۱۹ تیر ۱۳۸۸

عدم صدور ویزا برای دیپلمات ها یایرانی توسط اروپا

اتحادیه‌ی اروپا صدور روادید برای دیپلمات‌ها و وابستگان دولت ایران را متوقف کرد. آنان دیگر از هیچ یک از ۲۷ کشور اتحادیه‌ی اروپا روادید دریافت نخواهند کرد.
به گزارش روزنامه «فایننشیل تایمز آلمان»، دیپلمات‌های بلندپایه‌ی اتحادیه‌ی اروپا توافق کردند که «مدت زمان بررسی درخواست روادید از سوی دیپلمات‌ها و دارندگان گذرنامه‌های دولتی ایران» را طولانی کنند. این مساله در نامه‌ی دولت سوئد، رییس ادواری شورای اتحادیه‌ی اروپا، به ۲۷ کشور عضو اعلام شده است. مطابق آن، «این کشورها دیگر تا اطلاع بعدی مجاز نیستند، درباره‌ی درخواست روادید تصمیم بگیرند».
بر این پایه، دیپلمات‌ها و وابستگان دولت ایران، تا اطلاع بعدی روادید تازه‌ای دریافت نخواهند کرد و روادید‌های کهنه‌ی آنان نیز دیگر تمدید نمی‌شود. اگر چه درخواست روادید دیپلمات‌های ایرانی از سوی کشورهای اتحادیه‌ی اروپا رد نمی‌شود، ولی روادیدی هم برای آنان صادر نمی‌شود.
این اقدام اتحادیه‌ی اروپا، از اعتراض‌های این اتحادیه علیه بازداشت کارمند سفارت بریتانیا در تهران فراتر می‌رود. اتحادیه‌ی اروپا روز جمعه (۳ ژوییه) تصمیم گرفت، همه‌ی سفیران ایران را احضار کند. افزون بر آن، یک هیئت نمایندگی اتحادیه‌ی اروپا در ایران ماموریت یافت، رسما به مقامات جمهوری اسلامی اعتراض دیپلماتیک کند. هر دو اقدام با این هدف صورت گرفت که بر اعتراض اتحادیه‌ی اروپا تاکید بیشتری شود.
تفاوت ممنوعیت صدور روادید و توقف اداری آن
توقف اداری صدور روادید برای دیپلمات‌ها، با ندادن رسمی روادید به وابستگان دولت ایران متفاوت است. مورد دوم، دشوارتر از بررسی نکردن درخواست روادید است. البته اتحادیه‌ی اروپا مشغول بررسی اقدام دوم نیز هست.
به گفته‌ی محافل دیپلماتیک، کشورهای اتحادیه‌ی اروپا، این هفته به بررسی ممنوعیت رسمی صدور روادید خواهند پرداخت. این ممنوعیت شامل کسانی خواهد شد که با احتمال تقلب انتخاباتی، خشونت علیه تظاهرکنندگان، یا ارعاب پرسنل سفارتخانه‌ها در ایران در ارتباط قرار دارند.
هنوز معلوم نیست چنین مجازاتی اعمال شود. در نامه‌ی ریاست ادواری شورای اتحادیه‌ی اروپا، در این زمینه چیزی گفته نشده است. در آن نامه فقط آمده است: «اتحادیه‌ی اروپا آماده است به شماری اقدامات دست بزند تا برای مقامات ایران سنگینی وضعی را که ایجاد کرده‌اند مورد تاکید قرار دهد».

