۲۰ تیر ۱۳۸۸

من تمام امیدم و همه ایمانم به شما جوانهای آزاداندیش و آگاه است ....
به هر حال آنهایی که به جایی رسیده اند، علم دارند، حیثیت اجتماعی دارند،پول دارند و پست دارند، مسولیتشان بیشتر از "حفظ آنچه دارند" نیست، اماشما ها که هنوز "نعمت محرومیت" دارید، شاید بتوانید برای نجات تمام آنچه از دستمیرود، وآنچه فراموش می شود، کاری بکنید.
دکتر علی شریعتی

بیانیه جدید سازمان مجاهدین انقلاب

بسم الله الرحمن الرحيم

اکنون بیش از سه هفته است که از اجرای کودتای از پیش طراحی شده علیه آرای ملت به مهندس میرحسین موسوی می گذرد. در این مدت، کودتایی که در آغاز گمان می رفت کودتایی مخملی است، به خون ریخته شدة دهها تن از شهیدان، جوانان، زنان و مردان ایران بر سنگفرش خیابان ها رنگین شد و هزاران مجروح و صدها زندانی بر جای گذاشت. اقتدارگرايان پاسخ مردم آزادیخواه ایران را که با رأی انتخاباتی خویش به نامزدهای اصلاح طلب، به حاکمیت اقتدارگرایان استبدادطلب "نه" گفته بودند، با خشونت پاسخ گفتند. اکنون ما نه با یک تقلب سازمان یافته و مهندسی شدة گسترده و رسوا، که با کودتایی تمام عیار مواجهيم. قطع خطوط ارتباطی و متوقف ساختن گردش غیر دولتی اطلاعات، حاکمیت علنی و کامل سانسور بر همة رسانه های مکتوب، دیداری و شنیداری، ایجاد وضعیت فوق العاده و برقراری نوعي حکومت نظامی اعلام نشده در تهران و ديگر شهرهاي کشور، به صحنه آوردن نمایش های کهنه و تاریخ مصرف گذشتة اعتراف گیری و اجرای شوهای تلویزیونی و بالاخره هجوم به اجتماعات و حتی جلسات اساتید دانشگاه در محیط های در بسته و بازداشت های وسیع و غیرقانونی مردم از همة قشرها و طبقات اجتماعی معترض به تقلب در میان طرفداران نامزدهای اصلاح طلب و از جمله دستگیری و به زندان انداختن شخصیت های سیاسی و حزبی، دانشجویان و استادان، روزنامه نگاران، حقوقدانان، هنرمندان، فعالان حقوق بشر و زنان، تنها به جرم حمایت از آقایان موسوی و کروبی و استفاده از حق مسلم و قانونی خود در اعتراض مسالمت آمیز، قانونی و مدنی نسبت به سرقت آرای انتخاباتی ملت.اینک پس از گذشت نیمة پنهان کودتای ضد انتخاباتی در ایام پیش از 22 خرداد، نیمة آشکار آن را پس از 22 خرداد تجربه می کنیم. نیمة آشکاری که سرشت خشونت آمیز خود را بویژه از روز شنبه 30 خرداد به نمایش گذاشته است.اگر آنچه در 22 خرداد رخ داد به راستی انتخاباتی آزاد و دموکراتیک و منصفانه بود، دیگر چه نیازی به سرکوب و بگیر و ببند داشت؟ چه نیازی به خشونت علیه مردمی که آرام و در سکوت از حق قانونی اعتراض به نتایج رسوای انتخابات استفاده می کردند؟ چه نیازی به آتش گشودن بر روی مردم و حملة نیروهای نظامی و لباس شخصی ها به اموال عمومی و انتساب آن به مردمی که شعور، فرهنگ و مدنیت آنان در راهپیمایی های چند میلیونی آرام و مسالمت آمیز، جهانیان را شگفت زده کرد؟ چه نیازی به گماردن مأمورین سانسور در چاپخانه ها، قطع تلفن های همراه و پیام کوتاه؟ و و و . کدام کاندیدای پیروز در یک رقابت انتخاباتی آزاد، سالم و منصفانه را سراغ دارید که از فردای پیروزی، ماشین سرکوب خود را علیه مردم و نامزدهای رقیب و حامیان آنها بکار اندازد؟ اعتراضات قانونی مردم را به خاک و خون کشد، مطبوعات مستقل را محدود کند و احزاب قانونی مخالف را تهدید و با هجوم وحشیانه شبانه به منازل رهبران و شخصیت های حزبی و سیاسی رقیب، آنان را بر خلاف ابتدائی ترین حقوق انسانی و شهروندی و علی رغم مسلم ترین قوانین اساسی و عادی دستگیر و روانة زندان های نامعلوم و سلول های انفرادی کند؟ تنها کودتاچیان هستند که به هنگام کودتا خود را از رعایت بدیهی ترین حقوق مردم و صریح ترین اصول و مواد قانونی بی نیاز می بینند. گروهی که با ادعای قانون گرایی، معترضان به تقلّب انتخاباتی را متّهم به نادیده گرفتن قانون می کند، اکنون خود به عنوان بزرگترین و گستاخ ترین قانون شکن، با اتکاء به زور و زندان و سرکوب، عملاً همة قوانین اساسی و عادی را در زمینة حقوق بشری، شهروندی و سیاسی حامیان نامزدهای اصلاح طلب لگدمال ساخته و به اثبات رسانده است که کاندیدای اقتدارگرایان، نه تنها برای شکست نامزد رقیب و چنگ اندازی نامشروع و غیرقانونی بر قدرت، از همة حمایت های نهادی، سیاسی، مالی، رسانه ای و نرم افزاری غیرقانونی برخوردار بوده است بلکه از این امکان نیز بهره مند است که احزاب و شخصیت های حامی رقبای انتخاباتی خود را بدون اعتناء به اصول مصرّح قانون اساسی و مواد قوانین عادی به زندان بیفکند و تحت انواع فشارها قرار دهد.نگاهی به شخصیت های بازداشت شده و زندانی که همگی از حامیان نامزدهای اصلاح طلب هستند به خوبی حكايت از طرز تفكر و عملكرد اقتدارگرايان را برملا می سازد. شخصیت هایی که یا از رهبران و اعضای احزاب و سازمان های قانونی شناخته شده هستند و یا به گروه های اجتماعی، علمی، هنری، دانشجویی و مطبوعاتی اصلاح طلب تعلق دارند. برخی از آنان نمونه وار عبارتند از:سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران: مهندس بهزاد نبوی، مصطفی تاج زاده، صادق نوروزی، فيض الله عرب سرخي، جواد امام، مجید نیری و تعداد دیگری که طی روزهای اخیر با اخذ وثیقه و ... آزاد شده اند.جبهه مشارکت ایران اسلامی: محسن میردامادی، سعید حجاریان، عبدالله رمضان زاده، محسن صفایی فراهانی، داوود سلیمانی، سعید شیرکوند، علی تاجرنیا.حزب کارگزاران سازندگی: محمد عطریانفر، هدایت الله آقایی، جهانبخش خانجانیستادهای حامی میرحسین موسوی: محسن امین زاده، محمدرضا جلایی پور، شهاب طباطبایی، سمیه توحیدلوحامیان آقای کروبی: محمدعلی ابطحی، احمد زید آبادی، عبدالله مومنی، محمد قوچانی، عیسی سحرخیزنهضت آزادی: محمد توسلی، عماد به آور، محمدباقر علویحقوقدانان: کامبیز نوروزی، عبدالفتاح سلطانی، محمدعلي دادخواهو شماری نامعلوم از دانشجویان، استادان، هنرمندان، روزنامه نگاران، زنان و ...بسیاری از بازداشت شدگان زندانی، شخصیت های شناخته شده و با سابقه در انقلاب و جمهوری اسلامی هستند.مهندس بهزاد نبوی عضو شورای مرکزی و سیاسی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، نامی آشنا برای همة مبارزان راه آزادی، استقلال و عدالت در شکنجه گاهها و زندان های رژیم استبدادی پیش از انقلاب و یکی از کادرها و مدیران برجسته جمهوری اسلامی پس از انقلاب است. کینة اقتدارگرایان و راست گرایان افراطی از او به نخستین سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی باز می گردد. آنان در طول سی سال گذشته کوشیده اند تا با طرح توطئه های گوناگون و انتساب اتهاماتی رنگارنگ به او و پرونده سازی های متعدد برای وی از جمله در ماجرای بیانیة الجزایر، انفجار نخست وزیری، پتروپارس و ... خود را از شّر شخصیت آزاده و مستقل و زبان صریح و حق گوی او خلاص کنند امّا هر بار تیرهای زهرآگین آنان کمانه کرد و بر پیشانی توطئه گران پرونده ساز نشست. اینک او را تنها به جرم همراهی با مردم و حمایت از میرحسین موسوی و فعالیت خالصانه برای پیروزی دموکراتیک کاندیدای منتخب مردم به بند کشیده اند. بدون تردید این بار نیز هرگونه پرونده سازی و طرح اتهاماتی واهی علیه وی حاصلی جز رسوایی بیشتر و شکست برای قدرت طلبان نخواهد داشت. پنجاه سال مبارزه پیگیر، صادقانه و شجاعانة مهندس نبوی در راه آزادی و استقلال ملت و پیروزی انقلاب و استقرار و حفظ جمهوری اسلامی در راستای اصول و آرمان های اصیل اسلامی و خط ضد استبدادی- استعماری- استثماری امام خمینی (س)، در پرونده مهندس نبوي ثبت شده است.به بند کشیدن دکتر سعید حجاریان، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت از وجه دیگری عمق بی رحمی اقتدارگرايان را آشکار می سازد. سعید، جانباز اصلاحات و قربانی ترور و خشونت اقتدارگرایان، اینک بر روی ویلچر و در حالی که به راحتی قادر به تکلم نبوده و برای انجام ساده ترین کارهای شخصی مانند حرکت کردن و غذاخوردن، نیازمند پرستار است، در سلول انفرادی به سر می برد و وضعیتی خطرناک و بحرانی دارد.مصطفی تاج زاده اصلاح طلبی است پیگیر که اردوگاه استبداد از دوران اصلاحات به خاطر پایمردی وی بر حقوق ملت در مقام معاونت وزارت کشور کینة او را به دل گرفته است. کینه ای که در اثر مجادلات روشنگر و مقالات افشاگر او بویژه طی چهار سال اخیر، عمیق تر و سیاه تر شده است.اینان تنها نمونه ای از دهها شخصیت اصلاح طلب و آزادیخواهی هستند که اکنون توسط اقتدارگرايان زنداني شده اند. اقتدارگرايان به خوبی می دانند که اینک اکثریت ملت در مقابل آنان قرار گرفته است و از آنجا که علی رغم سرکوب انجام شده، نمی توان همة مردم را روانة زندان کرد، نمایندگان شجاع و فرزندان صادق آنان را به قصد انتقام گیری از اکثریتی که به نامزدهای اصلاح طلب رأی داده اند و به منظور مخدوش کردن جنبش سبز و مدنی ضد استبدادی ملت در زنجیر کرده است. متأسفانه جريان ضد انتخاباتی موجود نه تنها استقلال همة احزاب، مطبوعات و رسانه ها، مراجع روحانی و شخصیت های دینی و سیاسی را هدف گرفته است بلکه حتی حداقل اختیار و استقلال قوة قضائیه را نیز سلب کرده است، به طوری که رئیس قوة قضائیه و دادستان کل کشور از بازداشت های خودسرانه و دستگیری های ضد قانونی گسترده اخیر ظاهراً اظهار بی خبری کرده و صریحاً خود را بی اختیار می خوانند، هر چند چنان عذری نمی تواند رافع مسئولیت های آنان در پیشگاه خدا و مردم باشد، زیرا حداقل امکانی که آنان برای عمل به وظیفة وجدانی، قانونی و شرعی خود دارند، استعفای از مناصب مذکور و برچیدن دامن خود از آلوده شدن به ستمی است که بر ملت می رود.سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران ضمن تقبیح این همه قانون شکنی، ظلم و تعدي علیه مردم و فرزندان آنان و ضمن محکوم کردن تمامی بازداشت های غیرقانونی و نقض ابتدایی ترین حقوق قانونی زندانیان، که پس از گذشت هفته ها، نه تنها از حق دیدار و تعیین وکیل محروم مانده اند، بلکه بعضاً حتی خانواده های آنان نیز کوچک ترین اطلاعی از حال و وضعیت آنان ندارند، دستگاههای امنیتی و نظامی حاکم و شخص آقاي احمدي نژاد را مسئول حفظ سلامتی و جان آنان می داند و خواهان آزادی فوری و بی قید شرط همة بازداشت شدگان و زندانیان سیاسی و انتخاباتی است.

