
ذکر "الله اکبر" یاران میرحسین در اعتراض به
همه با هم در روز قدس بر علیه منش صهیونیستی قیامی سبز بر پا می کنیم.
به دنبال پخش شایعه درگذشت سعید حجاریان در زندان با همسر وی تماس گرفتیم. وی ضمن رد این شایعه از ملاقات با حجاریان خبر داد،هر چند تاکید کرد که او در شرایط بسیار نگران کننده ای قرار دارد.
خانم حجاریان که در صدایش اندوه سنگینی موج می زد،از ملاقات با همسرش در زندان اوین خبر داد و گفت:من امروز ایشان را دیدم
کجا بودند؟
بازداشتگاه اوین
چی شد که ملاقات دادند؟
نمی دانم چرا ملاقات دادند و علت موافقت شان با ملاقات چه بود؛ولی هر چه بود وضعیتشان اصلا خوب نبود.به هر حال می دانید که ایشان از ترور ده سال پیش به شدت آسیب دیدند.در واقع زنده ماندن ایشان یک معجزه بود ولی بعد از آن بسیار ناتوانند و در واقع به لحاظ فیزیکی مثل یک کودک شیرخوار هستند.اصلا بازداشت و نگهداری ایشان، فشار زیادی بر وی وارد می آورد.فشار خون او همیشه پایین بود ولی امروزکه فشارش را گرفتم بسیار بالا بود. برای همین به شدت نگران سلامتی او هستم.الان فشار سنگینی روی اوست. او الان فقط نگران خودش نیست، نگران وضعیت جامعه و انقلاب هم هست. در واقع آقای حجاریان زندگیش را در این راه گذاشته است.
توانستید صبحتی هم بکنید؟
نه؛ صحبت ها در حد سلام و احوالپرسی بود ولی صورتش مرتب از اشگ خیس می شد.یعنی قیافه نشان می داد که به شدت از وضعیت پیش آمده متاثر و نگران است که خدای ناکرده اتفاقی برای ایران بیفتد.
ملاقات پشت شیشه بود؟
نه؛حضوری بود.
تنها بودید؟
نه با برادرشان و پسرم رفته بودیم.
مامورین هم بودند؟
بله؛بودند و دوربین گذاشته بودند. البته به نظر نمی رسید ضرب و جرحی شده باشند، ولی وضعیت شان اصلا خوب نبود. من نگران هستم که سکته بکنند. یعنی اگر خدای ناکرده مشکلی برایشان پیش بیاید اینها می خواهند چطور جوابگو باشند.
ایشان وقتی بیرون بودند خودشان می توانستند به تنهایی از عهده کارهای روزمره شان بربیایند؟
او با واکر راه می رود و با کوچکترین حرکتی زمین می خورد. این اتفاق بارها در خانه افتاده بود ولی حالا اگر این اتفاق در آنجا بیفتد بسیار سنگین تمام خواهد شد؛فرض کنید سرش به جایی بخورد؛آقایان چطور می خواهند جوابگو باشند. یا به هر حال با توجه به اینکه فشارش بالا رفته وغذای زندان هم غذای مناسبی نیست، اگر چربی خونش بالا برود بسیار خطرناک است.برایش آسپیرین گذاشته اند ولی آسپیرین می تواند باعث خونریزی معده شود،و اگر این اتفاق بیفتد معلوم نیست چه عواقبی به دنبال داشته باشد.حالا اگر بیرون باشند این چیزها قابل کنترل است ولی در آنجا نمی دانم چه خواهد شد.
داروی مخصوصی می خورند؟
بله، او داروهای زیادی می خورد از جمله داروی آرامبخش.روزانه ده تا قرص می خورند که حرکت های اضافه را کنترل کند. هر کدام از این قرص ها می تواند مصرف کننده را تا دو روز بخواباند.
الان این داروها را دارند؟
بله برایشان بردیم.
از کسانی که آنجا بودند نپرسیدید بردن کسی مثل ایشان برای چیست؟
آنها کاره ای نبودند؛مامورانی بودند که فقط آنجا بودند؛ بنده خداها آن هم مثل بقیه مردم.