پیروزی 18 تیر مبارک باد ، دلایل

وبلاگ حرف حساب پیـــــروزی بزرگ 18 تیر مبارک باد: دلایـــــــــــــل 1. بعـــد از سرکوب و کشتار و ارعاب و خطبه ی فصل الخطاب! مردم جو ترس و ناامیدی را شکستند و خیابان های تهران و برخی از شهرستان ها را به تسخیر خود در آوردند و با شعارهای جدید روزهای جدید مقاومت را به رخ سرکوبگران کشیدند (مجتبی بمیری رهبری رو نبینی). 2. مردم به راه کار «تجمعات شناور و تظاهرات غیر متمرکز» دست پیدا کردند و به این ترتیب نیروهای ساکن سرکوبگر را از کار انداختند. یکی از شاهدان عینی شنیده بود که یکی از نیروهای سرکوبگر در بی سیم فریاد می زده: "اگه نمی تونی الان نیروی کمکی بفرستی پس برو بمیر!" 3. اخبار آزادی خواهی ایران دوباره به صدر اخبار جهان بازگشت و سیاست مدارن معامله گر فهمیدند که عزم مردم ایران در آزادی خواهی جدی است. 4. این اعتراضات با هماهنگی خود مردم انجام شد و هیچ اعلامیه ی رسمی و عمومی از طرف احزاب و جمعیت ها و شخصیت ها صادر نشده بود. 5. جو کم تحرکی و تا حدودی ناامیدی و شاید ترس قبل از 18 تیر شکسته شد و حالا مردم باور کرده اند که می توانند با تکیه بر توانایی های خود مبارزه را به پیش ببرند. 18 تیر خون تازه ای از امید، استقلال، پشتکار و مقاومت در رگ هایمان جاری کرد. 6. شهرهای خاموش متوجه شده اند که مقاومت مردم ایران تنها یک اعتراض هیجانی انتخاباتی نیست و می توان از این پس به همراهی بیشتر شهرستان ها امید داشت. 7. محروم کردن کودتاچیان از حس پیروزی طوری که سرکوبگران خسته دریافتند که گذشت زمان به نفع آن ها نیست و مقاومت همچنان شاداب و زنده است. 8. مردم به تجربیات و سازمان دهی جدیدی در مبارزه با سرکوبگران دست پیدا کردند: ایجاد ترافیک، تجمعات شناور و موضعی، فیلم برداری و عکس برداری طوری که هم وطنان به راحتی قابل شناسایی نباشند، ناامید و خسته کردن نیروها در محل استقرار ثابت و اعلام شده، هوشیاری نسبت به نفوذی ها و ....

خبری متفاوت اما مهم : مهدی آذر یزدی قصه گوی خوب بچه های خوب در گذشت .

مهدی آذر یزدی نویسنده "قصه های خوب برای بچه های خوب" در سن 87 سالگی در بیمارستان آتیه تهران درگذشت.
مهدی آذر یزدی سه روز قبل از آغاز سال 1301 در روستای "خرمشاه" از توابع یزد به دنیا آمد. خانواده اش تازه مسلمان و اجدادش زرتشتی بودند. از هشت سالگی همراه پدرش روی باغ و زمین رعیتی کار کرد و به گفته خودش "تا هفده سالگی جز آنچه در خانه یا مسجد شنیده بود"، چیزی نمی دانست.
بیست ساله بود که از کار بنایی به کار در کارگاه جوراب بافی یزد کشیده شد. در این زمان شهر یزد فقط یک کتابفروشی داشت و صاحب کارگاهی که او در آن شاگرد جوراب بافی بود تصمیم گرفت که یک کتابفروشی تاسیس کند و مهدی را از میان شاگردهای کارگاهش به کتابفروشی منتقل کرد.
مهدی آذر یزدی در بیان خاطراتش می نویسد که "دیگر گمان کردم به بهشت رسیده ام. تولد دوباره و کتاب خواندن من شروع شد و در این کتابفروشی بود که فهمیدم چقدر بی سوادم. من که زمان تحصیل در دبیرستان را از دست داده بودم، تنها راه "رسیدن به دانایی" را در کتاب خواندن جستجو کردم و پس از چهار سال کار در کتابفروشی، هوس نوشتن و شعر گفتن و با بچه های درس خوانده همرنگ شدن در من برانگیخته شد."
کار در کتابفروشی زمینه آشنایی او با اهالی شعر و ادب را فراهم کرد، اما به گفته او "یک وقت دیدم مثل این که به محیط بزرگ تری احتیاج دارم و از یزد دل برکن شدم و به تهران آمدم، بی آن که بدانم در تهران چه خواهم کرد."
حرکت او به تهران در سالهای نخست دهه بیست خورشیدی، همزمان بود با جنگ جهانی دوم. به توصیه یکی از آشنایان کار در کتابفروشی یزد به خیابان ناصر خسرو تهران رفت و در "چاپخانه علمی" مشغول به کار شد.
در سال 1335 بود که به قول خودش "به فکر تدارک کتاب برای کودکان" افتاد. در این موقع 35 ساله بود. شبی قصه ای از "انوار سهیلی" در چاپخانه نظرش را جلب می کند. بلافاصله در می یابد که اگر قصه ساده تر نوشته می شد، برای بچه ها مناسب تر بود.
جلد اول "قصه های خوب برای بچه های خوب" از اینجا پیدا شد. این مجموعه را شب ها در یک اتاق دو در سه متری زیر شیروانی می نوشت و نگران بود که کتاب خوبی نشود و او را مسخره کنند. ابتدا کتاب را به کتابخانه ابن سینا در چهارراه مخبرالدوله داد که آنها آن را چاپ نکردند، هرچند که به گفته او آقای جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر کتاب را چاپ کرد و با استقبال خوانندگان کم کم این مجموعه به هشت جلد رسید.
