۱۴ مرداد ۱۳۸۸

انفجار عظيم و کشتار وسيع بسيجيان؛ سناريوي بعدي کودتاچيان

مرد آزاد
سناريوي بعدي کودتاچيان طراحي انفجاري خودساخته است که در آن قرار است تعداد زيادي از بسيجيان، لباس‌شخصي‌ها و نيروي انتظامي کشته شوند تا حضور مردم در خيابان‌ها با يک عزاي عمومي به مدت يک هفته به تعويق بيفتد.
به گزارش چريک آنلاين،‌ تئوريسين‌هاي کودتاي انتخاباتي محمود احمدي‌نژاد و نويسندگان اصلي سناريوي کودتا به اين تصميم رسيده‌اند که با يک خودزني بزرگ خود را در برابر دوربين‌هاي تمامي‌ رسانه‌هاي جهان به عنوان قربانيان اصلي و مظلومان اين وقايع معرفي کنند.
رد پاي ايده اين انفجار نيز چند روز پيش در خبري ديده مي‌شد که اعلام مي‌کرد عده‌اي از به ظاهر هواداران ميرحسين موسوي و آشوب‌طلبان را دستگير کرده‌اند که اسلحه و مواد منفجره با خود به همراه داشته‌اند.
اين انفجار مي‌تواند در يکي از محل‌هاي استقرار بسيجيان رخ دهد و پس از انفجار هم قرار است دوربين هاي صدا و سيما به خلق ظهر عاشورايي بپردازند که تمامي جهانيان را متاثر کند.
البته نسخه‌ي ديگري از اين سناريو نيز وجود دارد که براساس آن قرار است عده‌اي سبزپوش از ميان به ظاهر حاميان ميرحسين موسوي به سوي لباس شخصي‌ها و نيروي انتظامي شليک کنند و عده‌ي زيادي از آن‌ها را به رگبار گلوله ببندند. اين سناريو کمترين امتياز را براي اجرا در نشست کودتاچيان به دست آورد.
نسخه‌ي ديگري از سناريوي انفجار مطرح شده و آن انفجاري است که قربانيان از هر دو طيف باشند. يعني عده‌ي زيادي از سبزپوشان کشته شوند و هم کودتاچيان و نيروهاي نظامي. پس از اجراي اين سناريو هم قرار است حاکميت اعلام کند دعواهاي داخلي امنيت نظام و مردم را به خطر انداخته است و عده‌اي دارند بر سر تصاحب قدرت مردم را قرباني مي‌کنند.

انفجار عظيم و کشتار وسيع بسيجيان؛ سناريوي بعدي کودتاچيان

مرد آزاد
سناريوي بعدي کودتاچيان طراحي انفجاري خودساخته است که در آن قرار است تعداد زيادي از بسيجيان، لباس‌شخصي‌ها و نيروي انتظامي کشته شوند تا حضور مردم در خيابان‌ها با يک عزاي عمومي به مدت يک هفته به تعويق بيفتد.
به گزارش چريک آنلاين،‌ تئوريسين‌هاي کودتاي انتخاباتي محمود احمدي‌نژاد و نويسندگان اصلي سناريوي کودتا به اين تصميم رسيده‌اند که با يک خودزني بزرگ خود را در برابر دوربين‌هاي تمامي‌ رسانه‌هاي جهان به عنوان قربانيان اصلي و مظلومان اين وقايع معرفي کنند.
رد پاي ايده اين انفجار نيز چند روز پيش در خبري ديده مي‌شد که اعلام مي‌کرد عده‌اي از به ظاهر هواداران ميرحسين موسوي و آشوب‌طلبان را دستگير کرده‌اند که اسلحه و مواد منفجره با خود به همراه داشته‌اند.
اين انفجار مي‌تواند در يکي از محل‌هاي استقرار بسيجيان رخ دهد و پس از انفجار هم قرار است دوربين هاي صدا و سيما به خلق ظهر عاشورايي بپردازند که تمامي جهانيان را متاثر کند.
البته نسخه‌ي ديگري از اين سناريو نيز وجود دارد که براساس آن قرار است عده‌اي سبزپوش از ميان به ظاهر حاميان ميرحسين موسوي به سوي لباس شخصي‌ها و نيروي انتظامي شليک کنند و عده‌ي زيادي از آن‌ها را به رگبار گلوله ببندند. اين سناريو کمترين امتياز را براي اجرا در نشست کودتاچيان به دست آورد.
نسخه‌ي ديگري از سناريوي انفجار مطرح شده و آن انفجاري است که قربانيان از هر دو طيف باشند. يعني عده‌ي زيادي از سبزپوشان کشته شوند و هم کودتاچيان و نيروهاي نظامي. پس از اجراي اين سناريو هم قرار است حاکميت اعلام کند دعواهاي داخلي امنيت نظام و مردم را به خطر انداخته است و عده‌اي دارند بر سر تصاحب قدرت مردم را قرباني مي‌کنند.
موبال ها در میدان بهارستان از کار افتاده اند

فوری راهنمایی رانندگی از مردم خواست وارد میران بهارستان نشوند


ساعت 7:55 دقیقه صبح امروز 14 مرداد نماینده ی راهنمایی رانندگی در برنامه ای در شبکه تهران ( کانال 5 ) از رانندگان درخواست کرد که به میدان بهارستان نروید ، چرا که با توجه به مراسم تحلیف پیش بینی ترافیک بسیار سنگین در آنجا می کنیم . معلوم نیست چرا ؟؟و همینطور گفت که ما جایی را نبستیم اما از شما خواهش می کنیم اگر کار ضروری ندارید به آن منطقه نروید

فوری ! تجمع در ورودی بازار تهران ( ساعت 10 صبح ) مردم در حال شعار دادن هستند

بانک ملی شعبه بازار و تعداد زیادی از مغازه های بازار تعطیل شدند . کیوسک کلانتری بازار تصرف شد .جمعیت در حال افزایش و شعار دادنه . در ضمن از نیروهای امنیتی خبری نیست . من الان تو یه کافی نت در خیابون مولوی هستم . لطفا اطلاع رسانی کنید که مردم رو تنها نگذارند . در ضمن مترو در این ایستگاه توقف میکند .

تحریم هنرمندان و ورزشکاران خائن

به پیشنهاد یک وبلاگ از این به بعد تمامی فیلمها، سریالها و برنامه های هنرمندانی که در مراسم تنقیذ شرکت داشته اند را تحریم می کنیم. اول تمامی فیلمهای سینمایی آنها را تحریم می کنیم و دوم تمامی شرکنهایی که قبل از فیلمهای ایشان تبلیغ تلویزیونی می کنند. بر ضد تمامی ورزشکاران، مربی ها و قهرمانان نماها هم در ورزشگاهها و میادین ورزشی شعار خواهیم داد. تا ما چیزی نخواهیم سنگ روی سنگ بند نخواهد شد! ما پیروزیم. زنده باد ما!

آیت الله هاشمی شاهرودی : در مسلخ خودکامگی عدالت ذبح می‌شود .

رئيس قوه قضاييه تاكيد كرد: در دوره ‌پیش‌رو لازم است همه به هم دست ياري داده تا تمامی استعدادهای مردم و مسوولان را برای اعتلاء نظام به کار بگیریم و وقت خود را در مسایل جزیی صرف نکنیم. به گزارش خبرنگار ایلنا، آیت‌الله سیدمحمود هاشمی شاهرودی در مراسم تحلیف رئيس‌جمهور ضمن تبریک میلاد منجی عالم بشریت اظهار داشت: تقارن تحلیف و شروع به کار رییس جمهور و دولت دهم با این میلاد مقدس را به فال نیک می‌گیرم و امیدوارم عنایات ویژه حضرت یار و مدد کارشان باشد. وي ادامه داد: خداوند را شاکرم كه ملت مسلمان ما بار دیگر حضوری آگاهانه و با شکوه رای 40 میلیونی مردم‌سالاری را به نمایش گذاشت و احمدی‌نژاد با رای بی‌سابقه برای بار دوم به ریاست جمهوری انتخاب شد و امیدوارم همه مسوولان این توفیق را ارج نهاده و پاس دارند. رئيس قوه قضاييه در ادامه به برخی از نکات اصل 121 قانون اساسی که باید رییس جمهور به آن توجه داشته باشد، اشاره کرد و گفت: بر طبق قانون اساسی ریاست جمهور عالی‌ترین مقام رسمی پس از رهبری است و علاوه بر مسوولیت اجرایی قانون اساسی، جز در اموری که رهبری به انجام آنها می‌پردازد انجام وظیفه می‌کند. قانون اساسی برای انجام این وظیفه علاوه بر تنفیذ حکم از سوی ولایت فقیه، رییس جمهور را موظف به سوگند در پیشگاه نمایندگان ملت و مسوولان عالی قضایی و اعضای شورای نگهبان قانون اساسی کرده است. هاشمی شاهرودی تاکید کرد: زمانی که رییس جمهور مفاد این سوگند نامه را یاد می‌کند راهبردهای دولت را با قصد جدی و عزم راسخ انجام داده و در مقابل ملت نسبت به آن مدیون خواهد بود. وي تصريح كرد: رییس جمهور با سوگند یاد کردن پیمان می‌بندد تمام استعداد‌ها و صلاحیت خود را برای انجام وظیفه بکار گیرد و سازوکارهايی برای تحقق صحیح آنها پی بریزد و کارگزارانی با دغدغه و شیفته خدمت و آشنا به مسایل برگزیند. رئيس قوه قضاييه خاطر نشان كرد: رییس جمهور با قسم یاد کردن متعهد می‌شود از هیچ اقدام برای عزت، استقلال و آزادگی نظام جمهوری اسلامی دریغ نورزد و برای حفظ همه دستاوردها و خون دادن‌های هزاران شهید و جانباز و نجابت و بردباری حضور همیشه در صحن مردم کوتاهی نکند. هاشمی شاهرودی اظهارداشت: زمانی که رییس جمهور این امانت را می‌پذیرد در قسم خود یاد می‌کند که با استعانت از خداوند و پیامبر اکرم در راه اعتلاء این کشور گام برداشته و از هرگونه برون گرایی و خودکامی دوری خواهد جست. وي يادآور شد: بی‌توجهی به مردم و آرمان‌های آن، آفت انقلاب و ویروس جامعه است که موجب دوری دل‌ها می‌شود و در مسلخ خودکامگی عدالت ذبح می‌شود. رئيس قوه قضاييه‌ تاكيد كرد: رییس جمهور زمانی‌که قسم یاد می‌کند پاسداشت اعتماد مردم به رییس جمهور و حضور باشکوه به پاسداشت تمام حقوق شهروندان است و در افکندن طرح و سازهایی است که حضور مردم در دوره‌های بعد پر تلاوت‌تر و با شکوهتر کند. این کار صورت نمی‌گیرد مگر گسترش چتر و محبت در سراسر ایران. هاشمی شاهرودی خاطر نشان كرد: ترویج دین و اخلاق و پشتیبانی از حق و عدالت و دفاع از آزادی‌ها و حقوق اشخاص از محورهای اساسی سوگندنامه است که خوشبختانه در گفتار و شعارهای احمدی نژاد پررنگ بود و در کارنامه دور اول خود را نشان داده و مورد قدردانی رهبری و مردم قرار گرفت. وی تاکید کرد: این امر مسوولیت دور دوم را مضاعف می‌کند و انتظارات و امیدواری‌ها را به آینده افزون‌تر می‌کند. رئيس قوه قضاييه ادامه داد: باید برنامه‌های به جا مانده در دور اول و سرفصل‌های بیان شده در مراسم تحلیف که مورد تعیین رهبری قرار گرفته‌اند با هرچه قدرت و همکاری قوای دیگر پیگیری و به نتیجه برسد. هاشمی شاهرودی گفت: اینجانب برادرانه و متواضعانه اعلام می‌کنم که در دوره ‌پیش‌رو لازم است همه به هم دست ياري داده تا تمامی استعدادهای مردم و مسوولان را برای اعتلاء نظام به کار بگیریم و وقت خود را در مسایل جزیی صرف نکنیم. ما باید قوای خود را برای اجرایی کردن برنامه‌های پنج ساله سیاست رهبری، سند چشم انداز 20 ساله و سیاست‌های کلی تمرکز کنیم چرا که کشورهای منطقه و جهان برای پیشرفت به یکدیگر رحم نکرده و از هر فرصتی استفاده خواهد کرد.

زابرت گیتش : آمريكا احمدی‌نژاد را به‌عنوان رئیس‌جمهوری ايران به‌رسمیت می‌شناسد

در آستانه برگزاری مراسم سوگند ریاست‌جمهوری «محمود احمدی‌نژاد»، دولت آمریکا اعلام كرد که وي را به‌عنوان رئیس‌جمهوری منتخب ایران به‌رسمیت می‌شناسد. به گزارش ايلنا به نقل از بي‌بي‌سي، «رابرت گیبس»، سخنگوی کاخ سفید گفت که مشروع بودن ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد موضوعي داخلی است که به مردم ایران مربوط است و ارتباطی به آمریکا ندارد. وي در نشست خبری کاخ سفید تاکید کرد که احمدی‌نژاد رئیس‌جمهوری منتخب ایران است و برنامه واشنگتن برای مذاکره هسته‌اي با تهران تغییر نکرده است. وي ادامه داد كه با اين حال آمريكا برنامه‌اي براي تبريك گفتن به احمدي‌نژاد را ندارد. دولت «باراک اوباما»، رئیس‌جمهوری آمریکا از زمان آغاز وقايع اخير ایران بارها بر مذاکره هسته‌اي چندجانبه با دولت این كشور تاکید کرده است. مراسم ادای سوگند ریاست‌جمهوری محمود احمدی نژاد، چهارشنبه‌ـ‌امروزـ در مجلس ایران برگزار مي‌‌شود. واشنگتن که با تهران روابط دیپلماتیک ندارد، نماينده‌‌اي در مراسم سوگند رئیس‌جمهوری ایران نخواهد داشت، ولي سخنگوی کاخ سفید تاکید کرد که این امر به معنای به‌رسمیت نشناختن محمود احمدی‌نژاد نیست.

بابک داد : حضور «سياهي لشگرها» در «كاريكاتور تنفيذ»!حضور «سياهي لشگرها» در «كاريكاتور تنفيذ»!