با مسئولین تماسی گرفته اید؟مثلا با آقای مرتضوی که ظاهرا اداره این امور به ایشان محول شده؟
بله ؛آقای مرتضوی می گوید ایشان در حزب فعال بوده.خب این حزب که غیرقانونی نبوده.قانونی فعالیت می کرده.همه چیز شفاف بوده.ایشان هم در سال دو سه تا مقاله بیشتر نمی نوشتند که این مقاله هم در روزنامه هایی چاپ می شده که مجاز بوده.کار خاصی انجام نداده.
الان مهم ترین نگرانی شما در مورد آقای حجاریان چیست؟
من بیشتر نگران سلامتی ایشان هستم.یعنی از یک طرف مظلومیت ایشان خیلی من را متاثر می کند.یعنی اینکه چنین موجودی را ببرند باز جویی کنند و تحت فشار قرار دهند برای من خیلی خیلی رقت آوراست. نمی توانم تحمل کنم.من دلم نمی خواهد چهره کشورم را چیزی شبیه اسراییل ببینم که یکی از رهبران فلسطین را با وضعیت جسمی مشابه در زندان نگاه داشتند و وقتی هم بیرون آمد دوباره ترورش کردند.کشور من از این نظر کشور خوشنامی بود؛ من دلم نمی خواهد این چیزها را ببینم.یعنی اصلا این چیزها برای من باورکردنی نیست؛ برای این انقلاب همه ما زحمت کشیدیم؛ همه مردم زحمت کشیدند؛خود من یکی از این مردم. زندان رفتم. شکنجه شدم و زجر کشیدیم تا این سیستم آمد. سال های سال احساس خوشبختی می کردم.دلم نمی خواهد این چهره برای من مغشوش بشود.
آقای حجاریان می دانستند بیرون چه خبر است؟از درگیری ها و کشتارها خبر داشتند؟
صدای الله اکبرها را می شنوند؛ ولی در جریان چیزهای دیگر فکر نمی کنم باشند. گفتند یک قران و یک مفاتیح دارند؛فکر نمی کنم در جریان چیز دیگری باشند. فقط از ما خواستند برایشان حافظ ببریم.
با شناختی که از آقای حجاریان دارید فکر می کنید اگر می فهمیدند که بچه های مردم اینطور در خیابان ها کشته می شوند چه حالی می شدند؟
من البته چیزی نگفتم تا حالش بدتر نشود ولی فکر می کنم گریه هایی که می کرد به خاطر همین چیزها بود. ایشان متاثرند نظامی که در ایجاد، تقویت و بقایش نقش داشتند،و می خواستند زوایایی را که در آن دچار مشکل بود اصلاح کنند،حالا دچار این وضع شده. این برایش خیلی دردناک است.
آقای حجاریان پیش از این ماجراها،به این انتخابات چه امیدی داشتند؟
ببینید این اتفاقات خیلی غیرمنتظره بود.او بیشتر منزل بود. دوستانش که سرگرم انتخابات بودند و او هم که نمی توانست این طرف و آن طرف برود.وقتی من از سرکاربه خانه بر می گشتم می گفت چه خبر؛می گفتم من که خبر خاصی ندارم ؛روزنامه ها را بخوان.می گفتم: چه می شود؟جواب می دادند:نگران نباش.درست می شود.حالا اینطور شد.من الان تنم از هر طرف زخم خورده. یکی وضعیت شوهرم؛یکی وضعیت جامعه. یکی وضعیت جوان ها را می بینم. واقعا دلم می خواهدببینم که این نظام به صراط مستقیم برگردد.
چطوری ممکن است؟
اگر عقل ها جمع بشود،عملی است. بارها از این اتفاقات افتاده ولی با تدبیر جمعی حل شده.
ولی الان خون بچه ها این وسط است
آن بچه ها همگی آرزی اصلاح امور را داشتند واگر این اصلاح اتفاق بیفتد خون آنها پایمال نخواهد شد.