تاکنون بیست و سه عنوان کتاب از مهدی آذر یزدی منتشر شده است. آثاری از جمله "قصه های تازه از کتابهای کهن"، "گربه ناقلا"، "گربه تنبل"، "مثنوی برای بچه ها"، "مجموعه قصه های ساده" و تصحیح "مثنوی" برای بزرگسالان از او به یادگار مانده است.
مهدی آذر یزدی در زمینه آثارش جایزه یونسکو و همچنین "جایزه سلطنتی کتاب سال" را پیش از انقلاب دریافت کرد. شورای کتاب کودک هم سه کتاب او را به عنوان کتاب برگزیده سال انتخاب کرد.
مهدی آذر یزدی ازدواج نکرد و هیچ گاه به کار دولتی هم اشتغال نداشت، به قول خودش مدرک تحصیلی نداشت و راه استخدام را هم بلد نبود. هر چند علاوه بر نویسندگی به امور غلطگیری و فهرست اعلام نویسی تا سال های آخر عمرش ادامه داد.
او چندی پیش گفت که نوشته های دیگری هم دارد که به دلیل عدم صدور مجوز انتشار از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انگیزه تکمیل نوشته هایش را از دست داده و آنها را ناتمام گذاشته است.

موسوی چه می اندیشد و چه می خواهد بکند؟(رئیس جمهور کوتاه نمی آید)

به گزارش بی بی سی میرحسین موسوی روز چهارشنبه ۳ تیر ۱۳۸۸ با اعضای انجمن اسلامی مدرسان دانشگاه های ایران دیدار کرد و در جمع آنان سخن گفت.سایت کلمه، وابسته به ستاد انتخاباتی آقای موسوی گزارش داد که پس از این دیدار حدود ۷۰ نفر از حاضران در جلسه بازداشت شدند.
یک روز بعد ۶۶ تن از بازداشت شدگان آزاد شدند اما چهار تن، از جمله قربان بهزادیان نژاد، رئیس ستاد انتخاباتی آقای موسوی در بازداشت ماندند.
صدای ضبط شده سخنرانی آقای موسوی چندین روز بعد در سایت های اینترنتی منتشر شد. آقای موسوی با محدودیت های رسانه ای روبرو است و در حال حاضر نظرات خود را تنها از طریق یک سایت اینترنتی رسمی که گاه به گاه به روز می شود، منتشر می کند.
این سخنرانی که گزیده ای از آن را در زیر می خوانید، تا حدودی نشان می دهد که آقای موسوی در شرایط پس از انتخابات ایران چگونه می اندیشد و آینده را چگونه می بیند.
مخالفت با بیگانگان
...طرح موضوع نقشه بیگانگان و موضع گیری در مقابل آنها به نظر من واجب است برای همه و در این زمینه باید بیان بشود و گفتگو بشود. واقعا اگر ما معتقد هستیم که یکی از مهم ترین دستاوردهای انقلاب، استقلال ما است، ایجاب می کند که ما در این مورد موضع بگیریم، هرچند به ضرر خودمان باشد. من می گویم ضرر هم ندارد ولی اگر به ضرر ما هم می بود بایستی موضع می داشتیم...
با دولت چه می کنیم؟
اما مسئله اساسی این است که وقتی دولت به صورت رسمی و با حکم قانون اساسی و تنفیذ و بعد هم سوگند در مجلس تشکیل می شود، نیروهای دیگر چه خواهند کرد؟ این یکی از مهم ترین سئوالاتی است که ما در پیش رو داریم...
ما باید در سطح ملی بر اساس اتفاقاتی که در کشور افتاده و بیداری که در کشور ایجاد شده حرکتی وسیع انجام دهیم که به معنای مخالفت با دولت و خدای نکرده کارشکنی در کار دولت نباشد اما در سطح ملی و مستقل از دولت، کارهای وسیعی را سامان بدهیم که امکانش هست...
کسانی که این کارها را کرده اند حالا در پی -به قول فرنگی ها- "هژمونیک" کردن وضعیت فعلی هستند. می خواهند رضایت مردم را پشتوانه کار خلاف قانون خود قرار دهند... و این چیزی است که ما نمی توانیم به آن تن در بدهیم و حق ما است که در سطح ملی و از طریق قانونی بگوییم که اتفاقی که افتاده اتفاق بدی بوده است و اگر آگاهی نسبت به آن وجود نداشته باشد می تواند استبداد و دیکتاتوری را در کشور ما نهادینه بکند...