وسیعلم الذین ظلموا ایّ منقلبٍ ینقلبون

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران

۲۰ تیر ۱۳۸۸

نامه مهدی کروبی به هاشمی شاهرودی

بسه تعالی
حضرت ايت الله هاشمي شاهرودي
رياست محترم قوه قضائيه
با سلام و احترام
همانطور كه مي دانيد اصل جمهوريت از اصول اساسي نظام است و بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني (ره) نيز با توجه به تجربه صدر مشروطيت كه جرياناتي با راي و حاكميت مردم مخالف بوده و راه به استبداد مي بردند و به قول مرحوم آيت الله نائييني كه استبداد ديني را بدترين نوع استبداد مي دانست ،‌ فرمودند " ميزان راي ملت است " و با چنين اعتقادي بود كه علي رغم وجود نگراني ها نسبت به سلامت انتخابات در عرصه اين انتخابات حضور يافته و مردم را نيز به حضور گسترده در اين عرصه دعوت كردم ،‌ وليكن سرنوشت انتخابات به گونه اي رقم خورد كه جمهوريت نظام زير سوال رفت . اينك نگراني هاي بنده نسبت به انحراف در جمهوري اسلامي از آرمان هاي بنيان گذار ان موجب شد تا همان طور كه چندي پيش همطراز شما درحكومت به دفاع از جمهوريت و اسلاميت نظام مي پرداختم امروز در جايگاه ديگري در مقام دفاع از ان برآيم .با توجه به قضاياي اخير بعد از انتخابات و بنابر اينكه ايام پاياني مسئوليت جنابعالي در قوه قضائيه مي باشد ، تكليف شرعي و مسئوليت شهروندي اقتضا مي نمايد كه در اين زمنيه مطالب و نكته هايي را به عرض برسانم تا توسط آن جناب به عنوان عالي ترين مقام قضايي كشور به كار بسته شود تا در پيشگاه خداوند متعال سربلنند و در نزد ملت و بندگان مظلوم او روسفيد باشيم .انتخابات اخير رياست جمهوري كه حماسه 22 خرداد را آفريد فرصت مبارك و مغتنمي بود كه مي توانست موجب تامين و افزايش مشروعيت نظام جمهوري اسلامي ايران در داخل و خارج از كشور شود و همگرايي قومي ، جناحي و وحدت ملي را تضمين نمايد ،‌ مع الاسف آزمندي قدرت طلبان و انحصارگرايانه اقليتي حاكم در درون كشور موجب شد سرنوشتي ديگر را براي اين انتخابات رقم زد و ملت بزرگ ايران را دلسرد افسرده ساخت . چنانچه مسئولان امر به درستي انتخابات اخير را هدايت مي كردند اين مشاركت و حضور 85 درصدي مردم سرمايه بزرگي بود كه براي ساليان دراز وحدت ملي ، تفاهم اجتماعي و شكوفايي اقتصادي كشور را تضمين مي نمود ، اما اكنون همان سرمايه تبديل به ابزاري خطرناك جهت ايجاد تفرقه ، واگرايي ملي ، افسردگي سياسي ، سوء ظن و بي اعتمادي اجتماعي و ركود اقتصادي گرديده است . در مشاركت 55 تا 60 درصدي دوره هاي گذشته هميشه نيمي از آرا و گاهي بيشتر آن متعلق به جناح اصلاح طلب بود و اين بار نيز حضور بي نظير 85 درصدي مردم براي تغيير وضع موجود بود ، اما سرنوشت انتخابات به گونه اي رقم خورد كه ظاهرا به زعم آقايان 25 درصدي كه در هيچ انتخاباتي شركت نمي كردند هم براي اين آمدند كه مبادا اين دولت فعلي تغيير كند !!بنابراين متعاقب انتخابات و اعلام عجولانه و غيرقانوني نتيجه آن ميليون ها نفر از مردم به روند غير اخلاقي و غير قانوني روند برگزاري انتخابات اعتراض كردند كه مسئولان امر مي توانستند با برخورد صحيح قانوني به پاسخگويي پرداخته و همگان را اقناع نمايند و شكايت نامزدهاي معترض را به صورت بيطرفانه بررسي كنند وليكن به جاي آن آتش به روي مردم گشودند . معترضان به نتيجه انتخابات غيرقانوني را دسته جمعي بازداشت كردند ،‌ شبانه به خانه هاي مردم حمله و به تخريب وسايل نقليه اشخاص پرداختند و حتي عده اي را ربودند . به حريم كوي دانشگاه حمله كرده و سينه دختران و پسران ايران زمين را با گلوله شكافتند . و اما ،‌ شماري از اين اقدامات توسط لباس شخصي ها و شمار ديگر توسط يونيفورم پوشان بسيج و سپاه پاسداران و نيروي انتظامي صورت گرفت . بدين ترتيب بود كه بي آنكه سخني گفته شود نوعي كودتاي نظامي را بر كشور تحميل كردند .به نظر من مسئولاني كه با تدارك اين تحرك ها زمينه ساز حوادث خونين پس از انتخابات شدند بايد پاسخگو باشند و با ضرب و زور راديو و تلويزيون و زندان نمي توان جاي شاكي و متهم را عوض كرد . حركت مسالمت جوي مردم ايران بزرگتر از ان است كه با نسبت دادن به خارج يا گروههاي طرد شده از مردم بدنام شود . عاملان و مسولان دولتي هم فرض كه با خشونت و زندان و تهديد بخواهند موقتا اين موج را خاموش كنند ،‌ولي با آتش هميشه زيرخاكستر چه خواهند كرد ؟ با اين بحران مشروعيت داخلي و بين المللي خود چه خواهند كرد ؟ چرا فكر نمي كنند كه دوره اين روش ها به سر آمده است وملت ايران ، ملت خميني و ياران انقلاب اسلامي بالاخره نخواهند گذاشت نظام جمهوري اسلامي برآمده از خون دهها هزار شهيد در غصب بماند ؟‌ممكن است كه كروبي را هم به ديار فاني بفرستند اما ملت زنده مي ماند و حق خود را مي گيرد . من از مقامات دلسوز نظام مي خواهم كه اجازه ندهند كه اين روش ها كه به زيان كشور و نظام است ادامه يابد .حضرت آيت الله شاهرودي در اين راستا اقدام حضرت عالي و قوه قضائيه و همچنين مجلس محترم براي تشكيل كميته تحقيق جاي بسي تقدير و تشكر دارد . تشكيل كميته پيگيري از سوي شما معنايش اين است كه مسئوليت اين كارها را نمي پذيريد و متوجه بخش هاي ديگري مي دانيد كه چندان در اختيار شما نيست اما مي دانيد كه در هر صورت شما رييس قوه قضائيه هستيد و نبايد در روزهاي پاياني مسئوليت خود اجازه دهيد كه در كارنامه تان چنين اتفاقاتي ثبت شود . با توجه به اين همه قانون شكني و نيز دستگيري ناموجه و نگهداري غير قانوني صدها شهروند ايراني در بازداشت گاهها و استقلال قوه قضائيه گويا سنگيني مسئوليت ها بيش از آن مي باشد كه تصور مي رود . شمار زيادي از بازداشت شدگان بيماران و حتي زنان باردار و شماري از آنان از مسئولين نظام در رده هاي مختلف طي دهه هاي اخير بوده اند . و اين در حالي است كه هيچ كدام از آنان از حق قانوني انتخاب وكيل و مذاكره با او برخوردار نبوده و محل نگهداري اكثريت آنها براي خانواده هاي شان معلون نيست و حتي سلامت بسياري از آنان هنوز براي وابستگانشان محرز نمي باشد . همه اينها موارد نقض آشكار قانون بوده و با اصول 22، 23،24،27، 32، 37، 38و 39 قانون و صراحت ماده 125 قانون ايين دادرسي در تناقض است كه توسط دولتمردان كنوني نقض شده و متاسفانه تاكنون واكنشي از سوي قوه قضائيه به نقض قانون نشان داده نشده است . امروز حتي دادستاني تهران به صورت ابزاري جهت سركوب معترضان قانوني به نتيجه انتخابات درآمده است . هيچ كس مخالف اصل نظام جمهوري اسلامي نيست ، همه معترضان به نتيجه انتخابات با اصل نظام موافقند و مدافع آن مي باشند . آنها تنها به روند انتخابات و مصادره آراي خودشان معترض بوده و خواستار رسيدگي قانوني و بيطرفانه به اعتراضشان مي باشند . پس چرا بايد آنان را اغتشاگر ، وابسته به خارج و به اصطلاح برانداز مخملي ناميد ؟اين دردآور است كه متولين و دولتمردان از طرفي مشاركت 40 ميليوني مردم را به رخ دنيا مي كشند و مي گويند اختلافات هم يك اختلافات درون خانوادگي است و از طرف ديگر با كمال خشونت و بي رحمي به سركوب اعتراض قانوني آنان پرداخته و هرگز مانند عضو يك خانواده با آنان برخورد نمي كنند . مگر خداوند متعال نمي فرمايد كه با همديگر مهربان باشيد ، اين چه رحم و رافت و همدلي و مهرباني است كه همه ابعاد ان ضرب و شتم ، حبس و زندان ،‌داغ و درفش و حتي قتل و جرح معترضان عضو درون اين خانواده است ؟حضرت آيت الله هاشمي شاهرودیبا توجه به اين كه حضرت عالي به عنوان فقيهي وارسته و عادل و آزادمنش شناخته مي شويد و به عنوان رييس فاضل و فرهيخته قوه قضائيه از استقلال و بيطرفي برخوردار مي باشيد و روزهاي پاياني دوره مسئوليت شما در اين قوه است، ‌اگر مشكل بازداشت شدگان اخير در دوره حضرت عالي به طور سريع حل و فصل نشود عواقب غيرقابل پيش بيني زيادي براي ان متصور است . بنابراين با توجه به تدبير و تجربه جنابعالي اگر تا زماني كه در اين مقام حضور داريد براي پيگيري آزادي بازداشت شدگان اخير اقدام عاجل نفرماييد ممكن است كه مسئول جديد قوه قضائيه تا بخواهد مستقر شود و بر امور مسلط گردد و تا روند طيعي نقل و انتقالات مديريتي طي شود عده زيادي از اين بيگناهان همچنان در بلاتكليفي بمانند و حقوق شهروندان تضييع شود . لذا از جناب عالي به عنوان رييس قوه قضائيه خواهشمندم كه دستور فرماييد تا هر چه سريعتر مقدمات تبديل قرار بازداشت شدگان فراهم شود تا اين عزيزان به آغوش خانواده هاي خود بازگشته و گامي موثر در جهت تفاهم و وحدت ملي برداشته شود.
انشاءالله
مهدي كروبی
۱۹ تیر ۱۳۸۸