درود بر شرافت و پايمردي بزرگاني كه در نمايش حقيرانه «روز نكبت» حاضر نشدند و دست دوستي و همراهي ملت را فشردند.
آيت الله هاشمي رفسجاني به عنوان رئيس مجلس خبرگان و رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، غايب بزرگ و مؤثر اين نمايش مفتضحانه بود. درود بر ايشان.به جاي آقاي هاشمي، «احمد جنتي» دبير شوراي نگهبان و مسئول اصلي اين تقلب بزرگ نشسته بود و چه نشستن حقيرانه و گزافي بود. مصداق «تكيه بر جاي بزرگان نتوان زد به گزاف»!
آقايان ميرحسين موسوي، سيد محمد خاتمي، مهدي كروبي، سيد حسن خميني، موسوي خوئيني، محسن رضائي و صدها چهره وزين علمي و ديني و سياسي كشور و دهها نفر از مقامات مؤثر پيشين در اين نمايش مفتضحانه حضور نيافتند. تمامي آن چهره هاي وزين، وزن مردمي و سياسي و اخلاقي خود را پاس داشتند و از حضور در اين «كاريكاتور تنفيذ!» خودداري نمودند. درود بر شرافت و درود بر همت تمامي اين بزرگان آزاده.
مسئولان برگزاري اين مراسم رسوا، براي پر كردن سالن دست به دامان كساني شدند كه حضورشان در «مراسم رسمي» نظير تنفيذ، هيچ موضوعيتي ندارد و فقط براي پر كردن سالن حسينيه(!) و به عنوان «سياهي لشگر!» آمده بودند. مراسم «رسمي تنفيذ»، كه يكي از مهمترين مراسم اداري كشور است، امروز با «حقارات تمام» برگزار شد و چيزي شبيه ديدار جمعي از هنرمندان و ورزشكاران و نظاميان با مقام معظم رهبري بود! برخي از اين سياهي لشگرها را كه در تلويزيون ديدم نام مي برم تا «ابعاد اين كاريكاتور» را بيان كند. قبلا" بگويم اين افراد قابل احترام اند ولي حضورشان در يك مراسم رسمي، غيرقابل توجيه است. بد نيست اسامي برخي از آنها را بشناسيم و اگر به آنها دسترسي پيدا كرديم، بدون هرگونه بي احترامي، فقط از آنها بپرسيم:«چرا؟»
واحدي (مجري صبح بخير صدا و سيما)
حسين رضا زاده!
فريدون بيگدلي (خواننده صدا و سيما!)
محمد مايلي كهن!
افشين قطبي!
داود دانش جعفري!(وزير معزول دولت و رئيس ستاد محسن رضائي)
و چند مجري و خواننده گمنام تلويزيوني و ورزشكار ديگر!
در بخش نظرات اين نوشته، فهرست اين اشخاص كه مقام رسمي ندارند و ساير روحانيون را براي «ثبت در حافه ملت» تكميل كنيد!
با حضور اين افراد كه نه «مقام رسمي» دارند و نه حضورشان در «مراسم مهم تنفيذ» يك رئيس جمهور واقعي توجيه پذير است، نظام نشان داد ميزان مشروعيتش چقدر افول و نزول كرده و شخصيتهاي بي شماري به اين كودتاي ننگين و خيانت بزرگ «عملا"» نه گفته اند. آقاي خامنه اي از فرط عصبانيت، سخنان زشت بسياري بر زبان راند و منجمله اعتراضات عظيم مردمي را «كاريكاتوري از انقلاب سال 57» ناميد! در حالي كه خودش، بازيگر و صحنه گردان يكي از مضحك ترين نمايش هاي تاريخ معاصر و كارگردان يك «كاريكاتور مفتضحانه!» از مراسم تشريفاتي تنفيذ رئيس جمهوري بود.
يك نكته: مردم عزيز ما شرايط خاص(!) و وابستگي هاي برخي از افراد حاضر و اجبارشان براي حضور در اين نمايش را درك مي كنند. آنها وامدار و بدهكارند و چاره اي جز اطاعت ندارند! اما كساني مثل خواننده ها و ورزشكاران كه شهرت و محبوبيت شان را از مردم ايران كسب كرده و از شانه هاي ملت بالا رفته اند، بايد از اين ملت ستمديده خجالت بكشند. هيچ رشوه و پاداشي از سوي مسئولان اين نظام نامشروع، نبايد اين چهره ها را به حضور در مراسمي قانع يا مجبور مي ساخت كه در آن، به رأي مردم و خون جان باختگان و جان ارزشمند شهيدان جنبش مردمي و سبز ملت ايران خيانت مي شود! شرم بر اينان باد.
مردم در اين مراسم، حاضران و غايبان را به خاطر مي سپارند. حضور و غيبت در اين مراسم، معناهاي فراواني داشت و خدا را شكر كه رسوائي بزرگ ديگري براي نظام نامشروع رقم خورد. الحق امروز «روز نكبت» بود و آلودگي اين نكبت، دامان مقامات نظام را مي گيرد.

آخرین یادداشت از بابک داد

بيرون بيا! نيمه شب تهران و ايران به سحر نزديك شده، شيراز و تبريز و اصفهان و... هم! بلند شو! وقت مرگ است براي زندگي! صداي گلوله را جدي نگير! مرام گلوله «وحشت» است و مرام سينه ما «آرامش». بيا وحشت گلوله را در آرامش سينه هايمان قسمت كنيم و از غريو تير نترسيم. بيا و داغ شكنجه دوستانمان را بر دل خود تمرين كنيم با باتوم و قمه و گلوله اين جلادها! بيرون بيا از لاك خود! زنده به گورت مي كنند در آن لاك انزوا! همراه شو عزيز! «بيرون» از آن توست! بيرون را ملك آزاد خود كن! آزادي در اين بيرون، حق توست! حق ماست. بيا و با برادران و خواهرانت، حماسه يكي بودن بساز! اين هفته شايد بميرم تا جغدان را به ولايت و سروري خويش نپذيرم. اما اگر بعد از اين نبرد، «زندگي» نصيبم بود، روزهاي بعد را با كبوتران سپري ميكنم و جغدها را به گور مي فرستم و سپيدي شهيدان را با آسمان خواهم گفت! بيرون بيا عزيز. ما آنجا ايستاده ايم. انقلاب، آزادي! ما را مي بيني؟ بيا! و يادت باشد ما فقط در پنجاهمين روز شروع جنبش سبريم. و هر كداممان يك موسوي، يك كروبي، يك داريوش و يك آرش و يك كورشيم! يادت باشد كه جنبش 57 صدروزه بود. ما خس و خاشاك، زودتر به پيروزي مي رسيم. و جغدان را فراري ميدهيم از اين ايران خورشيدي خويش! بيرون بيا و شريك اين جنب و جوش هميشه سبز باش! ديگر سحر «نزديك» نيست. چشم بازكن، سحر سبز وطن «فرارسيده»!...(بابك داد)

آیا احمدی نژاد مبتلا به اختلال شخصیت است ؟

تنفيذ حکم رياست جمهوري و در پیش بودن مراسم تحلیف و تشکیل دولت و با توجه به آنچه از سوی افرادی همچون آقاي شمس الواعظين در موردوضعيت رواني و عقلي احمدي نژاد مطرح شد، انگيزه اي شد براي پرداختن عميق‌تر به اين مسئله از ديدگاه علم روانشناسي و طرح اين پرسش مهم، که هر روز به ذهن ميليونها ايراني و غير ايراني خطور مي کند که آيا اصولا فردي که براي بالاترين پست اجرايي يک کشور هفتاد ميليوني مورد تنفيذ قرار مي گيرد از حد اقل معيارهاي جايگاه شغلي خود، يعني سلامت روان برخوردار است؟ براي پاسخ به اين سوال لازم است از معيارهاي تشخيص استاندارد روانشناسي مدد جست. براساس این معیارها، نیمرخ شخصیتی احمدی نژاد به اختلال شخصیت بسیار نزدیک است. لذا ابتدا سه نشانه عمده اختلال شخصیت که در احمدی نژاد بوضوح قابل مشاهده است را مورد بحث قرار داده و مصداقهایی از رفتار و گفتارهای او برای استناد معیارها ارائه می کنم. اختلالات‌ شخصيت ‌ اختلالات‌ شخصيت‌ گروهي‌ از حالات‌ رواني است‌ كه‌ بيماري‌ نیست، بلكه‌ خود را در شيوه‌هاي‌ رفتاري‌ نشان می دهد. خصوصيات‌ اين‌ اختلالات‌ عبارتند از الگوهاي‌
رفتاري‌ نسبتاً ثابت‌، انعطاف‌ناپذير و ناسازگار كه‌ به‌ بروز مشكلاتي‌ در رابطه با ديگربرقراري ارتباط‌ با ديگران‌ و مشكلات‌ شغلي‌ و قانوني‌ منجر مي‌گردد. مشکل اساسي در اين گونه اختلالات اين است که مبتلایان،‌ تصور مي‌كنند كه‌ الگوهاي‌ رفتاريشان‌ طبيعي‌ و صحيح‌ است‌. لذا هرگز بدنبال حل مشکل خود و در مان نيستند. 1. اختلال شخصيت خود شيفته؛ خود شيفتگان با احساس عميق «اهميت خود ، خود بزرگ بيني و نوعي بي‌نظير بودن» اختلال شخصیتی خود را نشان می دهند. اين افراد خود را آدمهاي خاصي مي‌پندارند و انتظار دارند بطور خاصي نيز با آنها رفتارشود. تحمل انتقاد بر ايشان سخت است و در مقابل آن خشمگين شده، فرد مورد نظر را به ناداني ، حماقت و عدم درک واقعيت» متهم مي‌کنند. خود را قوي، مشهور، داناترين و ... قلمداد کرده، انتظار اطاعت و پيروي دیگران را دارند. چون بزرگ بيني آنها در تضاد با واقعيت است ديگران نمي‌توانند خواسته‌هاي آنها را برآورده سازند. بنابراين روابط اجتماعي شان شکننده بوده و مسایل بین فردی، شغلی و فقدانهای زیادی ایجاد می کند که فرد مبتلا هیچ بینش و شناختی نسبت به آن ندارد. ملاکهاي تشخيص اختلال خود شيفته احساس نیاز شدید به تمجید و فقدان هم حسی، مهمترین شاخصه تشخیص خود شیفتگی خود بزرگ بینی است که در خیال و رفتار خود را نشان می دهد. این ویژگی از اوایل بزرگ سالی بروز پيدا مي کند و در زمینه های گوناگون وجود دارد. وجود پنج علامت از علائم زير براي تشخيص اين اختلال ضروري است:
1. احساس خود بزرگ بینی، مبنی بر مهم بودن خود و مبالغه کردن در معرفی خود، و نيز دستاوردها و استعدادهای خود است، این افراد بدون بدست آوردن موفقیت انتظار دارند که فردی برتر شناخته شوند. 2. اشتغال ذهني با تخيلات؛ 3. اعتقاد به استثنایی و خاص بودن و باور به اینکه فقط افراد (یا نهادهای) استثنایی و خاص می توانند او را بفهمند و یا با او نشست و برخاست داشته باشند. 4. احساس، صاحب حق بودن يا شايستگي، يعني انتظارات غيرمنطقي براي مداراي خاص و مطلوب يا موافقت حتمي با توقعات خود را داشتن، که گاهي منجر به لجاجت و يک دندگي بيش از حد مي شود. 5. در روابط بين فردي استثمارگر بودن يعني براي رسيدن به اهداف خود از ديگران بهره‌کشي کردن فقدان حسّ همدلي و درک رنج ديگران و عدم تمايل به شناخت و.6 همانند سازي با احساسات ديگران حس حسادت به ديگران يا اعتقاد به مورد حسادت ديگران بودن.7 . نگرش يا رفتارهاي خود خواهانه و پرنخوت8 آنچه به طور جدی باید مودر توجه قرار بگیرد اینکه، ارتقاي موقعيت اجتماعي افراد خودشيفته براي جامعه خطرناک است. آن‌ها اميال ناكام و عقده‌هاى حقارت خود را مى خواهند به نوعى جبران كنند. اگر این اختلالات شخصیت در سطح خانواده باشد، مى خواهند خانواده‌اى را در جهت اميال خود بكشند و امكانات خانواده فقط در خدمت اهداف آن‌ها باشد. اما متأسفانه وقتى این افراد تجلى اجتماعى پيدا مى‌كنند، می خواهند جامعه را به دنبال اهداف و ايده‌هاى تخيلى خود بكشانند. مثلاً اين‌كه ما بايد قدرت مطلق باشيم و همه بايد سپاسگزار ما باشند. ما بهترين حكومت را داريم. باور به مطلق بودن يك ايده نارسيستيك بوده و به معني ناديده گرفتن توانايي‌هاى ديگران است، چرا كه مطلق بودن، در ذات خود نفى ديگران است. كارى كه يك نارسيسيسم مى‌كند، همين است؛ وقتى خودش كم مى‌آورد، شروع به بى‌اعتبار كردن ديگران مى‌كند تا خودش به بلندترين درجه برسد. گرچه اين شيوه در سطح زندگى فردى، مشكلاتى دارد. اما حضور خودشيفتگى در سطح جامعه آسيب‌هاى بيشترى را به همراه دارد. عوارض اجتماعى خودشيفتگى در مسئولين:
اولين عارضه اجتماعى خودشيفتگى اين است كه به احساس برترى و محق بودن منجر مى‌شود تا مقررات بين‌المللى رعايت نشود. در اين حالت فرد يا سيستم در اجراى قوانين خود را مستثنى دانسته و هميشه از موضع برتر، قانون‌شكنى‌هاى خود را توجيه كند و اين يك احساس خودشیفتگی است. این باور دراین افراد قوی است که فکر می کنند جایگاه ویژه ای دارند و دیگران باید در برابر انها پاسخگو باشند در حالیکه خود را در برابر دیگران پاسخگو نمی دانند. این افراد شعارهای بزرگ می دهند بدون اینکه در عمل کاری انجام دهند.حضور نارسيستيك‌ها درپست هاي بالاي اجتماعي و مديريتي ، مى‌تواند مسير جامعه‌ را تغيير دهد. فردى كه خود را مطلق مى‌بيند و ديگرانی نيز وجود دارند که این روحیه را در این افراد تقویت می کنند، حاضر به پذیرش اشتباه نیستند. این محق دانستن تفکر خود، براى يك جامعه بسيار خطرناک است. 2. اختلال شخصيت ضد اجتماعي (آنتی سوشال) شيوع اين اختلال در مردان بین 3 تا 7% است. گزارشها نشان مي‌دهد شيوع اين اختلال در جمعيت زنداني ممكن است تا75 درصد برسد. ملاك‌هاي تشخيصي اين اختلال بسيار زياد و البته پيچيده هستند. براي نمونه می توان به ناتواني براي سازگاري با موازين اجتماعي در ارتباط با رفتار فرد مبتلا اشاره کرد. رفتارهای فريبكاري، دروغگويي مكرر، استفاده از نامهاي غيرواقعي، دغل کاري - -تحريك پذيري و پرخاشگري، كه با نزاع و حملات فيزيكي و کلامي مكرر تظاهر مي‌كند -بي احتياطي نسبت به ايمني خود و ديگران
-عدم احساس مسئوليت مستمر، ناتواني مكرر براي حفظ رفتار شغلي با ثبات ياعدم احترام گذاردن به تعهدات مالي-فقدان احساس پشيماني، كه با بي‌تفاوتي يا دليل تراشي نسبت به قتل، آزار، بدرفتاري يا دزديدن مال ديگران تظاهر مي‌كند. -اين افراد ممكن است دچار خودشيفتگي، افسردگي يا سادومازوخيسم( آزاردهنده آزار طلب) نيز باشند. -در اين گروه خشونت، سوء مصرف مواد، خودكشي، صدمات جسمي، مشكلات قانوني، و بسياري ديگر از بيماريهاي جسماني به وفور رويت مي‌شود. اختلالات افسردگی- دروغگويي مکرر در نابساماني شخصيتي ضداجتماعي از مهم‌ترين معيارهاي تشخيصي در نابساماني شخصيتي ضداجتماعي، عدم صداقت مانند دروغگويي مکرر، استفاده از نام‌هاي جعلي و کلاهبرداري از ديگران است. شخصيت‌هاي ضداجتماعي که دايما فريبکاري و دروغگويي مي‌کنند، بخش عمده مجرمان و قانون‌شکنان را تشکيل مي‌دهند. اين نابه‌ساماني شخصيتي، اگرچه فقط 2 درصد از بزرگسالان هر جامعه را مبتلا مي‌کند اما همان 2 درصد مي‌توانند مسوول دست‌کم 75 درصد جرايم و جنايات باشند. آنان به معيارهاي زندگي اجتماعي و قوانين آن تعهد و دلبستگي ندارند. انسان‌هاي ديگر را نه به عنوان هدف، بلکه فقط به عنوان ابزار و وسيله‌اي براي رسيدن به خواسته‌هاي فردي خودشان مي‌بينند و نسبت به انسان‌ها و جانوران، بي‌رحم و پرخاشگرند. در طيف شخصيت‌های ضداجتماعي، گروهي تحت عنوان «دروغگويان مرضي» قرار دارند که افرادي هستند خودخواه که ناسازگاري اجتماعي به صورت دروغگويي مفرط و گزاف و اغلب بي‌هدف و گاهي همراه با کلاهبرداري دارند. آنان در ظاهر، افرادي سليم‌الطبع، خوش‌مشرب، خوش‌بين و رقيق‌القلب به نظر مي‌رسند که تماس‌هاي اجتماعي برايشان آسان است. چرب‌زباني، رفتار مطمئن به خود، وقار عاريتي و ظاهر غلط‌ اندازي که ترتيب مي‌دهند، آنان را به سادگي به متقاعد کردن افراد ساده‌دل قادر مي‌کند. آنان آگاهي جزيي از هنر، ادبيات يا روش صحبت و اصطلاحات فني يک حرفه را که به نوعي شنيده‌اند به سود خود و براي تحقير قربانيان ساده‌دل خويش به کار مي‌برند. دروغگويان مرضي گهگاه به نقل داستان‌هاي پرماجرا درباره گذشته خود مي‌پردازند و آينده‌اي جذاب و شيرين را براي خويش با بي‌توجهي کامل به واقعيت ترسيم مي‌کنند. 3. اختلال شخصيت پارانوئيد برجسته‌ترين ويژگي‌هاي اختلال شخصيت پارانوئيد عبارت است از بي‌اعتمادي و بدگماني فراگير و ديرين نسبت به ديگران، حساسيت زياد نسبت به بي‌اعتنايي و گرايش به وارسي کردن محيط براي يافتن و برداشت گزينشي نشانه‌هايي که افکار و نگرش‌هاي زيانمند را تاييد مي‌کنند. اين افراد اهل جرو بحث، خشک و عصبي‌اند، مسئوليت‌ احساسات خود را نپذيرفته‌ و آن را به ديگران نسبت مي‌دهند. به نظر مي‌رسد که آن‌ها آماده حمله کردن هستند. آن‌ها به اغراق کردن تمايل دارند، به اين‌که از کاه کوه بسازند و انگيزه‌هاي پنهان و معاني خاصي در رفتار غيرمغرضانه ديگران بيابند. تقريبا همه آن‌ها نگران نوعي آسيب‌ ديدن و مورد سوء استفاده قرار گرفتن از جانب ديگران هستند. مبتلايان به اين اختلال به کرات وفاداري و قابل اعتماد بودن دوستان و بستگان و همسر خود را مورد پرسش قرار مي‌دهند. داراي هوش خوب و حافظه عالي و جزئي نگر و دقيق هستند مداركي دال بر تخلف ديگران از قانون جمع آوري ميکنند. از ديگر نشانه هاي اين اختلال هذيانهاي گزند و آسيب و هذيان بزرگ منشي است. در بين کساني که ادعاي پيامبري مي کنند درصد زيادي مبتلا به اختلال شخصيت پارانوييد ديده مي شود. مصداقها: ادعاهايي مانند: " آزادي حقوق شهروندي موجود در کشورما درهيچ کجاي دنيا به اين اندازه نيست."(3) نظام جمهوري اسلامي ايران مترقي ترين نظام حکومتي درجهان است ."(4)" اين طور نيست که انقلاتي کرديم و حالا به نوبت حکومت کنيم مثل حکومت هاي ديگر, خير! اين انقلاب مي خواهد به حکومت جهاني برسد"(5)" از تمام دنيا براي حل مشکلاتشان با ما تماس مي گيرند و مي خواهند تا ما به وسيله دانشمندانمان مشکلات آن ها را حل کنيم و اين مساله باعث شده است تا نظام هاي استکباري از اين امر عصباني با شند."(6) کينه و رفتارهاي انتقام جويانه بادگرانديشان به ويژه دگرانديشان سياسي و اقليتهای مذهبی. انتصاب مصطفي پورمحمدي به عنوان وزير کشور و محسني اژه أي به عنوان وزيراطلاعات, که گفته می شود هر دو از آمران و عاملان قتل عام زندانيان سياسي و عقيدتي وکشتار دگرانديشان هستند. تبليع وخواست" محو کشوراسراييل از روي کره زمين" . در کناراين"خود شيفتگي" و برتري طلبي مذهبي ,انکار وا قعيت " هولوکاست"، کشتار ميليون ها يهودي در خلال جنگ جهاني دوم، فروتنی دروغین، لات منشانه و الفقر الفخری نياز به ستايش دراحمدي نژاد درغالب يک از سويي , و خيال آفريني کاذب و"مذهبي" از سوي ديگرجلوه گري مي کند. سخنرانی و دیدارهای روان پریشانه ی ایشان در نیویورک و ادعاهایی همچون هاله نور نمونه هايي از حالت هاي روان پريشانه است. همچنين توهم دزديده شدن از ديگر علايم روان پريش اوست. قانون گريزي و پاسخ گو نبودن يکي از رفتارهای انکار ناپذيري است که نشانه بارز آن منحل نمودن سازمان برنامه ریزی و مدیریت است.، عدم رعايت قانون در گماشتن افراد باحداقل معيارهاي مناسب براي پست هاي مهم مانند گماشتن يک متقلب در پست حساس و مهم وزارت کشور و لجاجت در حمايت از او علي رغم خواست مردم و برخي بزرگان. داشتن افراد چند شغله در هيات دولت برخلاف نص صريح قانون و اصرار و پافشاري برآن از دیگر نشانه ها است. لجبازي هاي مکرر و سرسختانه براي اعمال نظر و سليقه خود علي رغم اشاره بزرگان و متخصصان به زيان بخش بودن اين تصميمات مانند تغيير ساعت رسمي و نيز تغيير ساعت کار بانکها، دروغهاي بيشمار مانند انکار ادعاي آوردن نفت بر سر سفره هاي مردم، انکار قضيه هاله نور، دروغ هاي بزرگ زمان تبليغات انتخاباتي، آمارسازي هاي دروغين در بزرگ جلوه دادن موفقيت دولت کنوني و ناموفقيت دولت هاي قبلي. مطلق خواندن درست بودن سياست هاي خود و غلط خواندن همه سياست ها و طرح ها و دستاوردهاي دولت هاي قبل از خود. فقدان حس پشيماني بعد از اثبات غلط بودن تصميمات و رفتارها، بي تفاوتي نسبت به رنجها و مشکلات مردم باحس بي تفاوتي و اظهار نظرهای تمسخرآميز و لوده معابانه با اين مشکلات، مانند وقتي که ادعا مي کند بياييد از محله ما خريد کنيد. رفتارهاي تکانشي مانند نا آرامي و قدم زدن در حین بر گزاري جلسات , تند خويي , پرخاشگري , فحاشي و فرياد زدن از سويي و ساکت و خجول و کم حرف بودن از سويي دیگر، شمه ای از این اختلالات است. توهم, هذيان گويي, پندار بافي و خودبزرگ بيني ارتباط ايشان با امام زمان که به تازگي به سطح ارتباط با خدا رسیده است. برای مثال در جایی می گوید در امریکا دانش آموزان امریکایی می گفتند اینجا نمی گذارند ما صدای شما را بشنویم. این دانش آموزان به من شماره تلفن هایشان را دادند و گفتند شما زنگ بزنید، ما صدایتان را پشت بلند گوی مدرسه می گذاریم تا همه بفهمند شما چه می گویید. در ادامه همان سفربه جزيره بالي وارد شديم….در اين ميان تعداد زیادی از دانشجویان هندو به دیدار ما آمدند. آنها فریاد می زدند احمدی نژاد ما عاشق تو هستیم. این وضعیت را ما یک ماه بعد در کشور چین هم داشتیم. و... نظر به اینکه تمام نشانه ها و مصادیق اختلال شخصیت در احمدی نژاد بارز است این پرسش ها مطرح می شود که تنفیذ کننده چنین فردی آیا سلامت روان دارد؟ حامیان و طرفداران او در دستگاههای نظامی و مدیریتی کشور چطور؟ آیا با حذف احمدی نژاد مشکل حل می شود؟ اصولا چه چيزي باعث شد که احمدي نزاد به اين مقام و مرحله برسد و بتواند ادامه دهد؟ اگر از ديدگاه سيستمي به مسئله نگاه کنيم، متوجه مي شويم که احمدي نژاد محصول يک نظام و سيستم بيمار است که اگر هم حذف شود مجدد توسط نظام باز توليد خواهد شد. منابع: گويا نيوز , 3 4- پنجشنبه25 فروردين1384- سخنراني در مسجد ابوالفضل بوشهر - ارديتهشت 1384 5- انصار نيوز , دوشنبه , 30 خرداد 1384 6- سخنراني در ايلام و سيستان و بلوچستان, ايلنا , آذر ماه 138 - سايت بازتاب , آ ذ ر ماه 1384. و ر.ک به شهروند , شماره 750 11 آذر 1384 مسعود نقره کار2006