این وضعیت وقتی می تواند در کشور پایدار شود که آنها بتوانند مردم را، به خصوص نیروهای متدین جامعه را راضی و قانع کنند که همه چیز مطابق قانون اتفاق افتاده و مسئله ای نیست... این همان چیزی است که ما باید راجع به آن تبلیغ بکنیم... هر کس باید با ابتکار خودش کاری انجام دهد. باید به تدریج اتاق فکرهایی ایجاد بکنیم و خط مشی هایی پیدا کنیم که همه قبول داشته باشیم ولی تا آن موقع باید کاری بکنیم که در سطح عموم هر کس هر ابتکاری که دارد، کار خود را انجام دهد.
مراجع
خوشبختانه در سطح ملی قشرهای گوناگونی را سراغ داریم که به این مسئله حساس شده اند. از جمله آنها خود روحانیت است... در قم هم تحرکاتی هست و فعالیت هایی در این مورد وجود دارد. با تعدادی از فضلای قم ملاقات داشتیم. پایداری مراجع برای این که با وجود فشارهایی که روی آنها هست (انتخابات را) تأیید نکند، نشان دهنده این موضوع است...
باید تلاش کنیم که حرکت آینده بیرون از نظام قرار نگیرد، این برای ما خطرناک است و برای کشور هم خطرناک است و ما اعتقاد هم نداریم. ما در داخل نظام حرکت خواهیم کرد منتهی نظامی که امام تعریف می کرد و آن اسلام نابی که ایشان تعریف می کرد: به دور از تحجر، با جسارت، روشنی، شجاعت و با برداشت هایی عقلانی و مناسب برای دنیای جدید...
رهبری حرکت
بحث تشتت رهبری شد که بنده هم به این مسئله اعتقاد دارم. تماس هایی با آقای کروبی، با آقای خاتمی و حتی با آقای رضایی و دیگران داشتیم که ادامه پیدا خواهد کرد. بحث داریم که کمی این مسئله را نظم ببخشیم و نهادینه کنیم. هرچقدر این بیشتر بشود و گسترش پیدا کند، آسیب پذیری ما کمتر است و از عقل جمعی گسترده تری هم بهره می بریم. در برنامه های آتی هم ان شاءالله این مسئله لحاظ خواهد شد، اینطور نیست که حرکت تکی باشد. البته سیل حرکت ممکن است چون بنده کاندیدا هستم به سمت من باشد، اما این جریان ربطی به شخص من ندارد و خیلی جنبه گسترده تری دارد. بیداری ای که در کشور ایجاد شده به نظر من برگشت ناپذیر است. هیچ وضعیت امنیتی و فشاری نمی تواند وضعیت را به شش ماه قبل برگرداند...
رسانه ها و ابتکارات خودجوش
یکی از مهم ترین مسائل ما موضوع رسانه ها است. ما مشکل رسانه ها را در جریان انتخابات از طریق رجوع به مردم حل کردیم. اگر دقت می کردید ما نه از تلویزیون برخوردار بودیم و نه از رسانه های هزینه بر... منتهی نگاه مدرنی نسبت به استفاده از فضای مجازی به وجود آمد که جوان ها از آن استقبال کردند. این راز و رمز کار آتی ما است... اگر از ابتکارات و ابداعات جوانان خودمان استفاده کنیم و به خلاقیت افراد در هر جایی که هستند تکیه کنیم، می توانیم مقداری این خلأ را پر کنیم...
این بحث وجود دارد که شبکه تلویزیونی ماهواره ای در خارج داشته باشیم. فکر می کنم همه این ها را باید روی میز گذاشت و نباید از هیچ کدام صرفنظر کرد. اما آن چیزی که الآن می تواند در دسترس باشد، این است که در حالی که همه چیز در حال فیلتر شدن و تعطیل شدن است، ما باز هم با استفاده از همین نیروی جوانی این وبلاگ ها را گسترش بدهیم و این فضاها را گسترش بدهیم و از آنها بخواهیم که راه حل هایی برای اطلاع رسانی این حرکت و این نهضت ان شاءالله ایجاد کنند...
صدا و سیما
این مقدار اغراق که الآن در صدا و سیما هست برای این حرکت، اثر برعکس خواهد داشت. ولی بالاخره می تواند منجر به آشفتگی ذهنی بشود... روزهای اول همه این احساس را داشتند که تقلبی صورت گرفته و سئوالی در این مورد نبود، ولی الآن سئوال می کنند که دلایل چیست و آمار چیست و امثال این ها... سئوالی که در ذهن مردم ایجاد می شود را یک گروه اندک نمی توانند به تنهایی جواب بدهند، همه باید مسئول پاسخ دادن به این سئوال ها باشند...