نامه خانواده زندانیان سیاسی به مراجع تقلید و علما

بسم الله الرحمن الرحيم
لايحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم (سوره نساء ، آيه 148)"
خداوند صداي فرياد را دوست ندارد مگر از طرف كسي كه به او ظلم شده است"
حضور محترم آيات عظام و علماي اعلام (اعلي الله مقامهم)
با سلام و احترام
ضمن عرض تبريك ايام پربركت ماه پر فيض رجب و آرزوي قبولي طاعات و عبادات مراجع معظم و علماي گرانقدر و اميدآنكه بهره منديمان از دعاي پرخير شما بزرگواران و سرمايه هاي عظيم اجتماعي و معنوي، بار ديگر مصدع اوقات شريف آن خوبان شديم تا ضمن تجديد تظلم و دادخواهي، از لطف و مرحمت شما بزرگواران كه هريك به نحوي ياريگر ما در اين ايام غربت و عسرت بوده ايد قدرداني نماييم.خبرهاي دريافتي و شواهد از بذل توجه مراجع معظم و آيات گرانقدر در رفع ظلم رفته بر بازداشت شدگان اخير و خانواده هاي آنان حكايت دارد كه اين موجب اميدواري و سپاس است، اما حتما مستحضريد كه كماكان عزيزان ما در بند هستند و متاسفانه در شرايط ايشان نه تنها بهبودي حاصل نشده بلكه اخبار ناگواري از تشديد فشارها براي پذيرش اتهامات ناروا و ساخته و پرداخته اذهان بيمار بر ايشان مي رسد. بر اساس اين فشارها آنچه برخي اخبار حكايت مي كنند، حال برخي از عزيزان دربند رو به وخامت نهاده و اين مساله با توجه به ممانعت مسئولان امر از تماس و ديدار ايشان با خانواده هاي خود بر شدت نگراني ها افزوده است.علماي بزرگوارما فرزندان شما كه در دامان پرمهر اسلام عزيز و انقلاب باشكوه اسلامي و در مكتب امام و رهبر انقلاب، خميني كبير پرورش يافته ايم طبق آموزه هاي ديني تنها اميد و پناهمان خداي رحمان و رحيمي است كه به صابران بشارت اجر و به مظلومان وعده پيروزي داده است. در لواي همين آموزه ها آموخته ايم كه شكايت از ظلم و جور را نزد علمايي ببريم كه در شرايط تنگي پناه امتند. پس اگر تصديع مجددي است عمل به تكليفي است كه هنوز اميد به گشايش گره از كارمان از مسير آن داريم.حضرات آيات عظامدردمندانه و سوگوارانه عرض مي كنيم كه انقلاب اسلامي و حاصل خون هاي پاك و مجاهدت هاي بي امان امام بزرگوار و شهدا و ايثارگران و عموم ملت مسلمان در برپايي نظام جمهوري اسلامي را در مسيري ناگوار و پربلا مي بينيم. اين مسير به گواه تاريخ و سنت الهي ختم به خير نيست و متاسفانه اكنون كه نظامي به نام دين و مستضحر به علماي اسلام و و لايت شكل گرفته، نتايج آن به پاي اين ارزش ها نوشته مي شود.همان طور كه مجاهدت هاي بزرگ مردم در پيروزي انقلاب، مقابله با فتنه هاي دوران آغازين برپايي نظام جمهوري اسلامي، ايثار و شهادت و ارزش آفريني هاي دوران دفاع مقدس و سپس تلاش براي سازندگي و گسترش آزادي ها و اداي حقوق اساسي و مشروع ملت به پاي اسلام و مقدسات و نظام و علما نوشته شد و بر سرمايه عظيم آنها افزود، ظلم هايي كه در اين نظام بر مردم مي رود و آه هاي برآمده از سينه هاي سوخته، خواهي نخواهي به پاي همان ارزش ها منظور خواهد شد.ما و عزيزانمان فدايي اسلام و ارزش هاي والاي اين مكتب رهايي بخش هستيم و در اين مسير همچنان استواريم و خداي عليم و بصير را شاهد مي گيريم كه اگر اين روزها بر ظلم رفته صابريم و سفره دل نزد بيگانه نگشوده ايم و تنها شكايت نزد حضرت دوست و علما آورده ايم، به خاطر پايداري مان در اين مسير و اميدمان بر راهگشايي آن است.ما دردمند اين ظلم هاي عريان در نظام جمهوري اسلامي هستيم، ما دردمند رواج دروغ در بين برخي مسئولان نظام هستيم، ما دردمند حاكميت نا اهلان و نامحرمان با امام و انقلاب بر برخي از مصادر مهم نظام هستيم، ما دردمند انحراف از اصول تبيين شده از سوي بنيانگذار كبير انقلاب امام خميني (ره) هستيم كه ميزان را راي ملت مي دانست، ما دردمند زير پا گذاشتن حقوق مردمي هستيم كه براي اين نظام هيچ كم نگذاشته و امام ما نه در شعار كه در عمل آنها را ولي نعمت خود و حكومت مي دانست، ما دردمند ملكوك شدن ارزش هاي ديني مان توسط حاكماني هستيم كه مستي قدرت هوش از سرشان ربوده و چشمشان را در برابر حقايق كور كرده، ما درمند اسلام و ارزش ها و ذبح گوهر دين در برابر قشري نگري و تظاهر و زاهدنمايي متحجران هستيم. ما دردمندان، شاگردان كوچك علما و مراجع و در راس آنها امام بزرگوار و نگران ايران عزيز هستيم. عزيزان ما به خاطر اين دردمندي است كه اكنون در بند جفاي برخي حاكمان بيگانه از عدل و داد گرفتارند و ما خانواده هاي اين بازداشت شدگان، در كنار همه دردهايمان، دردمند عزيزانمان نيز هستيم.علماي بزرگوارما دردمنديم وقتي كه در معدود تماس هاي برخي از عزيزانمان از زندان متوجه مي شويم كه آنها را در چنان خلايي فرو برده اند كه پس از عمري حضور در سايه اهل بيت و شادي در شادي آنها و عزا در ماتشان، از فرا رسيدن عيد بزرگ ميلاد امام عدل و رحمت، حضرت علي بن ابي طالب(ع) بي خبرند و اين درد آنگاه مضاعف مي شود كه اين جفا در زندان هاي جمهوري اسلامي مي رود.و مراجع معظم و علماي امينما دردمنديم كه معيار قانون و حق و عدالت را درباره عزيزانمان كه عمري را در راه خدمت به اسلام و انقلاب گذرانده اند، غايب مي بينيم و دردمندتر مي شويم وقتي كه فكر مي كنيم اگر با عزيزان ما كه شايد صدايمان به جايي برسد و با چم و خم حكومت و حاكمان آن تا حدي آشناييم چنين مي رود، با مردم مظلومي كه شايد دستشان از ما كوتاه تر و صدايشان نارساتر باشد در اين نظام و به نام اسلام چه مي رود.حضرات آياتاين فرزندان كوچك و شاگردان فروتن شما كه دل به مكتب رهايي بخش اسلام سپرده اند بار ديگر به تظلم نزد شما آمده اند بلكه گشايش در كار فروبسته شان صورت گيرد.در اين جا بار ديگر اعلام مي كنيم كه در مسير اسلام و انقلاب ايستاده ايم و دل به نااميدي نمي سپاريم كه آن را شرك مي دانيم و با هدايت علماي بزرگوار در برابر ظلم با تمام توان ايستاده و در برابر قانون و حق و عدالت خاضع و مطيعيم.از شما بزرگواران نيز تمناي ياري در اين مسير سخت و پربلا داريم.و ما نريد الا الاصلاح ...خانواده هاي عزيزان دربند:
حجت الاسلام محمد علي ابطحي – محمدجواد امام – دكتر محسن اين زاده – دكتر علي تاجرنيا – سيد مصطفي تاج زاده – دكتر سعيد حجاريان – جهان بخش خانجاني – دكتر علي اصغر خداياري – دكتر عبدالله رمضان زاده – دكتر سعيد شيركوند – مهندس محسن صفايي فراهاني – سيد شهاب الدين طباطبايي – دكتر محسن ميردامادي – مهندس بهزاد نبوي – صادق نوروزي – مجيد نيري و سايرين