نوشابه امیری
رئیس جمهور موسوی فرمان بده
اقتدار سیاسی با واداشتن مردم به عمل به وجود می آید و با خلاف آن از بین می رود.دروغگویان و دزدان رای ملت، با خریدن وقت، اقتدار سیاسی ملت را تضعیف می کنند. رئیس جمهور موسوی سکوت نکن. صبر نکن، به ما فرمان بده.گمشده ما مردم ایران، آگاهی نبود، شجاعت بود. ترس ما، از احساس تنهایی تک تک ما به وجود آمد. شرکت در انتخابات و راهپیمایی میلیونی ثابت کرد که اگر همه ملت با هم باشیم ضربه ناپذیریم.رئیس جمهور موسوی مردم را به خانه ها نفرست تا دوباره در تنهایی، سرکوبِ یاس و ترس شوند.از دولتی که خود غیر قانونی است، اجازه قانونی راهپیمایی مسالمت آمیز نخواه.اکثریت جامعه ایران که به تو رای داده اند، منتظر فرمانت هستند.به ما فرمان راهپیمایی بده.به ما فرمان اعتصاب عمومی بده.به ما فرمان مبارزه بده.نیاز مشترک ما فرمان توست، رئیس جمهور موسوی به ما ملت فرمان بده.از طرف مردم ایران
محسن مخملباف
6 تیر 1388
استفتائات آیت الله بیات زنجانی
سئوال: همانگونه که مستحضرید طی چند روز گذشته به علت مسایل ناشی از انتخابات تجمعاتی در تهران شکل گرفته است. از آنجا که مطابق با قانون اساسی برگزاری راهپیمایی به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد اعلام گردیده لذا خواهشمند است به دو سوال اینجانب در صورت امکان پاسخ فرمایید: 1.آیا این تجمعات ـکه خود نیز در آن حضور داشته ام و خدا را شاهد و ناظر می گیرم که لحظه ای بر خلاف دین مبین اسلام فکر و عمل نکرده ام ـ مخل به مبانی اسلام می باشد یا خیر؟ 2.چنانچه پاسخ منفی بود آیا رفتار مسوولان نظام با شرکت کنندگان مطابق با دین مبین اسلام و قانون اساسی هست یا خیر؟ با سپاس – 05/04/1388
پاسخ: این تجمعات حق قانونی مردم و تنها راه برای رسانیدن توقعات و مطالبات به گوش حاکمان بوده و از طرفی قانون اساسی هم آن را به عنوان یک حق اساسی برای مردم پذیرفته است و به همین دلیل وزارت کشور بر اساس همین قانون، موظف به دادن مجوز بوده تا افراد اعتراضشان را در چارچوب قانون مطرح کنند و اگر چنین نمی شود، مردم مقصر نیستند بلکه وزارت کشور باید پاسخگو باشد و از همین جا پاسخ سئوال بعدی نیز مشخص است که زمانی که مردم برای اعلام مطالبات مشروع و قانونی خود از حکومت مساعدت و کمک خواسته اند، حکومت موظف به همکاری و اقدام بایسته بوده است و اگر اقدام نکرده، مرتکب خلاف شده و مسوول است.
با سلام و درود خدمت مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی بیات زنجانی ایجانب سرباز وظیفه ای هستم که در این حوادث اخیر مجبور به رویارویی با راهپیمایان شده ام پرسش اینجانب این است که رویارویی و برخورد با راهپیمایان و ضرب و شتم آنان و در برخی موارد برخورد فیزیکی و خشونت بار جایز است یا خیر ؟ و اگر جایز بود تا چه حدی میتوانیم آنها را تنبیه کنیم ؟ و اگر امر دایر شد بین برخورد فیزیکی با مردم و تنبیه اینجانب توسط مافوق وظیفه چیست ؟ اردتمند حسن سرباز – 05/04/1388
جواب: وظیفه شما ملایمت و عدم برخورد با مردم است و اگر امر دایر شود بین برخورد فیزیکی با مردم و توبیخ، مطمئناً تکلیف در پذیرفتن تنبیه و توبیخ است. مطمئناً در هر حال برخورد با مردم بی دفاع مشروع نیست.