'پرونده سازی' و لباس شخصی ها
بنده در اواخر تبلیغات انتخاباتی گفتم که یکی از ویژگی های این دولت، "پرونده سازی" دولت بود. الآن هم بعد از این که انتخابات را با این حالت به پایان بردند، اطلاع داریم که دنبال پرونده سازی برای این و آن هستند تا همه نیروهای فعال سیاسی را سرگرم کنند...
حضور لباس شخصی ها جنبه غیرقانونی دارد... من فکر می کنم این اعتراض که جنبه حقوقی و قانونی دارد باید ادامه داشته باشد. این کار می تواند زمینه را برای استفاده از این نیروها تنگ کند. کسانی که قوه قهریه علیه مردم به کار می برند از نظر قانونی باید با لباس ها و آرم های مشخص باشند و همه نمی توانند این کار را بکنند. خود مردم هم واکنش طبیعی و محکمی نسبت به این موضوع دارند که از این مسئله هم باید استفاده کرد. همان چیزی که دوستان اشاره کردند که بعضی از این ها شناخته می شوند و در سایت ها معرفی می شوند روش موثری است. این را کم نگیریم و ادامه بدهیم و خود این کار مقداری کنترل کننده است. کار حقوقی و اعتراض حقوقی و اعتراض سیاسی هم نسبت به این مسئله باید ادامه پیدا بکند...
غافلگیری
تصور بنده از وسعت تقلب و نوع کاری که شد این نبود، این را قبول دارم. فکر می کنم همه ما غافلگیر شدیم، فقط من غافلگیر نشدم... باز هم بنده اطلاع دقیق نداشتم که مقام معظم رهبری اینقدر به رئیس جمهور علاقه دارد. اگر از اول گفته می شد شاید من فکر دیگری می کردم...
اعترضات خیابانی
عده ای می گویند هر چه زودتر باید اعتراضات خیابانی جمع شود و ما باید به مرحله ای دیگر وارد شویم. بعضی مدافع این هستند که این مسئله ادامه پیدا کند. بعضی تند هستند و بعضی کند. این گفت و گوها باید ادامه پیدا کند و در یک حالت جمعی باید راه حل هایی برای آن پیدا کرد... الآن ما اقتضایی عمل می کنیم، اصلا در بعضی موارد ما واقعا دنبال مردم می دویم... در راهپیمایی عظیمی که دوشنبه (۲۵ خرداد) اتفاق افتاد، تصور می شد عده کمی به آنجا خواهند آمد. در مورد حضور بنده در این راهپیمایی در ستاد بحث کردیم و فکر کردیم ممکن است جمعیت کمی بیایند و شاید اگر بنده بروم، خشونت علیه مردم کم بشود یا اینکه ما هم یک کمی کتک بخوریم که دل مردم بیشتر (آزرده) نشود. با این دید رفتیم، اما آن جمعیتی عظیم بود و مردم بیش از آنچه ما تصور می کردیم حضور داشتند...
رنگ سبز
فکر این رنگ سبزی که ما انتخاب کردیم از داخل مردم به سمت ما آمد... در یکی از سفرها یک جوان ۱۸-۱۹ ساله پیشنهاد کرد و با پیشنهاد او یک شال سبزی به گردن ما انداختند. سبز از نظر زیباشناسانه هم بد نیست، به دلیل رشته هنری ام فکر کردم که این فکر می تواند بگیرد... غنای این رنگ در تاریخ فرهنگی ما خیلی کمک کرد، این رنگی است که ما همیشه به اهل بیت نسبت می دهیم، جنبه مذهبی برای ما دارد و مردم یک احساس خوش و زیبایی به آن دارند. بخشی از پرچم سه رنگ ما به این رنگ است و رنگ طبیعت است...
ایرانیت و عرق ملی
به نظر من بسیاری از سیاست هایی که ما با آن مخالف هستیم و لطمه زننده به استقلال کشور ما است، لطمه زننده به اقتصاد کشور ما است و منجر به عقب ماندگی کشور ما شده است به دلیل عدم حساسیت به همین عرق ایرانی و علاقه به کشور است... ما در چهار سال گذشته این مسئله را از یاد برده ایم و این مسئله مهمی است که ما باید به آن رجوع کنیم و می تواند در شعارهای ما و در خط مشی های اساسی آتی ما اثر بگذارد. بنده به این مسئله معتقدم و این مسئله را دنبال خواهم کرد.