نامه دختر حجاریان به آیت الله منتظری و پاسخ ایشان

بسم الله الرحمن الرحیم
‏‏محضر مبارک مرجع عالیقدر آیت الله العظمی منتظری‏
‏با سلام و عرض تبریک به مناسبت ایام ولادت امام علی (علیه السلام )،‏ ‏مولای متقیان ، پیشوای عدالت طلبان و آزادی خواهان و امام مظلومان و‏ ‏ستمدیدگان.
‏‏این روزها دستهای استغاثه و التجاء به درگاه پروردگار عالم گشوده شده‏ ‏است و خلقی پریشان از نامهربانی ها شکوه به درگاه معبود می‎برند، که "و‏ ‏الی الله المشتکی ". من نیز در هر نماز و دعایی پیکر بیمار و رنجور پدرم دکتر‏ ‏سعید حجاریان را به یاد می‎آورم که پس از سوء قصد ده سال قبل همین‏ ‏سلامتی نسبی خود را مدیون دعای ملت شریف ایران است ، و گویا می‎بینم‏ ‏که در سلول انفرادی به نماز نشسته است ، او را که به واسطه اصابت گلوله ‏ ‏اشقیا به مخچه و نخاعش یارای ایستاده نماز خواندن نیست ، و می‎دانم که‏ ‏لکنتی غریب گریبانش را می‎گیرد آنگاه که می‎کوشد حروف را به درستی‏ ‏ادا کند. انگشت های بی حس او توانایی برداشتن قرص هایش را ندارد،‏ ‏نمی دانم آیا کسی هست که داروها و قرص های رنگارنگ او را به موقع‏ ‏بدهد؟ او برای نوشیدن جرعه ای آب به کمک نیاز داشت ، نمی دانم آیا‏ ‏می‎تواند پس از ساعتها بازجویی آبی بنوشد و گلویی تازه کند؟ مردم او را‏ ‏به نام سعید می‎شناسند ولی مادرش او را عباس صدا می‎زند، بی اختیار به‏ ‏یاد جانباز کربلا، باب الحوائج حضرت ابوالفضل العباس می‎افتم.‏ ‏رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس‏ ‏گویا ولی شناسان رفتند از این ولایت‏ ‏بیش از دو هفته است که پدرم را بدون هیچ اتهامی بازداشت کرده اند.‏ ‏اصلا مگر این بدن مجروح و ناتوان می‎تواند جرمی مرتکب شود؟ همه‏ ‏می‎دانند که پدرم سالهاست در حاشیه دنیای سیاست قرار گرفته و برای‏ ‏سیاستمداران تنها نمادی معنوی به شمار می‎رود. پس چگونه می‎تواند‏ ‏تأثیری در تحولات داشته باشد تا جرمی از آن پدید آید؟ انگار از این بدن‏ ‏رنجور هم نمی گذرند. تاکنون نه اتهام ایشان به وی تفهیم شده و نه از داشتن‏ ‏حق قانونی وکیل برخوردار است .‏ ‏آن گونه که پزشک متخصص ایشان در بیانیه رسمی اعلام نموده اند جان‏ ‏سعید حجاریان در خطر است و ایشان نیاز به مراقبت های فوری پزشکی‏ ‏داشته و بدون پرستاری خانواده در انجام امور شخصی و روزمره که لازمه ‏ ‏فرائض دینی است با مشکلات جدی مواجه است ، و اینها همه در حالی است‏ ‏که ضارب پدرم آزادانه به ارعاب مردم مشغول است . ظاهرا مضروب‏ ‏باید به جای ضارب مجازات شود.‏ ‏این روزها جز گریستن به درگاه خدا سلاحی ندارم . امروز زینب دختر‏ ‏سعید حجاریان فریاد تظلم و دادخواهی به بیت شما مراجع عظام آورده‏ ‏است که به خاطر خدا هر تلاشی در توان دارید به کار گیرید تا همه مظلومان‏ ‏در بند از جمله پدرم به آغوش خانواده بازگردند، که مراجع در سنتی هزار و‏ ‏چند صد ساله همواره ملجاء مردم بی پناه بوده اند.‏ ‏اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا و غیبة ولینا و شدة الفتن بنا و تظاهر الزمان‏ ‏علینا.
‏ ‏زینب حجاریان کاشانی‏
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ‏
‏پاسخ آیت الله العظمی منتظری:
‏‏بسمه تعالی
‏‏با سلام و تحیت‏ ‏دخترم ;
نامه پر رنج و سوزانت را خواندم و از غم و اندوه مظلومان بیش از پیش‏ ‏برآشفتم . به راستی هیچ روزگاری تلخ تر و اندوهناک تر از روزگار سیطره ظالمان‏ ‏متظاهر به دین بر مظلومان دیندار، و تسلط قانون گویان قانون گریز و قانون سای بر‏ ‏قانون گرایان قانون خواه نیست ; که با بی اخلاقی تمام ، زهر هلاهل ستم و‏ ‏بی قانونی را با ظرف بلورین و پاک دین ، عدالت و قانون در کام تشنه مظلوم و‏ ‏حق خواه ریخته و چنین می‎نمایند که جز تحقق دین ، عدل و قانون را‏ ‏نمی خواهند.‏ ‏دخترم ; در تاریخ ، این قبیل نامردمان بسیار بوده اند. فرعون گفت : "بگذارید موسی‏ ‏را بکشم و پروردگارش را بخواند، چون من می‎ترسم که دین شما را دگرگون کند‏ ‏و یا در زمین فساد و تباهی را آشکار نماید." (و قال فرعون ذرونی أقتل موسی‏ ‏ولیدع ربه انی أخاف أن یبدل دینکم أو أن یظهر فی الارض الفساد) (مومن / ۲۶)‏ ‏و هم اینان سیدالشهداء(ع ) و اصحاب او را به نام حاکمیت دین و اتهام خروج بر‏ ‏حاکمیت دینی با رقت بارترین حال به شهادت رسانده و خاندانش را با همین مکر‏ ‏به اسارت کشیدند. (و لا یحیق المکر السیی الا باهله ) (فاطر/ ۴۳).‏عجبا! که اینان نه از سرگذشت گذشتگان عبرت می‎آموزند و نه از پند ناصحان‏ ‏بهره می‎برند.اینجانب در سالهای متمادی بارها و بارها به اشکال مختلف بر‏ ‏خطری که اینک بیش از گذشته در حال وقوع است هشدار داده ام ولی :‏
‏هزار حیله برانگیخت حافظ از سر مهر‏
‏بدان هوس که شود آن حریف رام و نشد‏
هنوز هم از سر مهر خطاب به متصدیان امر این آیات شریفه قرآن کریم را تلاوت‏ ‏می‎کنم : (و قال رجل مومن من آل فرعون یکتم ایمانه أتقتلون رجلا أن یقول ربی‏ ‏الله و قد جائکم بالبینات من ربکم و ان یک کاذبا فعلیه کذبه و ان یک صادقا‏ ‏یصبکم بعض الذی یعدکم ان الله لا یهدی من هو مسرف کذاب . یا قوم لکم‏ ‏المل الیوم ظاهرین فی الارض فمن ینصرنا من بأس الله أن جأنا قال فرعون ما‏ ‏أریکم الا ما أری و ما أهدیکم الا سبیل الرشاد. و قال الذی امن یا قوم انی اءخاف‏ ‏علیکم مثل یوم الاحزاب . مثل دأب قوم نوح و عاد و ثمود والذین من بعدهم و ما‏ ‏الله یرید ظلما للعباد. و یا قوم انی أخاف علیکم یوم التناد. یوم تولون مدبرین ما‏ ‏لکم من الله من عاصم و من یضلل الله فما له من هاد) (مومن / ۲۸ - ۳۳).‏و از آنان می‎خواهم پیش از اینکه دیر شود و با مردم بیش از این فاصله بگیرند و‏ ‏دچار عاقبت سنت الهی استدراج و آثار وضعی گفته ها و کرده های خویش شوند،‏ ‏به راه مستقیم بازگردند و بیش از این با آبروی اسلام و تشیع بازی نکنند و حقوق‏ ‏اقشار معترض را تضییع ننمایند و با عدل و ملاطفت ماندگار شوند.‏ ‏دخترم ; پدرت و سایر زندانیان سیاسی که این روزها به بند کشیده شده و برای‏ ‏گرفتن اعترافات دروغ و خلاف واقع زیر شکنجه و فشار قرار گرفته اند چشم و‏ ‏چراغ ملت رشید ما می‎باشند و شما خانواده های عزیز آنان با صبر و بردباری و‏ ‏تدبیر علاوه بر این که نزد خدای متعال اجر و پاداش بی حساب صابران را دارید،‏ ‏می‎توانید مظلومیت آنان را به دنیا ثابت نمایید; (انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر‏ ‏حساب ) (زمر/۱۰).‏امیدوارم هرچه زودتر مسئولین کشور در سیاست خشونت بار خود تجدیدنظر‏ ‏نموده و برای جلب رضایت عامه و بخصوص اقشار وسیعی که در آراء آنان‏ ‏تقلب شده متنبه شده و خطاهای گذشته را جبران نمایند. ان ارید الا الاصلاح و ما‏ ‏توفیقی الا بالله .‏ ‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته .
‏‏۱۸ تیر ماه ۱۳۸۸‏‏
حسینعلی منتظری