* مشاور روانشناسی و عضو سابق هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی

گزارشی از مراسم تحلیف و حاشیه های ذاخلی مجلس

مراسم تحليف دهمين رييس‌جمهور دقايقي پيش در صحن علني مجلس شوراي اسلامي آغاز شد.به گزارش ايسنا، مراسم تحليف دكتر محمود احمدي‌نژاد لحظاتي پيش با پخش زنده‌ سرود ملي جمهوري اسلامي ايران و تلاوت آياتي از كلام‌الله مجيد در مجلس شوراي اسلامي آغاز شد.در اين مراسم پس از خير مقدم گويي رييس مجلس شوراي اسلامي، لاريجاني سخنراني مي كند؛ سپس آيت‌الله هاشمي شاهرودي به ايراد سخن مي پردازد و در ادامه دكتر احمدي‌نژاد، طبق قانون اساسي سوگند يا‌د مي‌كند و نيز به ايراد سخنراني مي‌پردازد.قرار است رييس‌جمهور بر اساس اصل 121 قانون اساسي سوگند ياد كند.محمود احمدي‌نژاد رييس جمهور دور دهم انتخابات رياست جمهوري دقايقي پيش براي انجام مراسم تحليف وارد مجلس شوراي اسلامي شد.به گزارش ايسنا، براي اين مراسم، آيت‌الله هاشمي شاهرودي، لاريجاني، آيت‌الله جنتي، رحيمي، فيروزآبادي، مشايي، ابوترابي فرد، رييس‌جمهور را همراهي مي‌كردند.همچنین به گزارش خبرنگار ایلنا این مراسم دارای حواشی هایی بود. در راهروهای مجلس تصاویری از تنفیذ 9 دوره ریاست جمهوری نصب شده بود. در صحن علنی مجلس نیز فیلمی از پیروزی انقلاب، اخذ رای از مردم در انتخابات‌های مختلف مراسم تنفیذ و تحلیف روسای جمهور گذشته از آیت‌الله سید علی خامنه‌ای ، آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی ، شهید رجایی سید محمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد به نمایش در آمد. در‌های صحن علنی مجلس از ساعت 8 صبح به منظور حضور مهمانان باز شده بود. حضور نمایندگان فراکسیون خط امام (ره) در صحن علنی مجلس دیده می‌شد. تصاویری از افتخارات مجلس اخیر از جمله گوسفند شبیه‌سازی شده رویانا، ماهواره امید و...نیز درصحن علنی مجلس به نمایش درآمد. در جمع مهمانان دولت حضور علی کردان بیش از دیگران در منظر خبرنگاران به چشم می‌آید و سوژه‌اي برای عکس عکاسان بود. اعضای هیات رییسه به جز علی لاریجانی از جمله نمایندگان بودند که از دقایقب ابتدایی صبح برای خوشامدگویی به مهمانان در صحن علنی مجلس حضور داشتند. در میان مهمانان دقایقی ابتدایی صبح امروز می‌توان به سعید جلیلی ، فرمانده نیروی زمینی ارتش ، احمدی‌مقدم، الهام سخنگوی دولت، آیت‌الله تسخیری، محمد حسین صفار هرندی، علی سعید لو، فاطمه جوادی، سرلشکر فیروزآبادی، مهدی چمران ، صادق لاریجانی،‌نوذری و حداد عادل اشاره کرد. سفرای کشورهای خارجی راس ساعت 9 صبح وارد صحن علنی مجلس شدند. وزرای دولت در ردیف دوم صندلی‌های سبز مجلس جای گرفتند. روح الله حسینیان وحمیدرسایی از نمایندگان حامی دولت با اغلب مهمانان دیده بوسی کرده و گفت و گو می‌کردند. علی‌رغم آنکه عمر دولت نهم به پایان رسیده است اما رایزنی نمایندگان با وزرای دولت به وضوح مشهود بود واطراف هر وزیر بیش از 3 نماینده جمع شده بودند. گفته می‌شد ردیف‌های مهمانان خارجی ، تنها با حضور سفرا پر نشده بود و از برخی سفارت‌خانه‌ها درسطح کاردار و یا پست‌های پایین تر حضور یافته بودند. ،در حالی‌که دور ردیف ابتدایی مجلس برای ميهمانان، درنظرگرفته شده بود، دو ردیف صندلي پایانی مجلس در این جلسه مهم ، خالی بود. در تابلوی روی سکو و پشت سر لاریجانی نوشته شده بود: دوره هشتم، اجلاسیه دوم، جلسه 112 ، سال یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت. به عکاسان فیلمبرداران به طور نوبتی اجازه حضور در صحن اصلی داده می‌شد. در حالی که علی لاریجاني مشغول سخنرانی بود، علاء‌الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی با کاظم جلالی و پرویز سروری، جلسه سه نفره‌ای را ترتیب داده بودند که با توجه به اعلام استعفای جلالی از سخنگویی کمیته ویژه بازداشت شدگان‌اخیر ،چنین به نظر می‌رسید که برای بازگرداندن وی در تلاش هستند. نخستین ردیف صندلی‌های ميهمانان از راست به چپ با حضور محمدرضا باهنر، آیت الله گلپایگانی مسئول دفتر مقام معظم رهبری ، آیت الله هاشمی شاهرودی ، محمود احمدی نژاد ، آیت الله احمد جنتی ، آیت الله موذن و محمد حسن ابوترابی فرد پر شده بود. سردار جعفری ،‌آیت‌الله محسن مجتهدشبستری امام جمعه تبریز، منوچهر متکی، رازینی، ثمره هاشمی، سرلشکر فیروزآبادی ، عباسعلی کدخدایی و ابراهیم عزیزي و آیت‌الله کعبی و محسن اسماعیلی از شورای نگهبان ، آیت‌الله دری نجف آبادی، مصطفی پورمحمدی رئیس سازمان بازرسی کل کشور نیز در ردیف دوم حضور داشتند. علی لاریجانی در سخنرانی خود سفارشاتی همچون پایبندی به قانون برنامه ، حرکت قانونمند ، بکارگیری نخبگان با تجربه را به رئیس جمهور اعلام کرد.