این یک فرصت است
اتفاقی که در کشور ما افتاده به نظر من جنبه آنی نداشته، بلکه این انتخابات چیزی را رو کرده که در بطن کشور ما و نظام ما در حال شکل گیری بوده است. خوشبختانه این مسئله عریان شده، بیان شده، آشکار شده و خطرش دیده شده است. این را ما باید به عنوان یک فرصت ببینیم... وقتی بحث دروغ شد مردم آن پوستر خیلی قشنگ را ساختند که در آن دروغ را نوشتند و یک علامت روی آن زدند. من به عنوان کسی که در رشته هنر سررشته دارم می گویم که این یکی از قوی ترین و گویاترین پوستر های صد ساله گذشته است... آن محکومیت دروغ، فقط دروغ دولت نیست بلکه محکومیت میل به دروغ و ریایی است که در جامعه ما به دلیل سیاست های مختلفی که ما در زمینه فرهنگ داشتیم متأسفانه به طور عمیقی به وجود آمده است...
روحیه تحمل دیگری
ما قبل از انتخابات یک چنین روحیه ای در سطح ملی پیدا کردیم که افکار و اندیشه های مختلف در کنار هم قرار بگیرند. قطعا اگر نظام از این مسئله استفاده می کرد، ما به راه حل های میانه ای برای سرعت پیشرفتمان می رسیدیم. من گمان می کنم که یکی از کارهای آتی ما باید زنده کردن این روحیه در میان ملتمان باشد. در مقابل هر نوع حرکتی که بخواهد اختلاف بین صفوف مردم بیندازد، بین این گروه و آن گروه، بین راست و چپ، بین طبقه پائین و طبقه بالا و امثال اینها، باید موضع داشته باشیم. یعنی ما نباید مشهور باشیم که جزو کسانی هستیم که خودی و غیرخودی می کنیم...
مبارزه قانونی
فکر نکنیم که از راه قانونی نمی شود مقابله کرد یا خواسته ای را مطرح کرد. هم در سطح جهان نمونه هایی داریم که افرادی از این طریق مبارزه کردند و به نتیجه رسیدند، هم در داخل کشور ما این قضیه بوده است. فکر هم نکنیم که سختی این قضیه کمتر از سختی راه غیر قانونی است... راه انقلابی این است که همه چیز را پشت سر بگذاریم و مثل تانک وارد قضیه بشویم. نه! خود این مسئله (مبارزه قانونی) هم دردسر و مشکل دارد اما به نظر من چیز پایدارتری برای کشور ما می تواند ایجاد کند. این مسئله به ما کمک می کند که با قشرهای مختلف جوش بخوریم، با روحانیت جوش بخوریم، افراد را دور هم جمع کنیم. ریسک کار دسته جمعی را برای اقشاری که نیاز داریم که پشت این فکر بیفتند پائین بیاوریم. اگر مردم ما در یک مدت طولانی در معرض ضرر و مشکلات باشند، با توجه به مشکلات اقتصادی و وضعیتی که داریم به طور طبیعی پشتیبانی شان از این حرکت کم خواهد شد. آن وضعیت رسمی هم که گفتم نباید بگذاریم هژمونیک بشود یعنی اینکه رضایت مردم را جلب بکنند. باید شرح بدهیم و خطرات آن را در آینده باید مطرح کنیم...
امید
همه شما فرزندان بزرگ دارید. احتمالا در خانواده های خود با فرزندانی روبرو هستید که با سیاست قهر کرده بودند، اما به خاطر این انتخابات جلو آمدند و با شما یکی شدند و در انتخابات شرکت کردند و با شما حرف مشترک پیدا کردند. باید کاری کنیم که اینها ناامید نشوند...
همه حکومت ما که یک دولت نیست و همه تاریخ ما که چهار سال یا هشت سال نیست. ما کشوری هستیم با یک تاریخ طولانی... فراز و نشیب های زیادی داشته ایم... این هم یکی از این فراز و نشیب ها است. قربانی هم می طلبد. ممکن است چند نفر سرشان زیر آب برود... ولی در اصل تاریخ ما این مسئله اثر نمی گذارد. این را باید به جوانان خودمان انتقال بدهیم که بالاخره زحمت دارد، همینطوری دو دستی که نمی آیند یک آینده خوب، یک کشور خوب و یک ایران پیشرفته را تحویل همه بدهند... من گمان نمی کنم که هیچ کشوری وجود داشته باشد که ما الآن آن را مترقی بدانیم، بدون اینکه این دوره ها را گذرانده باشد. همه کشورها بالاخره از یک مسیرهای سختی گذشته اند، ما هم این مسیر سخت را داریم...