فرانسه به ایران: کلوتیلد ریس را آزاد کنید!

برنار کوشنر با تاکید بربیگناهی کلوتیلد ریس خواستار آزادی فوری وی شد، وی افزود که فرانسه از طریق دیپلماتیک تمام تلاش خود را به کار خواهد برد تا این زن جوان از زندان بیرون آید.

فرانسه باردیگرخواستارآزادی کلوتیلد ریس (Clothilde Reiss) شد که ازنزدیک به یک هفته پیش درایران دربازداشت به سرمی برد. وی به علت عکس برداری از راه پیمایان معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری درایران به جاسوسی متهم شده است.

برنارکوشنر وزیر امورخارجۀ فرانسه امروزجمعه ضمن رد اتهامات وارده ازسوی دولت ایران علیه این تبعۀ فرانسوی، خطاب به مسئولین جمهوری اسلامی پرسید که آیا آنها تصورمی کنند کشورش یعنی فرانسه آنقدرساده لوح و فاقد امکانات است که دختر جوان ٢٣ ساله ای را برای جاسوسی به ایران بفرستد. وی که از بیروت دیدن می کند با تاکید بربیگناهی کلوتیلد ریس خواستار آزادی فوری وی شد، وی افزود که فرانسه از طریق دیپلماتیک تمام تلاش خود را به کار خواهد برد تا این زن جوان از زندان بیرون آید. با این حال برنار کوشنرازمنوچهرمتکی همتای ایرانی اش که امکان بازدید سفیر فرانسه ازکلوتیلد ریس را فراهم کرده بود، سپاسگزاری کرد.
کلوتیلد ریس مدرس زبان فرانسه دردانشگاه اصفهان، در تاریخ اول ژوئیۀ گذشته هنگام ترک ایران در فرودگاه تهران دستگیر شد.

انعکاس اعتراضات مردمی و سایر حوادث اخیر ایران در مطبوعات فرانسه

بازداشت یک ایران دوست فرانسوی

روزنامۀ لیبراسیون شرح می دهد که اقوام و آشنایان خانم کلوتیلد ریس، روز چهارشنبۀ گذشته در فرودگاه بیروت منتظر او بوده اند. قرار بوده که او از طریق بیروت به فرانسه بازگردد. اما آشنایان او که از غیبتش نگران می شوند با سفارت فرانسه در تهران تماس می گیرند و عاقبت بعد از پیگیری معلوم می شود که خانم ریس در زندان اوین به سر می برد.

روزنامۀ هومانیته، دستگیری این دانشگاهی جوان فرانسوی را چنین تعبیر می کند: "رژیم تهران به مرحلۀ دوم عادی سازی شرایط رسیده است: در مرحلۀ نخست، تظاهرات داخلی را سرکوب کرد و اینک در مرحلۀ دوم، به کشورهای دیگر هشدار می دهد".

روزنامۀ لاکروا ابتدا توضیح می دهد که کلوتیلد ریس به ایران علاقۀ فراوان داشت. او که در کودکی یک دایۀ ایرانی داشته، قبلاً چند بار به ایران سفر کرده و فارسی را خوب حرف می زند.
لاکروا حتی موضوع پایان نامۀ دانشگاهی او را معرفی می کند که تحت عنوان "آموزش تاریخ و جغرافیا در مدارس ابتدایی ایران"، در حال تدوین بوده است.
این روزنامه می نویسد: "او ظاهراً در زندان اوین نگاهداری می شود، یعنی همان جایی که صدها ایرانی که علیه انتخاب احمدی نژاد تظاهرات کرده بودند، زندانی هستند".

بند ۲۰۹

زندان اوین و به ویژه بند ۲۰۹ کم کم در دنیای غرب نیز شهرت مخوفی پیدا کرده است.
روزنامۀ لیبراسیون، در گزارشی به قلم ژان پیر پرن، تحت عنوان "بند۲۰۹ ، قلب سرکوب"، این بخش از زندان اوین را چنین توصیف می کند: زیرزمینی است که به هشت خوابگاه تقسیم می شود و هر خوابگاه دارای هشت سلول انفرادی است... جایی که کسانی چون محمدعلی ابطحی، سعید حجاریان و محسین امین زاده زندانی شده اند".
ژان پیر پرن می نویسد: "گفته می شود که بند۲۰۹ مستقیماً به دفتر رهبری و اطلاعات سپاه وابسته است".
او سپس یادآوری می کند که در سال ۱۹۸۸ دهها زندانی سیاسی در اینجا به دار آویخته شدند، زمانی که نخست وزیر کشور کسی نبود جز میرحسین موسوی...

خبرنگار لیبراسیون از قول شاهدان عینی، مثل رضا معینی عضو گزارشگران بدون مرز که خود یک ماه زندانی بوده، نقل می کند که در بند ۲۰۹ فضایی به شکنجه اختصاص دارد.
ژان پیر پرن بازداشت شدگان اخیر را به سه دسته تقسیم می کند: کسانی که در وقایع اخیر نقش مستقیم داشته اند، کسانی که قبلاً دارای پرونده یا سوابق سیاسی بوده اند و بالاخره کسانی که طی تظاهرات و ناآرامی ها در خیابان ها دستگیر شده اند.
برخی از شاهدانی که بعد از چند روز آزاد شده اند، در مورد نحوۀ بازجویی ها و پرسش های مطرح شده توضیحاتی داده اند. بر اساس این گفته ها، رضا معینی به این نتیجه می رسد که مسئولان رژیم اسلامی قصد دارند وقایع و تظاهرات اخیر را با توسل به "توطئۀ خارجی" توجیه کنند.

دو هفته ای که ایران را لرزاند

از روز سه شنبه، دلفین مینویی سلسله گزارش هایی را در روزنامۀ فیگارو آغاز کرده که مجموعه دیده ها و شنیده های او در روزهای قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری است.
در شمارۀ امروز فیگارو (چهارشنبه ۸ ژوییه)، گزارش خانم مینویی تحت عنوان "دو هفته ای که ایران را لرزاند" منتشر شده است.
این گزارش از صبح روز شنبه ۱۳ ژوئن آغاز می شود، یعنی از همان نخستین ساعاتی که تهرانی ها از نتایج رسمی انتخابات آگاه شدند.
دلفین مینویی ناباوری مردم را در مقابل پیروزی احمدی نژاد شرح می دهد و موجی را که خانه به خانه، تاکسی به تاکسی و دهان به دهان منتقل شد و کم کم به تجمعات کوچک و پراکنده در سطح شهر تبدیل گردید.
آغاز تهاجم پلیس ضدشورش، آتش زدن سطل های زباله، و اوج گیری درگیری ها را خبرنگار فیگارو براساس مشاهدات خود حکایت می کند.

در روایت وقایع روز بعد، دلفین مینویی سخنان احمدی نژاد را یادآوری می کند که تظاهرکنندگان را خس و خاشاک نامید. توهینی که به نوشتۀ مینویی، غیرقابل هضم بود.
روز پس از آن، دستگیری اطرافیان موسوی و ناآرامی ها در دیگر شهرهای بزرگ ایران آغاز می شود و سپس نوبت به راه پیمایی عظیم تهرانی ها می رسد که دلفین مینویی را مثل همۀ شاهدان غافلگیر و حیرت زده کرده است.

