌پور حاضر به قبول آن نشد.
تعطیلی برنامه ورزش از نگاه دو که بینندگانش روز به روز کاهش پیدا می‌کردند و حذف مجدد جهانگیر کوثری از سیما، نشان از تغییر در نگرش مدیران گروه ورزش سیما بود. اما این برنامه هیچ گاه شباهتی به برنامه محبوب «90» نداشت. درست در روزهایی که شایعه تغییرات در این برنامه قوت می‌گرفت، ناگهان این شایعه پیچید که نام فردوسی‌پور هم در میان لیست استادان مستعفی دانشگاه شریف قرار دارد.
این شایعه و دوری این گزارشگر از پخش سیما، باعث شد تا تعطیلی 90 را بسیاری باور کنند که گروه ورزش سیما اعلام کرد عادل در مسافرت خارج از کشور بوده و حتی یکی از بازی‌های جام کنفدراسیون‌ها هم برای گزارش، به این مجری واگذار شد.
فردوسی‌پور البته خارج از کشور نبود اما استعفا هم نداده بود چون او استادیار درس زبان عمومی در شریف بود و دوستان این گزارشگر می‌دانند که عادل این قدر محافظه‌کار هست که هیچ گاه اینگونه وارد بازی‌های سیاسی نشود. او اما به سیما نمی‌رفت چون نمی‌خواست زیر بار شرایط تحمیلی برای سری جدید نود برود. یکی از دوستان فردوسی‌پور در این باره می‌گوید: «عادل ترجیح می‌دهد برنامه‌اش در اوج تعطیل شود و اسطوره‌ای شود.»