تئصیه محسن رضایی بر تعادل

مهمترين نوآوري علمي استاد مطهري در حوزه معرفت شناسي، ارايه نظريه اجتماعي در باب فلسفه اسلامي است، كه در آن علاوه بر واقعيت فردي يك واقعيت ديگري به نام جامعه وجود دارد که در برگيرنده قواعد و قوانين مستقل از فرد است.به گزارش «تابناک» به نقل از پايگاه اينترنتي دكتر محسن رضايي، وي در همايش نگاه مطهر با تبيين انديشه اجتماعي شهيد مطهري که در دانشکده علوم حديث برگزار مي‌شد، با بيان مطلب بالا گفت: «مهمترين نوآوري علمي استاد مطهري در حوزه معرفت شناسي ارايه نظريه اجتماعي در باب فلسفه اسلامي است كه در آن علاوه بر واقعيت فردي يك واقعيت ديگري به نام جامعه وجود دارد که در برگيرنده قواعد و قوانين مستقل از فرد است.»دكتر رضايي افزود: «اگر اين ديدگاه شهيد مطهري را بپذيريم آنگاه ما با سه واقعيت در زندگي خود روبه‌رو هستيم: واقعيت فردي، اجتماعي و دولت. چنين بينشي به ما كمك مي‌كند كه ساخت جامعه اسلامي را بر اساس اين سه واقعيت طراحي كنيم.»وي ادامه داد: «جامعه اسلامي بر اساس اصالت فرد يا بر اساس اصالت دولت شكل نمي‌گيرد و حتي اگر دولت يك دولت اسلامي باشد و بخواهد جامعه را بر اساس اصالت دولت و دولت محوري ساماندهي كند يا به سوسياليسم ديني كشيده مي‌شود يا به استبداد ديني که خطر آنها کمتر از غربزدگي نيست».دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در ادامه سخنان خود با تاکيد بر اينکه استاد مطهري متخصص جريان شناسي سياسي بود اظهار داشت: «من به جرات مي‌توانم بگويم که قوي‌ترين شاگرد امام(ره)در شناخت جريانات سياسي، استاد مطهري بودند، ايشان در برخورد با افراد و گروه‌هاي سياسي به راحتي مي‌توانست تشخيص دهد، اين افراد و گروه‌ها دچار چه انحرافاتي در حوزه معرفتي و اعتقادي هستند و البته امروز ما نيازمند افرادي چون شهيد مطهري هستيم.»رضايي در پاسخ به سوالي درباره الگوي فعلي جامعه ايران گفت: «متاسفانه دولتها، پس از انقلاب اسلامي تاكنون يا اداره جامعه را بر اساس جامعه مدني و يا بر اساس جامعه دولتي پيگيري كرده‌اند كه اولي به غرب زدگي و دومي يا به سوسياليسم كشيده مي‌شود و يا به استبداد ديني كه خطر آنها كمتر از غربزدگي نيست.»وي تاکيد کرد: «در جامعه اسلامي هم بعد مدني وجود دارد، يعني آزادي‌ها و حقوق شهروندي در حد اعلاء آن محترم است ،و هم بعد اخلاقي و اعتقادي، در حالي كه جامعه مدني خالي از بعد اخلاقي و اعتقادي است و جامعه دولتي خالي از آزادي و اخلاق است ،اگرچه در برخي از اشكال آن خالي از اعتقادات هم خواهد بود.»

آمریکا تنها کشور عضو گروه هشت که احمدی نژاد را به رسمیت شناخت

آمریکا تبم مذاکره کننده با اران را نیز مشخص کرد
اخبار و شواهد نشان می‌دهد که کاخ سفید و تیم کاری شورای امنیت ملی و همچنین وزارت امور خارجه آمریکا، منتظر شناسایی طرف‌های ایرانی خود هستند تا سیاستی که باراک اوباما قول مشخص شدن آن را در ماه آگوست داده است، عملیاتی کنند.به گزارش خبرنگار «تابناک»، نفر اصلی تیم راهبردی در موضوع ایران از سوی آمریکایی‌ها، همچنان که صحبت آن بوده است، ویلیام (بیل) برنز، معاون وزیر امور خارجه آمریکا و سفیر پیشین این کشور در روسیه است. او که در دوران وزارت جیمز بیکر از معاونین آقای دنیس راس بوده، اکنون برخلاف آنچه که مقامات آمریکایی نشان می‌دهند، بالاتر از او قرار گرفته و راس وی را به عنوان رئیس خود خواهد دید.اما دنیس راس که چندین ماه را در برزخ پست و مقام بین وزارت خارجه و پنتاگون سرگردان بوده و به مشورت دادن به مقامات تل آویو شهره است ـ زیرا از همین طریق مطابق بیانیه‌های صادره مالی از سوی او مبلغ 775.421 دلار را از این مجامع اسرائیلی و گروه‌های یهودی بابت سخنرانی‌ها و مشاوره‌هایش برای آنها در سال گذشته کسب کرده ـ حضورش نمادین بوده و افکارش پشت درهای بسته مشورتی این تیم باقی خواهد ماند.بر پایه این گزارش، نفر بعدی آقای «تام دونیلون»، معاون مشاور امنیت ملی آمریکا و یکی از معاونان فعال در امور مربوط به ایران است. او به همراه آقای «پونت تالوار»، مشاور سختکوش شورای امنیت ملی آمریکا، موضوعات امنیتی و اطلاعاتی را در باره ایران مورد بررسی قرار خواهند داد.
در همین حال، «دنیس مک دونهو»، که ارتباطات راهبردی را در کاخ سفید کنترل می‌کند، ماموریت دارد که خروجی‌های راهبردی ایران در منطقه و جهان را زير نظر داشته و همزمان موضوعات حقوق بشری را در مورد حکومت ایران مورد ارزیابی قرار دهد.اما سیاست‌گذاری‌های این تیم در نهایت به «هیلاری کلینتون»، وزیر خارجه ایالات متحده مي‌رسد. کلینتون که از حمایت همه جانبه «جو بایدن» معاون اول رئیس جمهور آمریکا برخوردار است، برای پیشبرد این سیاست‌ها، هماهنگی لازم را با باراک اوباما ایجاد خواهد کرد.در همین حال شواهد حکایت می‌کند که برای اولین بار در سیاست خارجی آمریکا قرار شده است از دو تن از مشاوران ایرانی نیز استفاده شود؛ «ری تکین» (زاده ایران) برای مشورت به شورای امنیت ملی آمریکا در نظر گرفته شده است و از آقای «ولی نصر»، به عنوان مشاور «ریچارد هالبروک» فرستاده ویژه آمریکا در منطقه خاور میانه استفاده خواهد شد.در همین راستا، خبرنگار «تابناک» از واشنگتن گزارش داد، مقامات کاخ سفید بی‌صبرانه منتظر اعلام نفرات آقای احمدی نژاد برای موضوعات کلیدی رابطه ایران و آمریکا و همچنین پرونده هسته‌ای هستند. برخی از آنها اعلام کرده‌اند که احتمال نمی‌دهند با انتخاب آقای «سعید جلیلی» به عنوان دبیر شورای امنیت ملی ایران پیشرفت آنچنانی در مذاکرات صورت گیرد اما افراد شاخص‌تر این گروه مانند «بیل برنز» اعتقاد دارند که می‌توانند با «جليلي» به توافقاتی در مورد برنامه هسته‌ای ایران و موارد اختلافی دیگر دست پیدا کنند.اما آنچه که اکنون آمریکایی‌ها علاقه‌مند هستند تا زودتر از سوی ایران مشخص شود، وضعیت سیاست‌گذاری وزارت امور خارجه و حدود اختیارات احمدی‌نژاد در تبیین این سیاست‌ها و اهداف خارجی ایران است.