گزارشگر فیگارو، در ادامۀ مطلب، افزایش روند سرکوب را شرح می دهد و می نویسد که در تجمع میدان توپخانه متوجه می شود که بسیاری از شرکت کنندگان در عمل تبدیل به خبرنگارانی شده اند که فیلم و عکس تهیه می کنند وبعد آنها را روی شبکۀ اینترنت قرار می دهند.

بعد از نماز جمعۀ روز ۲۶ ژوئن و طرفداری صریح خامنه ای از احمدی نژاد، دلفین مینویی به این نتیجه می رسد که هیچ راهی جز ترک ایران باقی نمانده است.در راه فرودگاه، یکی از همسایگان به او می گوید: "ما را فراموش نکنید. زیاد طول خواهد کشید، اما سرانجام حرفمان را به کرسی خواهیم نشاند"...

خلاصه فتاوای مهم آیت الله العظمی منتظری درباره پرسش های محسن کدیور و مسایل اخیر ایران


آیت الله حسینعلی منتظری، یکی از مراجع تقلید و جانشین برکنار شدۀ آیت الله خمینی، در پاسخ به پنج پرسش یا استفتای حجت الاسلام محسن کدیور- از روحانیون منتقد جمهوری اسلامی ایران- از جمله می نویسد ولایت کسی که باشرع و عقل و میثاق های ملی مخالفت کند ولایتی"جائرانه" یعنی توأم با جور است.
آیت الله منتظری تأکید می کند که پس ازدست رفتن شرایط الزامی ولایت و رهبری از قبیل عدالت، امانتداری، و برخورداری از رأی اکثریت که موجب سقوط قهری ولایت بدون حاجت به عزل می شود، ادامۀ تصدی چنین افرادی هیچ مشروعیتی ندارد.
آیت الله منتظری در بخش دیگری از پاسخ کتبی خود به پرسش های حجت الاسلام کدیور، تجاوز به حقوق مردم به بهانۀ حفظ نظام و با توسل به این استدلال را که "حفظ نظام از اوجب واجبات است" مردود دانسته و می نویسد با کارهای ظالمانه و خلاف اسلام نمی توان نظام اسلامی را حفظ کرد.
این مرجع تقلید "ترس از مخلوق" را به عنوان "شرک " به خداوند توصیف کرده است. حجت الاسلام کدیور فتوا های آیت الله متظری را از نظر اهمیت همسنگ و همطراز فتاوی ملا محمد کاظم خراسانی در زمان نهضت مشروطه علیه محمد علی شاه قاجار و فتواهای آیت الله خمینی علیه محمد رضا شاه پهلوی دانسته است.

بررسی تشدید تحریم های ایران توسط وزرای خزانه داری بیتانیا و ایالات متحده


وزیر خزانه داری آمریکا در این سفر باید مقدمات نشست سران گروه بیست را که قرار است در ماه سپتامبر سال جاری در ایالات متحده برگزار شود ، فراهم سازد.
"تیموتی گایتنر" روز دوشنبه در لندن با همتای بریتانیایی خود "آلیستر دارلینگ" و همچنین" گوردو براون" نخست وزیر انگلیس دیدار خواهد کرد.
سپس روز سه شنبه درجده با "ملک عبدالله" ملاقات خواهد کرد و روز چهارشنبه نیز در امارات متحده عربی حضور خواهد یافت و سرانجام روز پنجشنبه در پاریس با "کریستین لاگارد" ، همتای فرانسوی خود و همچنین "فرانسوآ فییون" نخست وزیر این کشور دیدار خواهد کرد.
"تیموتی گایتنر" در کنار بحث و گفتگو پیرامون وضعیت بحرانی اقتصادی و مالی جهان ، قرار است درعربستان سعودی اهمیت نقش این کشور را به عنوان بزرگترین تولید کننده نفت در جهان در تثبیت بهای نفت یاد آوری کند.
از سوی دیگر بنا به اظهارات یک مقام بلند پایه وزارت دارایی ایالات متحده آمریکا ، مبارزه با منابع مالی تروریسم و خصوصأ پرونده هسته ای ایران دیگر مواردی هستند که در این سفر مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
در این زمینه "تیموتی گایتنر" قصد دارد با وجود تهدید های ناشی از پرونده هسته ای ایران و با در نظر گرفتن نگرانی های عربستان سعودی، امارات متحده عربی و همچنین اتحادیه اروپا به آنها سیاست دو جانبه آمریکا را یعنی دست دراز شده از یک سو و در عین حال برقراری فشار بر جمهوری اسلامی را یاد آوری کند.
اجلاس گروه بیست متشکل ازهشت کشور صنعتی جهان به علاوه دوازده کشور در حال توسعه ، از جمله آفریقای جنوبی، برزیل، هند، اندونزی، مکزیک، عربستان سعودی، کره جنوبی و ترکیه در پایان ماه سپتامبردرشهر پیتسبرگ آمریکا برگزار خواهد شد.

پرسش محسن کدیور از آیت الله منتظری و پاسخ های ایشان .