اداره فضا در مدت یک ماه آینده یکی از دشوارترین قسمت های این مسیری است که ما در آن افتاده ایم... بالاخره با این وضعیتی که داریم ارزیابی می کنیم که ان شاءالله تصمیماتی که گرفته می شود با مصالح ملی ما، با اعتقادات دینی ما و با اعتقادات اخلاقی ما سازگار باشد. هر چقدر جو تند و بد بشود نباید از این آرمان ها و اخلاقی که به آن اعتقاد داریم دست برداریم، حتی اگر به خاطر آن قربانی بشویم، این نکته مهمی است. ما ان شاءالله تا آخر دروغ نگوییم، درست عمل بکنیم، اگر چیزی روشن شد قبول بکنیم، اگر راه خوبی باز شد، حتی اگر به ضرر ما بود، از آن استقبال کنیم... من دلم روشن است که این حرکت ایجاد شده یقینا به نفع ملت ما خواهد بود.

درگیری های 18تیر اصفهان

یکی از خوانندگان: دیروز حوالی ساعت 8 بعد از ظهر درگیری های شدیدی حوالی دروازه شیراز روی داد نیروهای پلیس که در ورزشگاه انقلاب کمین کرده بودند به ناگاه به تظاهر کنندگان حمله کردندمردم را مورد ضرب وشتم قرار دادندوچند جوان را بازداشت کردند درگیریهای پراکنده ای نیز بین 33پل وپل فردوسی اتفاق افتاد.جمعیت بسیاری هم حتی تا ساعت 12 شب در چهارباغ بصورت آرام راه پیمایی کردند .خستگی فرسودگی واستیصال کاملا در چهره نیروهای انتظامی ولباس شخصی دیده می شد.

بیانیه 240 نفر از اساتید برجسته دانشگاه

به‌نام خدا
مردمِ شریف ایران،
نهادهای مسوولِ جمهوریِ اسلامیِ ایران،
آن‌چه در روزهای پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ و به خصوص شنبه‌ ۳۰ خرداد بر زن و مرد این سرزمین رفت، راحت و خواب را بر وجدان‌های پاک حرام کرد. گروهی از مردم که تنها نارضایتیِ خود را از نتایجِ انتخابات اعلام می‌کردند، با اتکا به اصلِ ۲۷ قانونِ اساسیِ جمهوریِ اسلامی، با مسالمت‌جویی و بدون ایجاد هیچ تهدیدِ جانی و مالی و در غالبِ موارد با سکوت راه‌پیمایی کردند. تظاهرات میليونیِ مردم که بدونِ زد‌و‌خورد و در کمالِ آرامش برگزار شد حجت را بر همگان تمام کرد که هرگاه دولت به سرکوب مردم نپردازد هیچ خشونت و اغتشاشی رخ نخواهد داد و مردم بهتر از هر مقامِ مسوول، امنیت کشور را تضمین خواهند کرد. با کمالِ تاسف، نیروهای منتسب به ارگان‌های نظامیِ کشور با رفتارِ غیر قابل توجیه خود به سلب امنیت از این اجتماعات و کشتارِ مردم با شلیک مستقیمِ گلوله دست زدند. خشونت‌های این روزها بارِ دیگر تجربه‌ی تاریخیِ ملتِ ایران را ثابت کرد که بستن راه برای اعتراضات مسالمت‌آمیز و بررسی بی‌طرفانه این اعتراضات، ثمری جز ‌بر باد دادنِ مشروعیتِ حاکمان نخواهد داشت. به راستی آیا نمی‌شد به جای استفاده از قوه قهریه، از همان ابتدا با برقراری امنیت برای اعتراضات مردمی و با اطلاع رسانی شفاف، به خصوص از رسانه ملی، به حل مسالمت‌آمیز مشکلات پیش آمده اقدام کرد؟دردآور است که دامنه این حرمت‌شکنی‌ها، دانش‌جویان، اساتید و محققین این مرز و بوم را نیز در بر گرفته است. تعدی به دانشگاه و خوابگاه‌های دانش‌جویان و بازداشت جمع کثیری از دانش‌جویان و متفکران کشور نشان از خاستگاه متحجرانه عاملین این فجایع دارد، که اندیشه اندیشه‌ورزان ما را تاب ندارند و با بستن همه راه‌های ارتباطی، هراس خود را از خبر‌رسانی و آگاه‌سازی مردم عیان ساخته‌اند. بی‌شک، مسوولیتِ اخلاقی، حقوقی و شرعی این برخوردها و سرکوب‌ها نه بر عهده کسانی است که به قصد صیانت از آرای مردم بر تلاش مدنی خود پافشاری می‌کنند، بلکه بر عهده مقاماتی است که فرماندهی این نیروهای خودسر و قاتلین مردم بی دفاع را در دست دارند. آیا مقصر دانستن معترضان و رهبرانی که شعارشان پرهیز از خشونت است، همان روشی نیست که حکومت‌های سرکوب‌گر در موارد مشابه و در توجیه جنایاتشان استفاده کرده‌اند و می‌کنند؟