محسن کدیور : تنفیذ در مسجد ضرار


خلاصه: برخلاف فرمایش آیت الله خامنه ای جنبش سبز ملت ایران «تقلید مغلوط انقلاب 57» نیست، بلکه تأسی آگاهانه به انقلاب مردمی ای است که با رهبری مغلوط ایشان از مسیر اصلی منحرف شده است. آنچه مغلوط بوده و هست، شیوه مدیریت و کشورداری ایشان است که به بحران ملی و خسارت جانی، مالی و آبروئی ایران منجر شده است. ایشان با تمسخر، جنبش سبز ملت ایران را «کاریکاتور انقلاب اسلامی» خطاب کردند. اما برخلاف نظر ایشان، ما کاریکاتور انقلاب نیستیم، ما ادامه منطقی انقلابیم، که به دنبال تحقق اهداف انقلاب اما با روش اصلاح طلبانه و بدور از خشونت می خواهیم عرصه سیاست کشورمان را از طاغوتها، مستکبران، دیکتاتورها و مدعیان الوهیت پاکسازی کنیم.
--------------------
تنفیذ در مسجد ضرار
آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران آنچنانکه قابل پیش بینی بود، اعتراضات مردمی و مخالفت نخبگان را به هیچ گرفت و با تفیذ حکم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، مشروعیت رهبری خود را به ریاست جمهوری فرد مورد نظرش گره زد. آنچه دیروز 12 مرداد 1388 در حسینیه امام خمینی خیابان پاستور تهران اتفاق افتاد، برای نخستین بار بود که وی با بایکوت اکثریت نخبگان ایران مواجه شد. در این مراسم نه از رفیق پنجاه ساله رهبری (رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام) خبری بود نه از روسای جمهور و روسای مجالس پیشین، نه از بیت بنیانگذار جمهوری اسلامی کسی آمده بود، نه کسی به نمایندگی از مراجع تقلید قم شرکت کرده بود. اگرچه حسینه پر بود، اما به جای رجال مستقل و با سابقه سیاسی، مقامات لشکری و کشوری منصوب و مأموران و نمایندگان ولی فقیه و تعدادی از بازیگران تلویزیون و ورزشکاران آمده بودند، یا به به زبان دقیق تر آورده شده بودند.
سکوت اکثر نخبگان و عدم پشتیبانی از مواضع رهبری در انتخابات اخیر، باعث گلایه ایشان در روز مبعث شد: «همه‏‌ى ما خيلى بايد مراقب باشيم؛ خيلى بايد مراقب باشيم: مراقب حرف زدن، مراقب موضع‏گيرى كردن، مراقب گفتن‏ها، مراقب نگفتن‏ها. يك چيزهائى را بايد گفت؛ اگر نگفتيم، به آن وظيفه عمل نكرده‏ايم. يك چيزهائى را بايد بر زبان نياورد، بايد نگفت؛ اگر گفتيم، برخلاف وظيفه عمل كرده‏ايم. نخبگان سر جلسه‏ى امتحانند؛ امتحان عظيمى است. در اين امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط اين نيست كه ما يك سال عقب بيفتيم؛ سقوط است.» و امروز مقام رهبری پس از چند بار هشدار به نخبگان حکم مردودی آنها را امضا کرد: «این انتخابات برخی خواص را مردود کرد».
مردود شده ها اکثر نخبگان ایران بودند: اکثر مراجع تقلید، همه روشنفکران دینی، اکثر اقتصاد دانان، عالمان سیاست، حقوقدانان، جامعه شناسان، مهندسان، پزشکان، هنرمندان و ورزشکاران در آزمون مورد نظر رهبری مرود شدند، اما در برابر خداوند و در پیشگاه ملت روسفید و قبول شدند. از دیدگاه اکثر مردم ایران مقام رهبری با گره زدن سرنوشت خود به فردی همچون احمدی نژاد و با فاصله گرفتن از انصاف و بیطرفی و آتش گشودن بسوی فرزندان بی دفاع مردم معترض و شکنجه بازداشتی ها، مردود واقعی آزمون الهی اخیر بود. درست از روزی که مأموران اونیفورم دار و بی اونیفورم حکومت اعتراض مسالمت آمیز مردمی که به دنبال آراء گمشده خود بودند، به عمد به اغتشاش کشاندند و بسوی مردم بی دفاع شلیک کردند، شعار «مرگ بر دیکتاتور» شعار دوم معترضان پس از شعار ملی «الله اکبر» شد.
آیت الله خامنه ای همچون محمدرضاشاه مخلوع این صدای اصیل از دل برخاسته ملت را القای اجانب و تحریک بیگانگان قلمداد کرد، لذا همچون گذشته همه کاسه و کوزه ها را بر سر دشمن خراب کرد: «برنامه و تلاش دشمن در ایجاد دغدغه و دردسر برای مردم واقعیتی متکی بر اطلاعات است». عمق این اطلاعات مورد اشاره معظم له را می توان در ژرفای کیفرخواست دادستانی تهران علیه فعالان اصلاح طلب یافت، کیفرخواستی که عاری از هرگونه بار حقوقی و تراوشات یک ذهن بیمار و مالیخولیائی بیشتر نیست. قبلا هم ایشان در جریان قتل فجیع دگراندیشان آنرا به مأموران سازمانهای جاسوسی اسرائیل نسبت داد، ولی دم خروس از جیب مأموران وزارت فخیمه اطلاعات ایشان بدر آمد، همان سربازان بدنام امام زمان. و البته شاه کلید در زندان به ظاهر خودکشی کرد تا مسبب و آمر آن قتلها مشخص نشود. ما از اتکاء تحلیلهای مقام رهبری بر اطلاعات خاطرات فراوانی داریم. این تنها یک نمونه بود.
آنچه پس از اعلام نتایج انتخابات در جامعه اتفاق افتاد سلب اعتماد اکثر مردم از رژیم بود. اینکه آیت الله خامنه ای «جلب اعتماد مردم، وجود اعتماد متقابل میان نظام و مردم، و وجود نشاط و امید در مردم را سه پیام اصلی انتخابات اخیر ریاست جمهوری» ذکر کرده، به کلی بر خلاف واقع است. درست برخلاف ادعای ایشان، اکثر ملت ایران به رژیم جمهوری اسلامی، به رهبری شخص ایشان، به دولت محمود احمدی نژاد، به قوه قضائیه، به مجلس شورا، به رادیو تلویزیون حکومتی و به همه کارگزاران نظام به میزان عدم استقلالشان نسبت به رهبر بدبین و بی اعتمادند.
شما و مجموعه گوش به فرمانتان نیز به مردم رشید ایران بی اعتمادید. اگر اعتماد داشتید، اگر واقعا معتقد بودید از پشتیبانی اکثریت ملت برخوردارید، این همه توسط شورای نگهبانتان بجای مردم انتخاب نمی کردید و درست بر خلاف اراده ملی در انتخاباتهای مختلف مهندسی نمی کردید. اگر به مردم و انتخابشان اعتماد داشتید آراء مردم را جابجا نمی کردید و جای اکثریت و اقلیت را عوض نمی کردید. اکثریت ملت ایران معتقدند نتیجه اعلام شده انتخابات خلاف واقع است، شما بر عکس معتقدید نورچشمتان احمدی نژاد «منتخب بی چون و چرای اکثریت ملت» است. بسیار خوب، شما ادعای ملت را بی پایه می دانید، اکثریت ملت و اکثریت نخبگان نیز ادعای شما را باطل ارزیابی می کنند. یعنی دعوای حکومت و اکثریت ملت.
در چنین دعوائی که تمام ارکان حکومت اعم از مجریان، ناظران و رهبر از منظر اکثر مردم متهم محسوب می شوند، بی انصافی است که منتقدان و مخالفان مسالمت آمیز را به مراجعه به ناظرانی دعوت کنیم که به شکل نهادینه بیطرفی را زیر پا گذاشته اند و یا سخن رهبری را فصل الخطاب بدانیم که خود را در حد دبیرکل یک حزب طرفدار دولت تنزل داده است. در شرائطی که قانون به ابزاری برای سرکوب مخالفان و منتقدان تبدیل شده و تنها به موادی از قانون عمل می شود که به نفع حاکمیت باشد، هرچند بیش از دوسوم مواد قانونی که به ضرر حاکمیت است، به امان خدا رها شده است، دم زدن به قانون زمانی جدی تلقی خواهد شد که عمل به قانون را خود رهبر و مسئولان حکومتی آغاز کنند. به عنوان نمونه آیا رژیم جمهوری اسلامی به حق مخالفت و اعتراضات مسالمت آمیز مردم یا حق محاکمه متهمان سیاسی و مطبوعاتی در دادگاههای علنی، با حضور هیأت منصفه و برخورداری از وکیل در تمام مراحل دادرسی که مفاد صریح قانون اساسی است هرگز عمل کرده است؟
به نظر اکثر ملت ایران مقام رهبری، رئیس جمهور نورچشم ایشان، اعضای شورای نگهبان، مقامات منصوب ایشان در قوه قضائیه (اعم از مقامات ظاهرا تشریفاتی همانند رئیس قوه قضائیه و دادستان کل کشور و مقامات منصوب واقعی همانند دادستان تهران) و اکثر راه یافتگان به مجلس شورای اسلامی، قانون گریز ترین و قانون ستیزترین مقامات تاریخ پس از انقلاب هستند. لذا زمانی که فریاد قانون خواهی آیت الله خامنه ای گوش فلک را کر می کند، کسی جدی نمی گیرد و اکثریت ملت ایران معتقدند ایشان علاوه بر اسم مستعار «نظام»، در وقایع اخیر از اسم مستعار «قانون» استفاده می کند. راستی کدام قانونی تفتیش عقاید، سلب آزادی های مشروع و قانونی مردم، پخش شو تلویزیونی اتهامات سیاسی قبل از اثبات در دادگاه صالحه، و گرفتن اقاریر خلاف واقع در زندان و تحت فشار و شکنجه را توجیه می کند؟
راه حل شرعی، عقلی و اخلاقی نزاع حکومت و ملت رجوع به حَکمیت هیأت مرضی الطرفین است که داوریش فصل الخطاب است و حکمش لازم الاتباع. منتقدان و مخالفان قانونی حاکمیت، مراجع تقلید را مهمترین اعضای چنین هیأتی می دانند. راه حل دیگر تن دادن حکومت به همه پرسی یا رفراندم است، از مردم بپرسیم نظرشان چیست، آیا طرف احمدی نژاد و خامنه ای را می گیرند و یا طرف موسوی و خاتمی و هاشمی و کروبی را. به راستی اگر حاکمیت در برخورداریش از اکثریت راست بگوید در هر دو شیوه (حَکمیت افراد مرضی الطرفین یا همه پرسی) پیروز بیرون خواهد آمد. گریز شدید از هر گونه حَکمیت و رفراندم نشان از بودن ریگی درشت در کفش حاکمیت است.
بازداشتهای فراوان فعالان سیاسی و سران احزاب اصلاح طلب، تحت فشار قرار دادن آنها برای اقرار به سناریوی مورد علاقه آیت الله خامنه ای یعنی خط گرفتن از دشمن، سرکوب خونین اعتراض مسالمت آمیز مردم توسط مأموران اونیفرم دار و بی اونیفرم و بالاخره به شهادت رساندن جمعی از بازداشت شدگان بی گناه در زندانهای رژیم علائم گریزناپذیر عدم سلامت حکومت ایران در وقایع اخیر است.
بلحاظ شرعی به تصریح اعلم فقیهان زمان آیت الله العظمی منتظری زمانی که مردم که ولی نعمتهای واقعی حکومت هستند در امانتداری و صداقت کارگزارانشان در امر حکومتداری شک کردند، این وظیفه حکومت است که مراتب صداقت و امانتداری خود را برای صاحبان حق یعنی قاطبه مردم اثبات کند، این وظیفه ذوی الحقوق نیست که برای اثبات تقلب و فساد کارگزاران حکومتیشان اقامه دلیل کنند. رژیم جمهوری اسلامی به رهبری آیت الله خامنه ای تا کنون از اثبات امانتداری و صداقت خود در پیشگاه اکثریت ملت ایران عاجز بوده است. علاوه بر آن برای اتمام حجت کمیته صیانت از آراء دو نامزد اصلاح طلب که متشکل از دو وزیر اسبق همین نظام است، اسناد و ادله فراوانی بر تقلب نهادینه و جابجائی رأی اقلیت و اکثریت در زمان اعلام نتایج را اعلام کرده اند. این شواهد قانونی به تأیید سومین وزیر کشور اسبق نیز رسیده است (محتشمی پور، موسوی لاری، عبدالله نوری).
براین اساس، اکثریت ملت ایران با تأسی به الگوی پیروز انقلاب اسلامی پس از سی سال دوباره برای محو دیکتاتوری و اصلاح نظام سیاسی از سلطنت اسلامی با تظاهرات مسالمت آمیز و الله اکبرهای شبانه دست بکار شد. رهبریِ این اعتراضهای مردمی را یکی از مریدان بنیانگذار جمهوری اسلامی به عهده داشت، شال سبز سیادت را به گرد ن انداخت و از معترضان خواست با کمال آرامش از مساجد حرکت اصلاحی خود را آغاز کنند. میلیونها معترض ایرانی در کمال پختگی و بلوغ سیاسی در تظاهرات تاریخی خود با وضوح از گم شدن آراء خود پرسیدند. نورچشم رهبری و معاون اجرائی منصوب ایشان (رئیس جمهور سابق) معترضان مسالمت جو را «مشتی خس و خاشاک» نامید و در روز تنفیذ، آیت الله خامنه ای جنبش سبز مردم ایران را «تقلید مغلوط از حضور مردم در انقلاب پرشکوه 1357 و یکی از کاریکاتورهای آن حرکت عظیم و ساخته و پرداخته دشمنان برای ضربه زدن به نظام اسلامی» ارزیابی کرده تأکید کرد: «با مسجد ضرار و تقلید از امام خمینی نمی توان این مردم آگاه را فریب داد».
حرکت سبز مردم ایران حرکتی خودجوش و مردمی است. از دل مردم و جوانان این مرز و بوم برخاسته است. ادامه منطقی انقلاب اسلامی و جنبش اصلاحات است. برخلاف نظر رهبر محترمِ بسیجیان و پاسداران و نیروهای انتظامی و امنیتی، اکثر مردم می خواهند همان چهار شعار بنیادی انقلاب 57 را محقق کنند: استقلال، آزادی، عدالت و اسلام رحمانی و بی ریا در چارچوب جمهوری اسلامی (به تعریف پیش نویس قانون اساسی که تنها سند رسمی زمان رفراندم 12 فروردین 58 است). در آغاز استقرار نظام یک کلمه (ولایت فقیه) به این «جمهوری اسلامی» اضافه شد که تمام شاکله آنرا به هم ریخت و آنرا به «جمهوری ولائی» تبدیل کرد و در سالهای اخیر به همت افرادی از قبیل آیت الله مصباح یزدی (که به نظر رهبر، مطهری زمانه است و پدر معنوی دولت «پرنور» احمدی نژاد) و آیت الله محمد یزدی (دبیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نایب رئیس مجلس خبرگان) به سمت حذف جمهوریت و برقراری «حکومت ولائی» و «خلافت اسلامی» و «سلطنت مشروعه» پیش رفت.
در جنبش سبز ملت ایران قرار است نهال آزادی که در زمان رهبری آیت الله خامنه ای خشکیده است، دوباره سبز شود؛ عدالت سیاسی و اقتصادی و قضائی که چند دهه است با تبعیض و ستم زیر پاگذاشته شده است، احیا شود؛ بجای اسلامِ سیاه قساوت و خشونت و بی رحمی که در زبان و عمل نمایندگان ولی فقیه مشاهده کرده ایم، اسلام رحمانی، منطقی و دموکراتیک پایه ارزشهای مومنان باشد؛ به جای فقیه سالاری و حق ویژه اقلیتی با توهم انتصاب از جانب امام زمان و با اختیاراتی مطلقه، مردم سالاری با رعایت انتخاب شهروندان و مقید بودن کلیه مقامات به حدود قانونی ملاک و معیار باشد.
برخلاف فرمایش آیت الله خامنه ای جنبش سبز ملت ایران «تقلید مغلوط انقلاب 57» نیست، بلکه تأسی آگاهانه به انقلاب مردمی ای است که با رهبری مغلوط ایشان از مسیر اصلی منحرف شده است. آنچه مغلوط بوده و هست، شیوه مدیریت و کشورداری ایشان است که به بحران ملی و خسارت جانی، مالی و آبروئی ایران منجر شده است. ایشان با تمسخر، جنبش سبز ملت ایران را «کاریکاتور انقلاب اسلامی» خطاب کردند. آری به قول شما چهارده میلیون جمعیت معترض کاریکاتورند، و به نظر ما بیش از بیست میلیون؛ اما برخلاف نظر ولی امرِ بسیجیان و سپاهیان و لباس شخصی ها و انتظامی ها و اطلاعاتی ها، ما کاریکاتور انقلاب نیستیم، ما ادامه منطقی انقلابیم، که به دنبال تحقق اهداف انقلاب اما با روش اصلاح طلبانه و بدور از خشونت می خواهیم عرصه سیاست کشورمان را از طاغوتها، مستکبران، دیکتاتورها و مدعیان الوهیت پاکسازی کنیم. فرعون هم موسی و موسوی ها را «شِرذِمه قلیله» خواند که می خواهند دین مردم را از دستشان بریایند. ما کاریکاتور و خس و خاشاک و شِرذِمه قلیله نیستیم. ما ملت سبز ایران با ندای روح بخش الله اکبرهایمان به اذن خدا فئه کثیره ایم.
حضرت آیت الله خامنه ای، اجازه بدهید با ادبیات خودتان شما را مخاطب قرار دهم. شما می خواهید ادای امیرالمؤمنین (ع) را در آورید، اما آنچه نصیب ملت ما شده، کاریکاتور بی ریختی است که بیشتر یادآور ظلم معاویه است تا شبیه عدل علی. اگر تردید دارید می توانید از مادر جوانانی بپرسید که زندانبانان «زندانهای استاندارد» شما زنده تحویلشان گرفتند و جنازه بی جانشان با دهان ودندان خُرد شده تحویل خانواده هایشان دادند. اگر شک دارید از پدران سوگواری بپرسید که مزه گس کاریکاتوررحمت نبوی با طعم باتوم و زنجیر مأموران لباس شخصی و گلوله بسیجی های شما را در تظاهرات مسالمت آمیز اواخر خرداد و اوایل تیر بر پشت و پهلوی پاره شده جوانانشان دیدند. مردم سبز هر شب پس از ذکر مقدس «الله اکبر» با شعار ملی «مرگ بر دیکتاتور» منظورشان دقیقا همان «کاریکاتور» است که می فرمائید.
شما گستاخانه جنبش سبز مردم ایران را «ساخته و پرداخته دشمنان برای ضربه زدن به نظام اسلامی» معرفی کرده اید. متأسفانه حضرتعالی کاملا اشتباه کرده اید، دقیق تر بگویم تجاهل العارف می فرمائید. نظام اسلامی مساوی و معادل شما و اوهام و آرزوهایتان نیست. اتفاقا این جنبش و رهبر آن میر حسین موسوی به قصد اصلاح نظام اسلامی به شیوه مسالمت آمیزدر برابر ظلم شما قیام کرده اند، اگر شما خود را به ندانستن می زنید، خدا بر درون و بیرون ما آگاه تر است. شما همانند دیگر دیکتاتورها عادت کرده اید، هر مخالفت و انتقادی را به دشمن نسبت دهید. از شما منصفانه می پرسم، آیا شما میزان حق و باطلید؟ آیا امکان ندارد کسی از شما انتقاد کند و برحق باشد؟ این منطق را در فرقه رجوی هم می بینیم، در رژیم سلطنتی هم لمس می کردیم که خود را محور عالم و آدم و حق و باطل می دانستند. خطرناکتر از دشمن بیرونی که قابل انکار نیست، تکبر و نخوت و استکبار است، این نفس سرکش اماره امروز بر شما مسلط است و بنام شما برعلیه این ملت موضع گرفته است. تا دیر نشده بر او مسلط شوید که از اسرائیل و آمریکا خطرناک تر است. ضمنا آیا روسیه و چین از خدا بی خبر دوست ملت ایرانند که شما را در سرکوب مردمتان یاری می کنند؟
راستی چه کسی بیشتر به نظام اسلامی ضربه زده است؟ شعارهای مسالمت آمیز «رأی من کجاست؟» این ملت یا قساوت و خشونت مأموران نشاندار و بی نشان شما؟ اعتراضهای قانونی ما سبزها یا سوء تدبیر و ماجراجوئی های رئیس جمهور دروغگوی شما؟ انتقادهای مظلومانه و مشفقانه رهبران دینی سبز یا ظلم و بیدادگری شما؟ شما با ولایت مطلقه خود به صورت اسلام سیلی زدید. شما با سوء مدیریت خود تشیع را در دنیا بی آبرو کردید. شما با ندانم کاری ها و استبداد برأی خود ایران و ایرانی را در دنیا سکه یک پول کردید. شما بیشترین آسیب و ضربه را به جمهوری اسلامی وارد کرده اید.
و اما ساز جدیدی که کوک کرده اید و این جنبش را «مسجد ضرار» خوانده اید. اجازه بدهید برای آنها که از عمق تهدید اخیر شما بی اطلاعند، مطلب را باز کنم. مسجد ضرار پایگاه منافقین مدینه بود که توسط خداوند به رسولش اطلاع داده شد. بر اساس آیه 107 سوره توبه این مسجد توسط گروهی از منافقان برای زیان به مسلمانان، تقویت کفر، تفرقه میان مومنان و کمینگاه محاربین تأسیس شد. این منافقان سوگند یاد می کنند که نیتی جز نیکی و خدمت نداشته اند، اما خداوند گواهی می دهد که آنها دروغگو هستند. پس از افشای توطئه منافقان توسط وحی الهی، این پایگاه نفاق تخریب شده برای عبرت خلائق به زباله دان تبدیل می شود. مسجد ضرار نماد استفاده ابزاری از مقدسات دینی در خدمت اهداف شیطانی است. اگر بر اساس ادله معتبر شرعی احراز شود که محلی در حکم مسجد ضرار است، معنایش جائز التخریب بودن آن، منافق بودن برپاکنندگان آن و بی ایمانی و کفر واقعی چنین افرادی است. مشابهت با مسجد ضرار بزرگترین اتهامی است که جریان مسلط دینی می تواند به جریانهای دینی رقیب خود وارد کند و آنها را از صحنه به در کند. تخریب یک مسجد به عنوان مسجد ضرار در غیبت وحی الهی تنها زمانی میسر است که برای حکومت اختیاراتی همانند رسول الله (ص) قائل شویم، یعنی برای حاکم، ولایت مطلقه ای باور کنیم که ورای احکام شرعی (اعم از اولی و ثانوی) باشد.
در دو دهه اخیر مساجد و حسینیه های برخی منتقدان دینی رژیم با تمسک به همین عنوان تخریب یا تعطیل شده است. حسینیه شهدا (مدرس آیت الله العظمی منتظری) پس از انتقاد مشفقانه 13 رجب سال 1376، مسجد مسلمانان اهل سنت در مشهد، حسینیه های دراویش نعمت اللهی گنابادی در قم، کرج و بروجرد نمونه هائی از این مساجد ضرار در زمان رهبری آیت الله خامنه ای است. از آنجا که جنبش سبز هیچ مقر و پایگاهی ندارد تا تخریب شود و سوزانده شود و به زباله دانی تبدیل شود، شارحین موثق ولایت امر یعنی امام جمعه موقت تهران سید احمد خاتمی و نماینده ولی فقیه در روزنامه وزین کیهان که به لقب «تک تیرانداز» از دو لب مبارک آقا مفتخر شده است، رمز زدائی کرده، مراد مولای و مقتدایشان را از استعمال «مسجد ضرار» مشخص کردند: سر دادن الله اکبر، تأکید بر خط امام، و شال سبز.
از آنجا که میلیونها نفر از مردم ایران شبها برای اعتراض به نتیجه دستکاری شده انتخابات و روش دیکتاتوری اداره کشورشان با صدای بلند الله اکبر می گویند خانه این افراد «مسجد ضرار» است. حملات سبعانه مأموران غیر معذور حکومتی به خانه و کاشانه برخی از مردم تکبیرگوی تهران (برای نمونه آپارتمانهای برج سبحان در بولوار کاوه که فیلم آن موجود است) عمل پیشاپیش به این حکم حکومتی بوده است. بسیاری از مردم با مقایسه شیوه مدیریت رهبر فقید و رهبر فعلی نسبت به شیوه موجود انتقادات جدی دارند (برای نمونه میرحسین موسوی، مهدی کروبی، سید محمد خاتمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، علی اکبر ناطق نوری، انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها و ...). بازداشت هفتاد نفر از اعضای تشکل خط امامی اخیر در راستای «مسجد ضرار زدائی» از نظام بوده است.
رنگ سبز که رنگ بارز جنبش اخیر مردم ایران است، نیز خشم ولایت فقیه را باعث شده، به قول نماینده وی در روزنامه کیهان شبیه قرآن سر نیزه کردن عمروعاص است. بر اساس حکم حکومتی آیت الله خامنه ای میلیونها نفر از مردم ایران که از الله اکبر و رنگ سبز برای ابراز اعتراض مسالمت آمیز خود استفاده می کنند و با مقایسه مدیریت رهبر فعلی با رهبر قبلی او را نقد می کنند، از «اصحاب مسجد ضرار» و «منافق» محسوب می شوند. اکنون می فهمیم چرا مأموران لباس شخصی و بسیجی و نیروی انتظامی به قصد کشت تظاهرکنندگان مسالمت جو را سرکوب می کردند، یا بازداشت شدگان تظاهرات و سران احزب اصلاح طلب و فعالان سیاسی آنگونه سبعانه شکنجه شده تحت فشار قرار دارند. ظاهرا از منظر حکومت ولایی با منافق جز این نباید رفتار کرد.
اما منکران ولایت مطلقه فقیه (یعنی کلیه مراجع طراز اول قم و نجف، تأکید می کنم کلیه مراجع) معتقدند تنها با إخبار وحی الهی می توان برمسجدی عنوان شرعی ضرار نهاد، و هر کس و ناکسی حق ندارد مخالف و منتقد خود را منافق و اصحاب مسجد ضرار بنامد و او را از حقوق شرعی و انسانی محروم کند. تمسک به عنوان مسجد ضرار و منافق خواندن صدیق ترین فرزندان این ملت شاهد دیگری بر باطل بودن ولایت انتصابی مطلقه فقیه است. چگونه می توان باور کرد رسول خدا و شارع مقدس به هر حاکمی که خود را جانشین برحق وی می داند اختیار داده باشد که شما حق دارید مخالفان و منتقدان مسالمت جویتان را با چنین حربه خشنی از میدان بدر کنید.
تمسک آیت الله خامنه ای به «مسجد ضرار» در واقع عکس العمل خشمگینانه وی به اتهام ملی دروغگوئی و خیانت در امانت از سوی اکثریت مردم ایران به مسئولان رژیم جمهوری اسلامی است. او هم متقابلا رهبران جنبش سبز و نخبگان حامی ایشان را به نفاق و استفاده ابزاری از انقلاب، امام، تکبیر و رنگ سبز متهم کرده است. بر این اساس اگر استفاده از عنوان مسجد ضرار و لوازم آن در غیاب رسول الله (ص) شرعا مجاز بود، بیشک مکانی که حکم رئیس جمهور برآمده از تقلب و جابجائی نهادینه آراء امضا شد و بر خلاف رضایت اکثریت مردم به عنوان دهمین رئیس جمهور ایران تنفیذ شد، به نامیده شدن به مسجد ضرار اولی بود. آیه سوره توبه نهی اکید از دروغ است در عرصه عمومی، همان شعار «دروغ ممنوع» و «دروغگو دشمن خداست» مردم سبز ایران.
اکثریت مردم ایران وزارت کشور، شورای نگهبان، مقام رهبری و قوای امنیتی، انتظامی و شبه نظامی تحت امر ایشان، قوه قضائیه و اکثر راه یافتگان به مجلس شورای اسلامی را دست اندرکار خیانت در امانت ملی و ناصالح برای اداره کشور و فاقد عدالت و صداقت می شناسند و رئیس جمهور منصوب رهبری را غاصب و نامشروع و غیرقانونی می دانند. اگر بخواهیم با الفبای آیت الله خامنه ای سخن بگوئیم، زبان حال ملت ایران این است: حکم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در مسجد ضرار تنفیذ شد.
وسَیَعلَمُوا الّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبوُنَ (شعراء/227)
و آنان که ستم کردند بزودی خواهند دانست بازگشت گاهشان کجاست.
13 مرداد 1388