محسن کدیور ۵ سؤال برای آیت‌الله منتظری فرستاده و از او چند حکم شرعی-سیاسی پرسیده و جواب گرفته است. خود کدیور ابتدا توضیح داده و بعد متن سؤال و جواب را آورده که من کل متنش را عیناً می‌آورم. به نظرم آیت‌الله منتظری حرف‌های مهمی زده که قاعدتاً در چند روز و هفته آینده بیش‌تر به آن‌ها ارجاع داده خواهد شد. خود کدیور این حکم‌های آیت‌الله منتظری را در تداوم حکم‌های آخوند خراسانی علیه محمدعلی شاه قاجار و یت‌الله خمینی علیه محمدرضا پهلوی دانسته است. بیت آخر را هم دریابید: محسن کدیور ضمن تبریک میلاد امام علی (ع) در 13 رجب، پنج پرسش شرعی را به عنوان «پرسشهای مردم رشید و مظلوم ایران از پیشوایان دینیشان» با استاد خود در میان نهاد.کدیور درپرسش اول ازحکم تصدی مناصب خدمات عمومی پس از از دست رفتن شرائط الزامی از قبیل عدالت، امانتداری و برخورداری از رأی اکثریت پرسیده است. فقیه عالیقدر پاسخ داده است : از بین رفتن شرائط مذکور که شرعا و عقلا در صحت و مشروعیت اصل تولیت و تصدی امور عامه جامعه دخیل است خود بخود و بدون حاجت به عزل موجب سقوط قهری ولایت و تصدی امر اجتماعی و عدم نفوذ احکام صادره از سوی آن متولی و متصدی می گردد.در پاسخ به سؤال از وظیفه شرعی مردم در قبال چنین متصدیانی، این عالم مجاهد نوشته است تصدی چنین افرادی هیچگونه مشروعیتی ندارد و چنانچه به زور یا فریب و تقلب بر آن منصب بمانند مردم باید عدم مشروعیت و مقبولیت آنها را در نزد خود و برکناری آنان را از آن منصب با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر و انتخاب مفیدترین و کم هزینه ترین راه ممکن ابراز داشته و بخواهند.در پرسش سوم ارتباط ارتکاب «یازده گناه کبیره» با «ملکۀ عدالت» مطرح شده است. آیت الله العظمی منتظری ارتکاب همه این معاصی یا اصرار بر برخی از آنها را از بارزترین و گویاترین شواهد فقدان ملکه عدالت و از مصادیق آشکار ظلم و بی عدالتی دانسته است.کدیور در پرسش چهارم پرسیده است آیا تمسک به جملاتی از قبیل «حفظ نظام از اوجب واجبات است» می تواند مجوز تجاوز به حقوق مشروع مردم و زیرپانهادن ضوابط اخلاقی و محکمات شرعی باشد؟ استاد در پاسخ خود تصریح کرده است که با کارهای ظالمانه و خلاف اسلام نمی توان نظام اسلامی را حفظ یا تقویت نمود.به فتوای آیت الله العظمی منتظری آمر و متصدی و مباشر اعترافات و مصاحبه های ساختگی تلویزیونی - با زور و شکنجه و تهدید - گناهکار و مجرمند و شرعا و قانونا مستحق تعزیر خواهند بود.این فقیه متأله در پاسخ به پرسش پنجم کدیوراز علائم شرعی «ولایت جائر» مرقوم داشته است: جور، مخالفت عمدی با احکام شرع و موازین عقل و میثاقهای ملی است که در قالب قانون درآمده باشد و کسی که متولی امور جامعه است و بدین گونه مخالفت می ورزد جائر و و لایتش جائرانه است ، و تشخیص چنین ولایتی در درجه اول بر عهده خواص جامعه یعنی عالمان دین آشنا و مستقل از حاکمیت و اندیشمندان جامعه و حقوقدانان و آگاهان از قوانین می باشد و در درجه دوم بر عهده عموم مردم است.فتاوای فوق العاده مهم آیت الله العظمی منتظری در تداوم فتوای تاریخی آخوند ملا محمد کاظم خراسانی در نهضت مشروطه علیه استبداد محمدعلی شاه قاجار و فتوای مرحوم آیت الله العظمی خمینی در جریان انقلاب اسلامی بر علیه دیکتاتوری محمد رضا شاه پهلوی است. این بیانیه مهمترین حکم صادره از سوی مراجع دینی قم درباره تخلفات مسئولان حکومتی پس از انقلاب اسلامی ایران ارزیابی می شود.با توجه به نیاز این پرسش و پاسخهای فنی به شرح و بسط و تفصیل، شرح این فتاوای پرارزش استاد به زودی از سوی شاگرد منتشر خواهد شد.* * *متن کامل این پرسش و پاسخ تاریخی به شرح ذیل است:پاسخ‏هاى فقهى - سياسى حضرت آيت‏اللّه العظمى منتظرىبه پرسش‏هاى حجةالاسلام والمسلمين دكتر محسن كديور(بسم اللّه الرحمن الرحيم)محضر مبارك فقيه متأله، علامه مجاهد، شيخنا الاستاد، آيت‏اللّه العظمى منتظرى دام‏ظلهسلام عليكمميلاد مسعود مولاى متقيان، امام مظلومان، اسوه عدالت‏جويان و سرور آزادى‏خواهان على‏بن ابى‏طالب(عليه الاف التحيةوالسلام) را به آن عالم ربانى تبريك و تهنيت عرض مى‏كنم. اين عيد سعيد را در شرايطى برگزار مى‏كنيم كه دهها پيرو آن امام همام‏در اعتراض مسالمت‏آميز به حق‏كشى‏هاى حكومت ايران، شهيد و صدها نفر مجروح و هزاران نفر بازداشت و زندانى شده‏اند. تأسف‏بار آن‏كه اين همه تجاوز به حقوق مشروع مردم به نام اسلام و تشيّع صورت گرفته است. سوگوارانه از نام سبز على(ع) خرج مى‏كنندو به راه سياه معاويه مى‏روند.از محضر شما آموخته‏ام كه اشاعه معارف قرآنى، تعاليم نبوى و احكام اهل بيت بهترين راهكار مبارزه با ظلم و جور در هرشرايطى است. اينك به مقتضاى حال و براى روشن نگاه داشتن كورسوى <اميد> در دلهاى پاك نسل جوانى كه از متوليان رسمى به نام‏اسلام قساوت ديده، به نام تشيّع خرافات شنيده، و روح و روانشان از اين همه دروغ و ريا و خيانت در امانت زخمى و خسته است،به در خانه‏اى آمده است كه خانه اميد ملت مظلوم ايران است و ياد مجاهدت‏ها و دفاع جانانه شما از حقوق به تاراج رفته ملت -به‏ويژه در 13 رجب سال 1376 و بيش از پنج سال حبس خانگى متعاقب آن - هرگز از حافظه تاريخيش محو نمى‏شود. بر اين شاگردكوچك خود منّت بگذاريد و با پاسخ به اين پرسشهاى شرعى در اين ظلمت‏كده روزنى به نور بگشاييد. اين پرسشها، پرسشهاى مردم‏رشيد و مظلوم ايران از پيشوايان دينى‏شان است.از اين‏كه با صرف وقت گران‏بهاى خود - علاوه بر اين‏كه به شكوفايى فقه <عدالت محور> اهل بيت(ع) يارى كرده از سقوط آن درورطه فقه اشعرى < امنيت محور > توجيه‏گر ظلم ممانعت مى‏كنيد - براى مؤمنان تشنه حق در اين شرايط خطير ارائه طريق مى‏فرماييد،صميمانه سپاسگزارم. اميدوارم اين شاگرد كوچكتان را در اين كنج غربت از دعاى خير فراموش نفرماييد.عزّت عالى مستدام بادمحسن كديور14 تير 1388---------------------------------سؤال 1 - تصدّى مناصبى كه بر اساس قانون لازم‏الرّعايه - شرط ضمن عقد خدمت كليه متصديان خدمات عمومى - مشروطبه شرايطى الزامى از قبيل عدالت، امانتدارى، تدبير و برخوردارى از رأى اكثريت مردم است، پس از سقوط شرايط و احرازمكرّر صفات متضادّ به نحو شياع و در حد اطمينان قريب به يقين، چه حكمى دارد؟< بسم اللّه الرحمن الرحيم >< وسيعلم الذين ظلموا اىّ منقلب ينقلبون >جناب مستطاب حجةالاسلام والمسلمين آقاى دكتر محسن كديور دامت بركاتهپس از سلام و تحيّت و تبريك متقابل. پاسخ تفصيلى سؤالات جنابعالى فرصت بيشترى مى‏طلبد، ولى اجمالاً به پاسخ‏هايى اشاره‏مى‏شود:ج 1 - از بين رفتن هريك از شرايط مذكور در سؤال كه شرعاً و عقلاً در صحت و مشروعيت اصل توليت و تصدى امور عامه‏جامعه دخيل است خود به خود و بدون حاجت به عزل، موجب سقوط قهرى ولايت و تصدى امر اجتماعى و عدم نفوذ احكام‏صادره از سوى آن متولى و متصدى مى‏گردد، و اما شرايطى غير از آن شرايط كه شرعاً و عقلاً در صحت و مشروعيت اصل توليت وتصدى آن امور معتبر نيست ولى طرفين يعنى متولى و متصدى و مردمى كه او متولى و متصدى كار آنها گرديده بر آن ميثاق بسته وتعهد نموده‏اند تخلف از اين‏گونه شرايط موجب خيار تخلف شرط شده و مردم مى‏توانند متصدى و متولّى را به‏واسطه تخلف از شرطاز منصبش عزل نمايند. ولى سقوط عدالت، امانتدارى يا برخوردارى از رأى اكثريت و تأييد مستمر از ناحيه آنان كه از شروطمشروعيت توليت و زمامدارى است موجب مى‏شود كه پس از سقوط آنها، اصولى مانند حمل بر صحت و اصالت برائت درباره‏كارهاى متصدى در امور جامعه كه فاقد شرط گرديده جارى نشود، بلكه وى بايد براى اثبات عدم تخلف از شرع و قانون و احقاق‏حقوق مردم و بقاء بيعت اكثريت مردم با او، بيّنه‏اى معتبر و دليلى معقول براى مردم بياورد و آنان را راضى كند. و در موارد اختلاف‏در پيشگاه داورى آزاد، عادل و بى‏طرف و كاملاً مستقل از حاكميت ادعاى خود را به اثبات رساند. و داورى هر نهادى كه زير نفوذ ياوابسته به او باشد شرعاً و عقلاً حجت نمى‏باشد.سؤال 2 - وظيفه شرعى مردم در قبال چنين متصديانى - كه عليرغم امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر مكرّر ناصحان و مشفقان براعمال خلاف شرع خود اصرار دارند - چيست؟ج 2 - همانگونه كه گفته شد متصديانى كه شرعاً و عقلاً توليت و تصدى امر اجتماعى را از دست داده‏اند خود به خود از مقام خودمعزولند و تصدى آنان هيچگونه مشروعيتى ندارد و چنانچه به زور يا فريب و تقلب بر آن منصب بمانند مردم بايد عدم مشروعيت ومقبوليت آنها را در نزد خود و بركنارى آنان از آن منصب را با رعايت مراتب امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر و حفظ ترتيب < الاسهل‏فالاسهل والانفع فالانفع > و انتخاب مفيدترين و كم هزينه‏ترين راه ممكن ابراز داشته و بخواهند.