ما جمعی از فرزندان این آب و خاک که سال‌ها برای اعتلای نام کشور عزیزمان در عرصه‌های علمی فعال بوده‌ایم، سکوت را جایز ندانسته، این جنایات را به شدت محکوم می‌کنیم و خواستار توقف بدون قید و شرط سرکوب و کشتار مردم بی‌دفاع در خیابان‌های شهرهای میهن‌مان و دانش‌گاه‌ها هستیم. انتظار داریم که دانش‌جویان، روزنامه‌نگاران و فعالینِ سیاسیِ بازداشت‌شده‌ در روزهای اخیر، هر چه سریع‌تر آزاد شده و مسوولین تعرض به دانشگاه‌ها و اعتراضات مسالمت‌آمیز مردمی مجازات شوند. باور ماست که عدم پی‌گیری مسببان خشونت‌های ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و روزهای پس از آن موجب شده است که عاملین آن جنایات جری‌تر و در ابعادی وسیع‌تر، مدنی‌ترین اعتراضات را برنتابند و افسارگسیخته مال و جان مردم را مورد تعدی قرار دهند. از صدا و سیمای جمهوری اسلامی تقاضا داریم با توقف فرافکنی و دادن نسبت اغتشاش‌گر به عامه‌ی معترضان، نقش خود به عنوان رسانه ملی را به خاطر آورد و رسالت خویش در اطلاع‌رسانی بی‌طرفانه و خالی از تشویش و دروغ‌پردازی را جدی‌ بگیرد. تاکید می‌کنیم که از نظر ما فراهم آوردن زمینه برای تبادلِ آزاد اطلاعات و طرح نظرات و عقاید و از همه مهم‌تر امنیت دانش‌جویان، دانش‌گاهیان و متفکران از وظایف حکومت بوده و ابتدایی‌ترین شرط برای رشد علمی و اجتماعی کشور است. امید است که مسوولان، فرهیختگان و همه ما صبر، سکوت و اجتناب از خشونت را از خواهران و برادرانمان در سراسر ایران عزیز بیاموزیم.والسلام، تیرماه ۱۳۸۸۲۴۰ نفر این نامه را امضا کرده‌اند. تعداد زیاد بود و طولانی می‌شد، اسم‌ها را نیاوردم. این‌جا می‌توانید متن نامه و اسم‌ها را ببینید. اگر حدوداً ۳۰ ساله‌اید (سه، چهار سال بالا و پایین هم قبول است) و در یکی از دانشگاه‌های تهران درس خوانده‌اید، کلی اسم آشنا خواهید دید.

دولت کانادا کاردار ایران را احضار کرد .

"لورنس کنن" وزیر امور خارجه کانادا در بیانیه ای اعلام کرد که به کاردار جمهوری اسلامی بار دیگر تأکید کرده است که دولت وی خواهان دیدار یک مقام کانادایی با مازیار بهاری است ، رعایت حقوق قضایی وی ، ارائه توضیحات لازمه پیرامون اتهامات وارده و سر انجام آزادی هر چه سریع تر این روزنامه نگار.
از سوی دیگر وزیر امور خارجه کانادا به اتباع خود در باره سفر به ایران هشدار داد و از آنان خواست تا از سفر غیر ضروری به ایران خودداری کنند ، خصوصأ که دولت جمهوری اسلامی ملیت کانادایی را برای افرادی که دارای دو ملیت ایرانی و کانادایی هستند به رسمیت نمی شناسد و در نتیجه وسعت عمل دیپلمات های کانادایی برای اقدامات لازمه درایران برای کمک به این افراد بسیار محدود است.
مازیار بهاری ، خبرنگار نشریه آمریکایی "نیوزویک" روز بیست و یکم زوئن در ایران دستگیر شد و به گفته مسئولین این نشریه تا کنون حق تماس با وکیل مدافع به وی داده نشده است. همچنین "نیوزویک" اتهامات مبنی بر اینکه مازیار بهاری در چهارچوب همکاری با رسانه های غربی برای پوشش خبری غیر مسئولانه رویداد های ایران دستگیر شده است را به شدت رد کرد.
"لورنس کنن" وزیر امور خارجه کانادا در ادامه اظهاراتش متذکر شد که دولت وی از وضعیت نابسامان مازیار بهاری و همچنین پایمال شدن حقوق بشر ، خصوصأ آزادی بیان در ایران بسیار نگران است.
شایان ذکر است که روابط جمهوری اسلامی ایران و کانادا در حال حاضر پر تنش است و دو کشور سفرای خود را تا اطلاع ثانوی باز خواسته اند.