هفته‌ای یک بازی فوتبال در ورزشگاه آزادی؛ قابل توجه سبزها


مدير مجموعه ورزشي آزادي تهران با اشاره به تعدد مسابقات برگزار شده در هر هفته در ورزشگاه آزادي گفت: ما اعلام كرده ايم هر هفته حاضریم يك بازي را در ورزشگاه آزادي برگزار كنيم و كثرت بازي‌ها در تهران مشكل فدراسيون فوتبال است كه بايد راه‌حلي براي آن پيدا كند.
وي با اشاره به آغاز مسابقات ليگ برتر فوتبال از روز 15 مرداد ماه گفت: تمامي امكانات از جمله زمين چمن، وسايل اجرايی براي تصويربرداري، سكوهاي تماشاگران، سرويس‌هاي بهداشتي، اسكوربورد و تمامی امکانات ورزشگاه آزادی كامل هستند تا مسابقات ليگ برتر به بهترين شكل در ورزشگاه آزادي برگزار شود.
حسن ضيا‌آذري در گفت‌وگو با ايلنا افزود: در طول تعطيلي مسابقات ليگ برتر تلاش كرديم صندلی ها را تعمیر و مرمت کنیم، تعداد سرويس‌هاي بهداشتي و امكانات رفاهي را افزايش دهيم و نمازخانه ها را نیز توسعه دادیم تا هواداران خوب فوتبال مشکلی نداشته باشند.
مديرعامل مجموعه ورزشگاه آزادي ادامه داد: اگر ما خودمان به فکر حفظ كيفيت خوب چمن ورزشگاه آزادي هستيم، بايد طبق استانداردهاي لازم عمل كنيم تا مشکلی به وجود نیاید ، در ورزشگاه آزادي براي اينكه بتوانيم پذيراي مناسب مسابقات مهم بين‌المللي و داخلي باشيم در هر هفته فقط يك مسابقه باید در ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادي برگزار شود.ضياء آذري در خصوص نصب سيستم‌هاي لازم براي گوشي‌هاي الكترونيكي داوران در ورزشگاه آزادي گفت: در ارتباط با اين موضوع تاكنون با ما صحبتي نشده است و فكر مي‌كنم اين سيستم ارتباطي نياز به دستگاه و جايگاه خاصي نداشته باشد. اما ورزشگاه آزادي اين آمادگي را دارد که هر گونه همكاري را با كميته داوران و مسوولان اجرايی مسابقات داشته باشد.

قائم مقام دادگستری تهران متن نامه‌های حاکی از دستور تعطیلی کمپ کهریزک از دو سال قبل را فاش کرد


دو روز پس از آنکه دادستانی اظهارات قائم‌مقام رئيس كل دادگستري استان تهران در خصوص بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک را تکذیب کرد، این مقام عالی‌رتبه قضایی اسنادی را منتشر کرد که نشانگر تخلفات صریح مرتضوی دادستان تهران و احمدی مقدم فرمانده ناجا در ایجاد کردن و برقرار ماندن این بازداشتگاه است. حال باید از این مقام قضایی و دیگران پرسید: آیا فقط همین یک بازداشتگاه، غیر قانونی و «غیر استاندارد» بوده است؟!متن نامه حميد درخشان نيا قائم مقام دادگستري استان تهران بدين شرح است:
هرچند استحضار افكار عمومي از مفاد فرمان اخير مقام معظم رهبري مبني بر تعطيلي بازداشتگاه غيرمجاز كهريزك كه از سوي دبير شوراي عالي امنيت ملي انتشار يافت، خود، دليل قاطع و مستندي بر چگونگي وضعيت و موقعيت حقوقي بازداشتگاه مزبور مي‌باشد و اگرچه صدور و اجراي سريع فرمان مذكور، اينجانب را در ارائه مستندات مرتبط با بازداشتگاه فوق‌الذكر و پيشنهادات ارائه‌شده از سوي اعضاي هيات نظارت بر حسن اجراي قانون حفظ حقوق شهروندي به رياست محترم آن هيات، بي‌نياز مي‌كند، مع‌الوصف، به انگيزه تنوير و تشحيذ اذهان عمومي و در پاسخ به آنچه كه متاسفانه بدون انعكاس كامل واقعيت و فراتر از قواعد مربوط به سلسله مراتب سازماني دستگاه قضا، در اطلاعيه روابط‌عمومي‌دادسراي عمومي و انقلاب تهران؟!! آمده است، و با تاكيد بر پرهيز جدي از هرگونه تنش و چالش، اعلام مي‌دارد:مدارك و مستندات مربوط به بازديد برخي از اعضاي هيات نظارت بر حفظ حقوق شهروندي دادگستري استان تهران كه در تاريخ 6/8/86 از بازداشتگاه كهريزك صورت گرفته و اتفاقا احد از معاونين دادستان عمومي و انقلاب تهران نيز در زمره اعضاي بازديدكننده از بازداشتگاه بوده‌اند و نيز متن پيشنهادات مطرح شده از سوي اعضاي هيات مزبور و متن دستور رياست كل دادگستري استان تهران و همچنين اقدامات، گزارشات و مكاتبات بعدي انجام شده در خصوص بازداشتگاه موصوف و سرانجام دستور رياست قوه قضائيه در اين مورد كه در تاريخ 7/11/86 صدور يافته است، در دبيرخانه هيات نظارت و بازرسي حفظ حقوق شهروندي دادگستري استان تهران و نيز دفتر امور زندانيان همين دادگستري موجود و مضبوط است كه به جهات و دلايل قانوني و نيز طبيعت گزارشات و مكاتبات فوق‌الذكراز جهت مقررات مربوط به طبقه‌بندي اسناد سازماني‌ از ابراز و ارائه تمامي مدارك و مستندات موجود در اين خصوص معذوريم و در اين مقام، صرفا به مشخصات و مفاد پنج فقره مستند موجود كه دقيقا ناظر به اظهارات مطرح شده در مراسم توديع و معارفه رئيس دادگستري بخش چهاردانگه در قسمت مربوط به بازداشتگاه كهريزك‌ بوده و از سوي هيات نظارت بر حفظ حقوق شهروندي در اختيار قرار گرفته است، به شرح ذيل تصريح مي‌نمايد:1- بخش مربوط به نظريه و پيشنهادهاي هيات حفظ حقوق شهروندي كه در گزارش مورخ 6/8/86 آن هيات تحت عنوان “بند 3 پيشنهادها” چنين تصريح شده:“در اجراي ماده 14 دستورالعمل حفظ حقوق شهروندي نسبت به رفع اثر از اقدامات غيرقانوني در ايجاد بازداشتگاه مذكور و تحويل متهمان به بازداشتگاه‌هاي قانوني اقدام مقتضي معمول دارند.”2- متن دستور مورخ 27/8/86 رياست كل دادگستري استان تهران و رئيس هيات نظارت بر حفظ حقوق شهروندي خطاب به دبير هيات مبني بر اينكه: “… لطفا در جهت اجراي پيشنهادات مطروحه مكاتبات لازم را انجام فرماييد.”3- تصوير نامه شماره 20621/205 مورخ 28/7/86 مديركل محترم زندان‌ها و اقدامانت تاميني و تربيتي استان تهران كه در پاسخ به نامه شماره 86/1120/ز/الف مورخ 28/7/86 معاون قضايي رئيس كل و مسوول دفتر امور زندانيان دادگستري استان تهران نگارش يافته است و همچنين تصاوير نامه‌هاي شماره 105/456/6 مورخ 2/8/86 معاون قضايي و اجراي احكام سازمان زندان‌ها در پاسخ به نامه شماره 8886/86/50 مورخ 2/8/86 دبير محترم هيات نظارت و بازرسي حفظ حقوق شهروندي دادگستري استان تهران.در خاتمه تصريح و تاكيد مي‌كنم كه نامه شماره 23039/205 مورخ 19/8/86 مديركل محترم زندان‌هاي استان تهران كه در آن اشاره شده “بر بازداشتگاه‌هاي مزبور نظارت خواهد نمود و نيز متن دستخط مورخ 27/9/86 رياست محترم كل دادگستري استان تهران هنگام بازديد از بازداشتگاه كهريزك (حدود 50 روز بعد از تاريخ بازرسي و گزارش هيات) مويد ديگري بر اظهارات گفته شده مبني بر تلاش اعضا محترم هيات و رياست محترم آن به منظور وادار نمودن موسسين و اداره‌كنندگان آن بازداشتگاه به استانداردسازي و اعمال نظارت سازمان زندان‌ها بر آن- با توجه به عدم توفيق در تعطيلي آن بازداشتگاه مي‌باشد.در ادامه اين توضيحات، نامه‌هاي مقامات مسوول كه در آن تاريخ به نامه نگاري در خصوص غير استاندار بودن بازداشتگاه كهريزك پرداخته اند آمده است.جناب آقای سید علیرضا آواییریاست محترم هیات نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندان و رئیس کل دادگستری استان تهرانبا سلام و احترام:در اجرای حکم ماموریت صادره از سوی جناب عالی مبنی بر بازدید و بازرسی از بازداشتگاه 210 نیروی انتظامی واقع در 10 کیلومتری جنوب شرقی کهریزک، اقدام لازم از سوی اعضای گروه بازرسی – امضاء‌کنندگان ذیل – انجام شد.اینکه به شرح سطور آتی ، گزارشی از اقدامات انجام شده و نحوه اجرای ماموریت مذکور رابه استحضار می‌رساند:1-مکان مورد بازرسی: بازداشتگاه نیروی انتظامی واقع در 10 کیلومتری جنوب شرقی کهریزک2-زمان انجام بازرسی: ساعت 30/9 صبح مورخ 6/8/86 لغایت 30/11 همان روز3-اعضای گروه بازرسی : اعضای هیات نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندان استان تهران درخشان نیا قائم مقام دادگستری، داداشی دادرس دادگاه نظامی تهران، مژدهی پور معاون دادستان عمومی وانقلاب تهران و رازقندی دبیرهیات.4-مستندو مجوز بازرسی: حکم ماموریت صادر شده از سوی ریاست محترم هیات نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندان استان تهران به شماره 18812/86/50-1/8/865-موضوع ، قلمرو و هدف انجام بازرسی: ملاحظه وضعیت بازداشتگاه فوق الذکر نیز مشاهده وضعیت متهمان در بند، به منظور آگاهی از چگونگی رعایت و اجرای مقررات و ضوابط قانونی ناظر به شرایط محل ونحوه نگهداری از بازداشت شدگان، با هدف نهایی تامین و حفظ کرامت انسانی و حقوق شهروندی متهمین ، موضوع قانون دفاع از آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی.6-مشاهدات و اقدامات اعضای گروه بازرسی: اعضای گروه بازرسی ، روز 6/8/86 در ساعت 8 صبح از محل دادگستری کل حرکت نموده و در ساعت 30/9 به اتفاق آقای امی دادستان عمومی وا نقلاب شهرری که در کهریزک به گروه ملحق شده بود به محل بازداشتگاه وارد شده در این قسمت از گزارش، مشاهدات خود و اقدامات انجام شده راذیلا و به اختصار گزارش می‌کنیم:
نظریه و پیشنهادهای هیات:1-بازداشتگاه در یکی از اماکن عملیاتی و انتظامی ، ناجا مستقر بوده که حسب اعلام شماره 105/456/6- 2/8/86 معاون محترم قضایی و اجرای احکام سازمان زندانها در پاسخ به استعلام شماره 18886/86/80 – 2/8/86 این هیات فاقد مجوز قانونی بوده و تحت نظر سازمان زندان‌ها نمی‌باشد که این اقدام بر خلاف ماده 24 آیین‌نامه سازمان زندانها می‌باشد و این قبیل دستگیری‌ها و نحوه نگهداری آنها فاقد مبانی علمی و حقوقی و شرعی و قانونی می‌باشد و اجرای هرگونه طرح و نگهداری آنها با هدف اصلاحی باشد. نه انتقام‌گیری از آنان2-اکثر متهمان مصاحبه شده با قرار کفالت نگهداری شده‌اند که مناسب است دبیرخانه گزارش جامعی از پرونده‌های آنها را مطالبه تا هیات پس از اطلاع از نحوه دستگیری ، تحقیق و دادرسی آنان، در این مورد اظهارنظر نماید.3-در اجرای ماده 14 دستورالعمل حفظ حقوق شهروندی نسبت به رفع اثر از اقدامات غیر قانونی در ایجادبازداشتگاه مذکور و تحویل متهمان به بازداشتگاه‌های قانونی اقدام مقتضی معمول نمایند.اعضای هیات بازرسی حقوق شهروندی – درخشان نیا – مژدهی پور – رازقندی – داماشی.
جناب آقای سلیمانیمدیرکل محترم زندانهای استان تهرانسلام علیکماحتراما، در بازدید غیر رسمی از بند 210 کهریزک در تاریخ 24/7/86 تعدادی زندانی که دارای جرائم عمومی مواد مخدر بوده‌اند مشاهده گردید که با بعضی از آنان مصاحبه شفاهی به عمل آمد متاسفانه آنان سزاوار اعزام به چنین بازداشتگاهی که برای اراذل و اوباش در نظر گرفته شده است نبوده که قرار شد موضوع از سوی قاضی محترم ناظر زندان دادسرای ناحیه 20 تهران جناب آقای صفاری مورد بررسی قرار گیرد دستور فرمائید اعلام نمایند بند فوق از بازداشتگاه‌های امنیتی است که توسط نیروی انتظامی تاسی شده است؟ یا از بازداشتگاه‌های عمومی می‌باشد و چه نظارتی از سوی سازمان زندانها بر این بازداشتگاه اعمال می‌شود حسب اعلام مسوولین بازداشتگاه فوق دررابطه با اداره آن توافقاتی با معاونت محترم آن اداره کل جناب آقای درویشی به عمل آمده است.احمد مظفری- معاون قضایی رئیس کل و مسوول دفتر امور زندان دادگستری کل استان تهران
جناب آقای مظفریمعاون محترم قضایی رئیس کل و مسوول دفتر امور زندانیان دادگستری استان تهرانسلام علیکماحتراما بازگشت به نامه شماره 86/1120/ز/ الف به استحضار می‌رساند از مدتی قبل نیروی انتظامی در محل مذکور اقدام به تشکیل بازداشتگاه اختصاصی جهت نگهداری متهمین می‌نمود که در تاریخ 23/1/85 بنا به دعوت معاونت محترم دادستان عمومی و انقلاب تهران جناب آقای سالارکیا معاونت این اداره ونماینده دادسرا به اتفاق چند نفر از مسوولین محترم نیروی انتظامی تهران بزرگ از محل بازدید و اقدام به تهیه یک صورتجلسه نموده آن که در صورت رفع نواقص و ایرادات ذکر شده دیگر اقدامات به عمل‌اید نیروی محترم انتظامی در تاریخ 12/9/85 نسبت به معرفی مسوولین بازداشتگاه اقدام که موارد از طریق این اداره کل به ستاد سازمان زندانها ارسال وسازمان مذکور در تاریخ 2/10/85 با تشکیل چنین محلی مخالفت کرده و خالفت اعلام شده طی نامه شماره 5929/205 مورخ 31/2/86 جهت مسوولین مربوطه ارسال گردیده است لذا بازداشتگاه مذکور به هیچ وجه زیر نظر این اداره نبوده و هیچ حکم مسوولیتی هم تاکنون از این طریق صادر نگردیده است علیهذا مراتب جهت هرگونه اقدامی مقتضی ارسال می‌گردد.مهراب سلیمانی – مدیرکل زندانها و اقدامات تامین و تربیتی استان تهران
جناب آقای محمدیمعاونت محترم قضایی و اجرای احکام سازمان زندانهاسلام علیکمنظر به اینکه حسب اطلاعات وارده بازداشتگاهی در کهریزک موسوم به 210 توسط نیروی انتظامی با تعدادی متهم بازداشتی تحت عنوان اراذل و اوباش دایر گردیده است اعلام فرمایید 1- آیا بازداشتگاه مذکور تحت نظارت آن سازمان قراردارد یا خیر؟ در صورت پاسخ مثبت مسوولیت بازداشتگاه مربوط برعهده چه کسی می‌باشد؟ آیا با توجه به مقررات آیین نامه سازمان زندانها بازداشتگاه مذکور قانونی می‌باشد یاخیر؟رازقندی – دبیر هیات بازرسی و نظارت بر حفظ حقوق شهروندی دادگستری کل استان تهران
جناب آقای رازقندیدبیر هیات بازرسی و نظارت بر حفظ حقوق شهروندی دادگستری کل استان تهرانبا سلام و احترامعطف به نامه شماره 18886/86/50 مورخ 2/8/86 باستحضار می‌رساند در خصوص بازداشتگاه مورد اشاره حسب بررسی به عمل آمده و اعلام اداره کل زندانهای استان تهران تحت نظر این سازمان نمی‌باشد شایان ذکر لیست زندانها و بازداشتگاه‌های تحت نظارت این سازمان به روسای کل دادگستری‌ها و دادستانهای مراکز استانها منعکس گردیده و بازداشتگاه مذکور درنامه مارالذکر جزء لیست اعلامی دادگستری استان تهران نمی‌باشد.