بديهى است كه اين وظيفه‏اى همگانى‏مى‏باشد كه هر كس را اعم از خواص و عوام جامعه به اندازه آگاهى و توانايى كه دارد فرامى‏خواند و كسى نمى‏تواند به بهانه‏اى ازعمل به آن شانه خالى كند و خواص جامعه كه از همه به شرع و قانون آگاهتر و تواناترند و از نفوذ كلمه و اعتبار بيشترى برخوردارندمسئوليتى خطيرتر دارند و بايد با اتحاد و همفكرى و ايجاد احزاب و تشكيلات و تجمعات خصوصى و عمومى به ديگران‏اطلاع‏رسانى كرده و راه چاره را به آنها بنمايانند. مولى اميرالمؤمنين(ع) در وصيّت آخرشان فرمودند: < لا تتركوا الامر بالمعروف‏والنهى عن المنكر فيولّى عليكم شراركم ثم تدعون فلا يستجاب لكم > ( نهج‏البلاغه نامه 47) حاكميّت و تسلط اشرار نتيجه طبيعى ترك‏امربه‏معروف و نهى‏از منكر است، زيرا آنان از فرصت‏ها سوء استفاده مى‏كنند.سؤال 3 - آيا ارتكاب معاصى كبيره ذيل و اصرار بر آنها به سلب < ملكه عدالت > و تحقق < ملكه جور > منجر مى‏شود يا خير؟الف - آمريّت و تسبيب در قتل نفوس محترمه.ب - آمريّت و تسبيب اقوى از مباشرت در ارعاب و اخافه مسلحانه و ضرب و جرح مردم بيگناه در شوارع.ج - ممانعت قهرآمز از اقامه فريضه امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر و نصيحت به ائمه مسلمين از طريق انسداد كليه مجارى‏عقلانى و مشروع اعتراض مسالمت‏آميز.د - سلب آزادى و حبس آمران بالمعروف و ناهيان عن‏المنكر و ناصحان و اعمال فشار براى گرفتن اقرار بر امور خلاف‏واقع از آنها.ه - ممانعت از اطلاع‏رسانى و سانسور اخبار كه مقدمه واجب انجام فريضه امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر و نصيحت به ائمه‏مسلمين است.و - افترا به معترضان خواهان اجراى عدالت مبنى بر اين‏كه < هر كه با متصديان امور مخالف است مزدور اجنبى و جاسوس‏خارجى است>ز - كذب و شهادت دروغ و گزارشهاى خلاف واقع در امور مرتبط با حق‏الناس.ح خيانت در امانت ملى.ط - استبداد به رأى و بى اعتناى به نصيحت ناصحان و تذكر عالمان.ى - ممانعت از تصرّف مالكان شرعى در مِلك مُشاع سرنوشت ملى.ك - وهن اسلام و شَين مذهب از طريق ارائه چهره‏اى بسيار خشن، غيرمعقول، متجاوز، خرافى و استبدادى از اسلام و تشيّع‏در جهان.ج 3 - ارتكاب همه معاصى نامبرده يا اصرار بر برخى از آنها از بارزترين و گوياترين شواهد فقدان ملكه عدالت و از مصاديق‏آشكار ظلم و بى‏عدالتى است. به‏راستى اگر اين‏گونه معاصى موجب فسق و خروج آشكار از عدالت در نگاه عموم نباشد پس چه‏معصيتى است كه انجام آن گواه ستم و بى‏عدالتى در انظار همگان است؟! و روشن است كه هرگونه معصيتى به‏ويژه چنان معاصى‏نامبرده در صورتى كه در قالب دين، عدالت، قانون انجام گيرد مفسده‏اى افزون دارد و بيشتر موجب خروج از عدالت شده و داراى‏مجازات دنيوى و اخروى شديدترى خواهد بود، زيرا اين‏گونه ارتكاب معصيت علاوه بر مفسده خود معصيت مفسده فريبكارى ومفسده تخريب چهره دين، عدالت و قانون را نيز دربر دارد.و در مواردى كه كارهايى به نظر متصديان حاكميت، عادلانه و مشروع و به نظر عده زيادى از مردم، نامشروع و مصداق فسق وظلم و تضييع حقوق مى‏باشد، بايد نظر و قضاوت داوران عادل و بى‏طرف و مرضىّ‏الطرفين ملاك قرار گيرد.سؤال 4 - آيا تمسك به جملاتى از قبيل < حفظ نظام از اوجب واجبات است > مجوّز تجاوز به حقوق مشروع مردم و زيرپانهادن بسيارى از ضوابط اخلاقى و محكمات شرعى از قبيل صداقت و امانتدارى است؟ آيا به بهانه حفظ < مصلحت نظام > مى‏توان از اجراى اصل اصيل < عدالت > - كه صفت مميّز فقه سياسى تشيّع در طول تاريخ بوده است - صرف‏نظر كرد؟ اگر برخى‏متصديان، مصلحت نظام را با مصلحت شخصى خود اشتباه گرفته باشند و بر تشخيص خطاى خود اصرار كنند، وظيفه شرعى‏مؤمنان چيست؟ج 4 - حفظ نظام به خودى خود نه موضوعيت دارد و نه وجوب آن وجوب نفسى مى‏باشد؛ به‏ويژه اگر مقصود از »نظام« شخص‏باشد. نظامى كه گفته مى‏شود: »حفظ آن از اوجب واجبات است« نظامى است كه طريق و مقدمه و بر پا كننده عدل و اجراء فرائض‏شرعى و مقبولات عقلى باشد و وجوب حفظ آن هم تنها وجوب مقدمى خواهد بود. بنابراين با توجه به اين نكته، تمسك به جمله»حفظ نظام از اوجب واجبات است« به هدف توجيه و صحه‏گذارى بر امور متصديان و كارگزاران و عدالت‏نمايى كار آنان براى‏ديگران در حقيقت تمسك به عام در شبهه مصداقيه و ميان دعوا نرخ تعيين كردن و تنها به قاضى رفتن است؛ كه اگر چنين تمسكى ازروى ناآگاهى باشد بايد طبق مراتب امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر با آن معامله نمود. از طرف ديگر بديهى است كه با كارهاى ظالمانه وخلاف اسلام نمى‏توان نظام اسلامى را حفظ يا تقويت نمود، زيرا اصل نياز به نظام براى اجراى عدالت و حفظ حقوق، و در يك كلمه‏اجراى احكام اسلامى است؛ پس چگونه متصور است با ظلم و جور و كارهاى خلاف اسلام، نظام عادلانه و اسلامى را حفظ وتقويت نمود؟ حاكميتى كه بر اساس چماق و ظلم و تجاوز به حقوق ديگران و تصرف غاصبانه و تغيير در آراء آنان و كشتن و بستن وبازداشت و شكنجه‏هاى قرون‏وسطى و استالينى و ايجاد خفقان و سانسور روزنامه‏ها و اخلال در وسائل ارتباطى و زندانى كردن‏عقلاء و نخبگان جامعه به بهانه‏هاى واهى و تحميل اعتراف به امور خلاف واقع به‏ويژه در زندان نزد شرع و عقل و عقلاء جهان‏محكوم و بى‏ارزش است، و بر حسب اخبار معتبره وارده از اهل بيت عصمت و طهارت ( ع ) اقرار و اعتراف در زندان يك ذرّه اعتبارشرعى و قانونى ندارد و نمى‏تواند ملاك حكم باشد. (وسائل، كتاب الاقرار، باب 4 و ابواب حدالسرقة، باب 7)مردم رشيد ايران نيز از حقيقت اين اعترافات كه نمونه‏هاى آنها در تاريخ حكومت‏هاى فاشيستى و كمونيستى ثبت است كاملاً آگاه‏مى‏باشند و مى‏دانند اين اعترافات و مصاحبه‏هاى ساختگى تلويزيونى با زور و شكنجه و تهديد در جهت پنهان نمودن ظلمها وبى‏عدالتى‏ها و تحريف چهره اعتراضات مسالمت‏آميز و قانونى مردم، از فرزندان به بند كشيده آنان گرفته مى‏شود. و مسئولين مربوطه‏بدانند كه آمر و متصدى و مباشر گرفتن اين‏گونه اعترافات و مصاحبه‏هاى دروغ گناه‏كار و مجرمند و شرعاً و قانوناً مستحق تعزيرخواهند بود. كشور متعلق به مردم است نه مال من و شما، و تصميم از ناحيه آنان مى‏باشد، و متصديان امور خدمتگزار مردم مى‏باشند.مردم بايد بتوانند با تجمعات آزادانه و تبليغات كتبى و شفاهى از حقوق خويش دفاع كنند، شاه هنگامى صداى انقلاب مردم را شنيدكه ديگر دير شده بود. اميد است متصديان امور نگذارند به آنجا برسد، بلكه هرچه زودتر در برابر خواسته‏هاى ملت خويش انعطاف‏پيدا كنند، جلو ضرر را از هرجا بگيريم به نفع خواهد بود.سؤال 5 - امارات شرعى < ولايتِ جائر > چيست و علماى اعلام ( اعلى اللّه كلمتهم ) و نيز مكلفان در قبال بروز آن چه‏وظيفه‏اى دارند؟ج 5 - جور، مخالفت عمدى با احكام شرع و موازين عقل و ميثاق‏هاى ملى است كه در قالب قانون درآمده باشد و كسى كه متولى‏امور جامعه است و بدين‏گونه مخالفت مى‏ورزد جائر و ولايتش جائرانه است و تشخيص چنين ولايتى در درجه اول بر عهده خواص‏جامعه يعنى عالمان دين‏آشنا و مستقل از حاكميّت و انديشمندان جامعه و حقوقدانان و آگاهان از قوانين مى‏باشد كه هم به احكام وموازين عقل و قوانين حاكم آشنايند و هم با قرائن و شواهد اطمينان‏آور به مخالفت عمدى با آنها پى‏برده و مى‏توانند آن را مستدل‏كنند. مشروط بر اين‏كه از هرگونه نفوذ حاكميّت و ملاحظات خطى و سياسى آزاد و مستقل باشند. و در درجه دوم بر عهده عموم‏مردم است كه به اندازه آگاهى خود از آن احكام و قوانين و با مرتكزات دينى و عقلى خود و رودر رويى مستقيم با موضوعات ومشكلات دينى، فرهنگى، اقتصادى، سياسى، مخالفت عمدى حاكمان را با شرع و قانون لمس كرده و احساس نمايند.بالاخره به طور اجمال عدالت يا بى عدالتى حاكمان امرى ملموس در جامعه و آثار آن نمايان است، و چهره در نقاب ندارد. و هركس به هر مقدار آگاهى و توان در مقابل بى‏عدالتى‏ها و تضييع حقوق مردم مسئوليت دارد و بايد ديگران را هم آگاه كرده و هم بادرنظر گرفتن شرايط موجود و حفظ مراتب امربه‏معروف و نهى از منكر راهكار ارائه دهد چون نمى‏شود و نمى‏توان باور كرد كه‏انسانى عدالتخواه باشد ولى در راه آن گامى برندارد يا هراس داشته يا خود و ديگران را با تسويل و آراستن كوتاهى خود يا تسويف وامروز و فردا كردن و يا به بهانه نداشتن قدرت سرگرم كند. ترس از مخلوق شرك باللّه العظيم است و تسويل و تسويف هم ضلال واضلال. سيره اولياى معصومين(ع) نيز تلاش در راه عدالت اجتماعى بود و اگر آنها تنها به امور فردى اسلام همت و اكتفاء داشتند اين‏همه ظلم و ستم بر آنان و به بند و حصار كشيدن و تحت مراقبت قراردادن و در نهايت به شهادت رساندن آنان براى چه بود؟! خداونداز عالمان به خصوص عالمان دين ميثاقى غليظ گرفته كه در مقابل ظلم سكوت نكنند < اخذاللّه على العلماء ان لا يقارّوا على كظّة ظالم‏و لا سغب مظلوم > (نهج البلاغه / خطبه 3). البته عمل به اين ميثاق همانگونه كه ثوابى عظيم دارد هزينه‏اى سخت هم خواهد داشت.( أحسب الناس ان يتركوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون. و لقد فتنا الذين من قبلهم فليعلمن اللّه الذين صدقوا وليعلمن الكاذبين)(عنكبوت / 2 و 3)به هوس راست نيايد به تمنّى نشوداندر اين راه بسى خون جگر بايد خورد
ان شاء اللّه موفق باشيد
17 رجب 1430 - 19/4/1388قم المقدسة -
حسينعلى منتظرى