یک مرجع تقلید: می‌خواهید من باور کنم که احمدی‌نژاد سفاک 24 میلیون رای داشت؟


یکی از مراجع تقلید چندی پیش به هیات اعزامی از سوی شورای نگهبان گفته بود: می خواهید من باور کنم که احمدی نژاد 24 میلیون رای داشت؟
به نوشته سایت سلام، چندی پیش هیاتی که از سوی شورای نگهبان به قم رفته بود تا مراجع را قانع کند که تقلبی در انتخابات نشده است، بدون حصول نتیجه به تهران بازگشت. یکی از مراجع تقلید پس از آنکه به سخنان کدخدایی و دیگر اعضای شورای نگهبان گوش کرد، گفته بود: می‌خواهید من باور کنم که احمدی نژاد 24 میلیون رای داشت؟براساس این گزارش این مرجع تقلید بدون آنکه ادامه سخنان آنها را گوش کند، گفته بود که؛ از اینجا بروید و دیگر ادامه ندهید.همچنین شنیده شده است که یکی از اعضای دولت نیز وقتی به دیدار ایشان رفته بود تا وی را قانع کند که پیام تبریک به رئیس دولت بدهد، این مرجع تقلید او را سفاک خوانده بود و اجازه ورود به دفترش را نداد.

جمجمه محسن روح الامینی شکسته بود،خبری که از ایلنا حذف شد


خبرگزاری ایلنا دقایقی پیش خبر مربوط به حضور مرتضوی در جمع گروهی از نمایندگان مجلس و اظهارات امیدوار رضایی، برادر محسن رضایی، در خصوص شکستگی جمجمه شهید محسن روح‌الامینی را از سایت خود حذف کرد. به نظر می‌رسد علت حذف، همین اظهارات باشد؛ چرا که مرتضوی و مقامات دیگر پیش از این ادعا کرده بودند روح‌الامینی به علت مننژیت فوت کرده است. متن خبر حذف شده از سایت ایلنا:
سعيد مرتضوي با حضور در جلسه كميسيون حقوقي و قضايي مجلس گزارشي از روند رسيدگي به مجموعه مسائل مطرح شده در مورد كودتاي مخملي به نمايندگان عضو اين كميسيون و اعضاي كميته ويژه بررسي وضعيت بازداشت‌شدگان اخير ارائه داد.
محمد كرمي‌راد عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس، با اشاره به اينكه در گزارش مرتضوي نسبت به وضعيت متهمان اين پرونده نيز توضيحاتي ارائه شد، ادامه داد: در اين گزارش در مورد افرادي هم كه ناآگاهانه به خيابان‌ها آمده بودند، افرادي كه نسبت به عملكرد خلاف قانونشان توجيه شده و با قرار وثيقه آزاد شده‌اند، حضور سازمان‌يافته عناصر منافق و حضور اين افراد در ستادها، آشوب‌ها و اغتشاشات اخير، مطالبي مستند عنوان شد.به گفته وي مرتضوي در مورد طراحان فتنه‌هاي اخير، عوامل برنامه‌ريز و محركين اصلي توضيحات مفصلي به نمايندگان مجلس داده است.
كرمي راد همچنين از گزارش دادستان تهران در مورد سه نفر از كشته‌شدگان حوادث اخير، خبر داد: وي در پاسخ به اينكه منظور از اين كشته‌شدگان علاوه بر روح‌الاميني و كامراني چه كس ديگري است؟، افزود: نام اين فرد را به خاطر ندارم. اما گويا يك نفر از مضروب‌شدگان در تجمعات و اغتشاشات اخير بوده است كه به بيني و پاي وي آسيب وارد شده است. وضعيت اين فرد پس از بستري شدن در يكي از بيمارستان‌ها، به خانواده وي اطلاع داده مي‌شود و آنها او را به يك بيمارستان خصوصي ديگر منتقل مي‌كنند اما اين فرد در بيمارستان فوت مي‌كند.
عضو كميته ويژه مجلس در پاسخ به اينكه آيا پرونده پزشكي روح‌الاميني و كامراني كه نمايندگان مجلس از دادستان تهران خواسته بودند، آن را در اختيار نمايندگان قرار دهد، به مجلس ارائه شده و مورد بررسي نمايندگان قرار گرفته است يا نه؟، گفت: گويا آقاي اميدوار رضايي به عنوان پزشكي كه عضو كميته ويژه مجلس نيز هست، پرونده پزشكي اين افراد را بررسي كرده و متوجه شكستگي جمجمه شده است.
كرمي‌راد در پاسخ به اينكه اين شكستگي جمجمه در جسد روح‌الاميني ديده شده يا ديگر كشته‌شدگان حوادث اخير؟، گفت: مطمئن نيستم اما تصور مي‌كنم، در مورد شخص روح‌الاميني بوده است.
وي در مورد اينكه دادستان تهران پيش از اين اعلام كرده بود اين افراد به دليل ابتلا به بيماري مننژيت در زندان درگذشته‌اند، گفت: بنده در جزئيات اين مسائل قرار ندارم و بيش از اين نمي‌توانم توضيح بدهم.
نماينده كرمانشاه با اشاره به سخنان صبح امروز مرتضوي در جلسه كميسيون حقوقي و قضايي مجلس، ادامه داد: دادستان تهران اعلام كرد كه نسبت به پيگيري مجازات آسيب‌زنندگان در مسائل اخير جدي است و مطابق دستور رهبري در مراسم تنفيذ رياست‌جمهوري به اين مساله عمل خواهد كرد.
به گفته وي، مجموعه تلاش‌هاي قواي مقننه و قضاييه در راستاي آن است كه اگر احيانا برخورد غيرقانوني با بازداشت‌شدگان اخير چه در بازداشتگاه كهريزك و چه از سوي نيروي انتظامي صورت گرفته است، مورد بررسي قرار گرفته و از آسيب‌ديدگان دلجويي شود.
عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس از تقسيم كار اعضاي كميته ويژه بررسي وضعيت بازداشت‌شدگان اخير، خبر داد و افزود: قرار بر اين است كه ملاقات‌هايي با آيت‌الله شاهرودي و دادستان تهران داشته باشيم. همچنين از بازداشتگاه‌ها و بند زندانيان سياسي اوين بازديد كنيم. علاوه بر اين برخي نمايندگان مسوول دلجويي از آسيب‌ديدگان اخير شده و برخي نيز اخبار كذب منتشره در سايت‌هاي داخلي و خارجي در مورد حوادث اخير را پيگيري خواهند كرد.

کروبى: من و موسوى به اعتراض هاى خود ادامه مى دهیم

مهدى کروبى، نامزد معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهورى، مى گوید که او و میر حسین موسوى به اعتراض هاى خود علیه انتخاب محمود احمدى نژاد ادامه مى دهند.آقاى کروبى که از سوى وزارت کشور به عنوان نفر آخر داراى بیشترین راى در انتخابات ریاست جمهورى معرفى شده است به روزنامه اسپانیایى «ال پایس» گفته است: «نه موسوى و نه من عقب نشینى نکرده ایم. ما به اعتراض خود ادامه مى دهیم و هر گز با این دولت همکارى نخواهیم کرد. ما به آن صدمه نخواهیم زد ولى از اقدامات آن انتقاد می کنیم.»دبیر کل حزب اعتماد ملى با انتقاد از عملکرد مسئولان جمهورى اسلامى ایران در جریان اعتراض هاى خیابانى به نتیج انتخابات گفت: «راحت بگویم، اگر مقام ها طور دیگرى واکنش نشان مى دادند ما هرگز دچار این مشکلات نمى شدیم، چرا که بیشتر اعتراض ها در واکنش به این روش صورت گرفت.»معرفى محمود احمدى نژاد به عنوان برنده انتخابات ریاست جمهورى موجى از تظاهرات خیابانى و اعتراض هاى شدید ایرانیان در سراسر جهان را به دنبال داشت. در جریان اعتراض ها در ایران پلیس ضد شورش و نیروهاى بسیجى به شدت با معترضان برخورد کرده و حداقل ۳۰ را به ضرب گلوله کشتند.
«نه موسوى و نه من عقب نشینى نکرده ایم. ما به اعتراض خود ادامه مى دهیم و هر گز با این دولت همکارى نخواهیم کرد. ما به آن صدمه نخواهیم زد ولى از اقدامات آن انتقاد می کنیم.»مهدی کروبی در گفت و گو با روزنامه ال پاییسنیروهاى امنیتى همچنین صدها فعال سیاسى، مدنى و معترض را در جریان این نا آرامى ها بازداشت کردند که شمارى از آنها در بازداشتگاه هاى نیروى انتظامى و قوه قضاییه جان خود را در جریان ضرب و شتم از دست دادند.میر حسین موسوى و مهدى کروبى در بیانیه هاى مختلفى گفته اند که در انتخابات دهم ریاست جمهورى تقلب هاى گسترده اى صورت گرفته و دولت بر آمده از این انتخابات را به رسمیت نمى شناسند.به رغم سرکوب شدید در ایران تظاهرات پراکنده در شهرهاى مختلف بویژه در تهران همچنان ادامه دارد و روز دوشنبه پس از مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهورى محمود احمدى نژاد توسط رهبر ایران، صدها معترض در تهران به خیابان ها ریخته و با نیروهاى امنیتى درگیر شدند.مهدى کروبى به روزنامه «ال پاییس» گفته است که مردم ایران خواهان راه حلى براى آرامش و ثبات هستند. وى افزود: او و موسوى نگران کشته شدن معترضان خیابانى هستند.دبیر کل حزب اعتماد ملى در این مصاحبه همچنین از لزوم گفت و گو با ایالات متحده آمریکا و کشورهاى غربى سخن گفته و اظهار داشت: «مهمترین مسئله سودمند براى ایرانى ها مذاکره است. هیچ کسى از مشکلات جارى با آمریکا سود نمى برد.»از سوى دیگر زهرا رهنورد، همسر میر حسین موسوى که همراه وى در صحنه مبارزات انتخاباتى و اعتراض به نتیجه انتخابات حضور داشته است مى گوید که «ملت ایران راه خود را به خوبى شناخته» و براى «تحصیل آرمان هایش...جانفشانى مى کند.»خانم رهنورد در پاسخ به نامه همسر محمدرضا جلایى پور از بازداشت شدگان پس از انتخابات ریاست جمهورى گفته است: ما راه را، علیرغم سختى ها و فراز و نشیب هایش ادامه مى دهیم و براى نیل به مقصد مطلوب، بر استوارى و پایدارى خود هم سوگند شده ایم.»فاطمه شمس، همسر آقاى جلایى پور در نامه اى به زهرا رهنورد خواستار تداوم مسیر جنبش سبز براى تحقق مطالبات تاریخى ملت ایران شده بود. جنبش سبز نامى است که در ایران به طیف هوادار میر حسین موسوى و معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهورى داده شده است

اخراج نرگس فتحی توشط صدا و سیمای حکومت اسلامی

سایت خبری آینده می گوید، صدا و سیمای جمهوری اسلامی، نرگس فتحی، سردبیر برنامه صبحگاهی « یک- صبح، یک- سلامِ» رادیو جوان را اخراج کرد . بر اساس این گزارش، نرگس فتحی، به دستور مسعود احمدی، مدیر شبکه رادیویی جوان اخراج شده است. دلیل این اخراج، پخش زنده مجادله ی فردی که ادعا می کرد نظامی است، با هانیه ی جوادی منش، خبرنگار رادیو جوان اعلام شده است که در حال تهیه ی یک گزارش زنده بود. در این مجادله، فردِ نظامی با لحن تندی خواستار جلوگیری از ادامه فعالیت گزارشگر رادیو جوان شده بود. فایل صوتی این مجادله که حاوی نظرِ منفی مجری برنامه نسبت به اقدامِ فرد نظامی است، در سایت های مختلفِ اینترنتی منتشر شده است.

بیانیه مجمع روحانیون مبارز در اعتراض به بیدادگاه کودتا

متن ششمین بیانیه مجمع روحانیون مبارز پس از انتخابات اخیر به این شرح است :

بسم الله الرحمن الرحیم

«فاصبر انّ وعد الله حق و لا یستخفنک الذین لا یوقنون» ( سوره روم ایه 60)

خانواده عزیزان زندانی که بیش از چهل روز از بازداشت غیرقانونی و غیرشرعی آنان می گذرد و منتظر بودند تا درآستانه جشن ولادت منجی بشریت و احیاگرعدل و داد حضرت ولی عصر«عج» آزادی و بازگشت عزیزانشان را به کانون خانواده شاهد باشند لیکن متأسفانه پرده دیگری از سناریوی مفتضحانه و غیر اخلاقی اصحاب تخلف و تقلب به نمایش گذاشته شد و به بهانه جلسه نمایشی دادگاه، چهره خسته و افسرده فرزندان رشید ملت را در سیمای جمهوری اسلامی نشان دادند و بر زخم خانواده های آن عزیزان نمک پاشیدند و با این حرکت ناشیانه نه تنها تأثیری بر رفع تنش و ایجاد آرامش حاصل نگردید که خشم ملت هشیار و غیور ایران را برانگیخت. اکنون در رابطه با این نمایش غم انگیز ذکر چند نکته را لازم و ضرور میدانیم: 1- نگهداری متهمین در بازداشتگاه بیش از 24 ساعت بدون تفهیم اتهام،طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ممنوع است و از سوی دیگر برخورداری متهم از حق داشتن وکیل و حضور وی در جلسات دادگاه و محاکمه از مصرحات نظام دادرسی وقضایی کشور است. کسانی که ادعای دیانت و قانونگرایی آنان گوش فلک را کر نموده است، با چه مجوزی بیش از چهل روز ودر شرایط بسیار ناگوار که اخبار تکاندهنده آن دهان به دهان می چرخد،عده کثیری از فرزندان متعهد و خدوم ملت را در بازداشت نگهداشته اند و سپس بدون اطلاع و حضور وکیل به محاکمه آنان می پردازند؟! وقتی با چهرههای خدوم و سرشناس که بیش از سه دهه در خدمت آرمانهای انقلاب و اهداف نظام اسلامی بوده اند و از هیچ تلاش و کوششی دریغ نورزیده اند اینگونه رفتار می شود و نسبت به حقوق مسلم آنان بی اعتنائی میگردد،روشن نیست که با شهروندان عادی و مردم بی نام نشان چه خواهد شد؟! 2- کیفر خواست متهمان که بی شباهت به مقالات روزنامه فاسد کیهان نبود،عاری از هر گونه مبانی حقوقی واستدلالهای محکمه پسند و با ادبیاتی سخیف،خود گواه روشنی بر سستی ادعاهای مطروحه بود و لطمه ای سخت بر اعتبار دستگاه قضائی کشور وارد کرد. نظام قضائی در هر جامعه ملجأ و پناهگاه مردم است و پاسدار مال ،جان و آبروی شهروندان. شکستن این جایگاه به معنای فرو ریختن امید و اعتماد کل جامعه است. متأ سفانه اینان برای سرکوب و نابود کردن مخالفان با روش های غیر شرعی و غیر قانونی خود،هر گونه تهمت و توهین و تحقیری را مجاز شمرده و هر کاری بدین منظور برای آنان قابل توجیه است. 3- ملت هوشمند و بیدار ایران به خوبی میداند که طبق آیات و روایات و صریح فتاوای فقها و بزرگان اسلام و نیز بر اساس مفاد همه نظامهای حقوقی جهان و همچنین صریح قانون اساسی کشورمان، هر گونه اعتراف و اقرار که در محیط حبس و زندان و در شرایط رعب و فشار و وحشت اخذ شده باشد از درجه اعتبار ساقط بوده و هیچگونه بار حقوقی و شرعی ندارد. داستان عمار یاسر که تحت تأثیر زور و ارعاب مشرکین مجبور به اظهار مطالبی بر خلاف میل باطنی شده بود ازجمله شواهد روشن در این زمینه است. (سوره نحل آیه 106) 4- صحنه نمایشی که به نام دادگاه و محاکمه عرضه شد بیشترین هدفش منفعل کردن نیروهای سیاسی وافراد معترض به نتایج انتخابات بود، تا از زبان بازداشت شدگان مظلوم اتهام تقلب در انتخابات را از پرونده صحنه گردانان آن پاک کند،غافل از ان که میلیون ها انسان در سراسر کشور فریب این ترفندها را نخواهند خورد و همچنان نتایج حاصل از این انتخابات را مشروع نمی دانند. و نیز هدف دیگر این صحنه نمایشی فضا سازی در جهت انحراف افکار جامعه وایجاد بی توجهی وغفلت از مسائل اساسی در عرصه سیاسی کشور بود.آنها می خواستند با طرح موضوع محاکمه متهمین و اعترافات برخی از آنها که از حساسیت بسیار در سطح افکار عمومی نیز برخوردار بود،ذهن و ضمیر مردم از کانون توجه به اعمال زشت و جنایات ضد انسانی انجام گرفته در برخی از بازداشتگاهها منصرف گردیده و محور توجه مردم به موضوع جدید محاکمات و اعترافات گردد. بی خبر ازآنکه احساست جریحه دار شده میلیون ها انسان ازاین جنایات همچنان خواستار شناسائی عاملان این جنایات و محاکمه و مجازات آنان خواهد بود. مجمع روحانیون مبارز اجرا نمایشاتی اینچنین مبتذل بنام دادگاه را محکوم می کند وتنها دادگاهی را قبول دارد که به طور کامل منطبق با موازین شرعی وقانونی زیر نظر قضاتی عادل و صالح برگزار گردد

مجمع روحانیون مبارز-1388/5/12

هشدار به حاکمیت توسط دختر آیت الله طالقانی

اعظم طالقانی
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ .
و از مردم کسی است که به شگفت آرد تو را سخن او در زندگی دنیا و گواه می‌آورد خدا را بر آنچه در دل دارد با آنکه او لجوجترین دشمن‌پیشه است.
«…چنین عنصری خدا را به آنچه در قلب دارد گواه می‌آورد، برای جلب توده مردم به خود و برآوردن آرزوهای آنان وعده‌ها می‌دهد و برنامه‌ها می‌نمایاند و برای باور مردم خدا را شاهد می‌آورد و سوگند یاد می‌نماید که جز خدمت نیت و نظری ندارد و نیز معلوم می‌شود که خدا و هرچه از نظر مردم مقدس باشد، برای او وسیلۀ نفوذ و پیشرفت مقصود است. اینگونه عنصری که دیدش و سخنش در حد دنیا و کوشش او برای رسیدن به آرزوهای خود است بیش از آنکه نمی‌تواند خیرخواه و خدمتگزار خلق باشد- الدالخصام- خودپرستی عقده‌دار و لجوج و دشمنی کینه‌توز است؛ دشمنی او با هر حق و حقدار و هر قدرت و شخصیت مقاوم است و هرکه در طریق هواهای او نباشد…»(قسمتی از متن پرتوی از قرآن آیت الله طالقانی، سوره بقره آیه 204، صفحات 97و98)
“…می‌گویند خوی آز و برتری‌جوئی است که بشر را به جان هم انداخته صف‌ها و مسلک‌هایی پدید آورده است؛ انگیزاننده این خوی‌ها چیست و چرا انسان باید بیش از نیازمندی بجوید و خود و دیگران را به رنج اندازد؟!…”(مهدویت و آیندۀ بشر، آیت‌اله سیدمحمود طالقانی)
انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری اثرات و ثمرات بی‌سابقه‌ای را برای ایران و جهان توسط ملت شجاع ایران در بر داشته زیرا حرکت و نهضت فکری- سیاسی که سال‌ها مورد بحث بود، گسترده شده است و در طول این نهضت از طریق گفت‌وگو و انتقادات منطقی در ارتقاء آگاهی جامعه ایران و همبستگی ملت بسیار موثر واقع شده است.
در این راستا اثرگذار‌ترین رفتار حاکمیت که نظام را ضربه‌پذیر نموده شتابزدگی در اقدامات خشونت‌آمیز و بی‌مهری نسبت به ملت شریف ایران بوده است که می‌توان به مواردی از آن اشاره کرد:
الف) حاکمیت از آنجا که همواره با شیوه‌های خشونت‌بار و ایجاد رعب با مردم برخورد کرده این‌بار هم با شتاب بدون توجه به شعارها و وعده‌هایی که تا کنون داده است عمل نموده و از آنجا که فقط به حفظ جایگاه و موقعیت خودش می‌اندیشیده بدون اینکه به محتوی و هویت جمهوری اسلامی توجه کند بگونه‌ای عمل کرده که خشونت فراگیر و غیرقابل کنترلی افکار عمومی را در برگرفته و در بهت فرو برده است. دستگیری‌ها، شکنجه‌ها، تجاوز به دختران و پسران، سخنان ناسزا و فحاشی حتی نسبت به ساحت مقدس اهل بیت(ع) توسط بازجویانی که مشخص نیست با چه ضوابطی آنان استخدام شده‌اند صورت گرفته و وجود زندان‌های غیررسمی که از صفات و خواص «حکومت اسلامی» است نه «جمهوری اسلامی» به فضای خشونت و عصبیت قوت بیشتری داده است!
ب) «نمایندگان منتخب مجلس خبرگان رهبری» شتابزده بیانیه‌ای را بدون امضا صادر می‌کنند که افکار عمومی به آن توجهی ننموده و چند روز بعد (دوشنبه5/5/88) خبرنگار رسانه ملی با یکی از اعضای مجلس خبرگان مصاحبه‌ای انجام می‌دهد که مهمترین سوال خبرنگار این است که شما اظهار می‌دارید تعداد امضا کنندگان بیانیه از 50 نفر به 58 نفر افزایش یافته است به چه دلیل؟ چرا این بیانیه امضا ندارد؟!
پاسخ می‌دهد که چون عده‌ای در تعطیلات بودند و بعضی متن بیانیه را به این شکل قبول نداشتند (نقل به مضمون) و… در حالیکه همه می‌دانیم اگر آنها بیانیه را پذیرفته باشند در انتهای بیانیه اسامی‌شان ثبت می‌شود. از طرف دیگر کارشناسان حقوقی این بیانیه را خلاف قانون اساسی و آئین‌نامه مجلس خبرگان می‌دانند، زیرا باید مجلس خبرگان برای بررسی نقش ولی فقیه در فضای فعلی تشکیل جلسه می‌داد و پس از آن بیانیه تهیه شده توسط حداقل نیم+ یک یا با دوسوم آراء تصویب و اسامی آنها هم اعلام می‌گردید. علاوه بر آن مواد یا بندهایی که در بیانیه مذکور آمده است در نظر افکار عمومی یک عمل عجولانه و تحمیلی تلقی شده، مبنی بر اینکه همه امور زیر نظر ولی فقیه تصویب و اجرا می‌شود، بنابراین مسئولیت اتفاقات، فجایع و خلاف‌هایی که در مورد دستگیرشدگان و معترضینی که در خیابان‌ها مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند بعهده مقام رهبری خواهد بود و در نهایت این بیانیه نه تنها به نفع نظام و حاکمیت نبوده بلکه دست‌هایی که برای زیر سوال بردن نظام فعالند و خود را ظاهراً طرفدار نظام قلمداد می‌کنند و ضربات جبران‌ناپذیری به نظام وارد نموده‌اند برای افکار عمومی افشا شده است و افکار عمومی آنها را به عنوان مجری پروژه‌هایی از قبیل «ظهور حضرت ولی‌عصر در دهه هشتاد» می‌شناسد.
افکار عمومی معتقد است بر اساس شواهد، تقلب فاحشی صورت گرفته و اگر آقای موسوی هم بگوید تقلب نشده نمی‌پذیرند؛ هنگامی که می‌شنوند که خس و خاشاک هستند! از خطیب نمازجمعه می‌شنوند افرادی که معترضند و قیام کردند «باغی هستند و علیه ولی فقیه قیام کرده‌اند و باید با بیرحمانه‌ترین رفتارها با آنها برخورد شود» (نقل به مضمون). چگونه می‌توان انتظار داشت تا زمانی که تمام کسانی که عملاً در این فجایع نقش داشته‌اند دستگیر و محاکمه و مجازات نشوند، ملت آشتی را بپذیرد؟!… «هشیار باشید!!!»
ج) متأسفانه سومین شتابزدگی که خطرناک‌تر از همه در پذیرش مشروعیت حاکمیت اثرگذار خواهد بود تشکیل عجولانه دادگاه با کیفرخواستی مملو از اتهامات واهی است؛ همه کسانی که زندان را تجربه کرده‌اند می‌دانند متهمینی که مدتی در سلول انفرادی بوده و بی‌خبر از واقعیت‌های اجتماع می‌باشند، ذهنی شده و تلقین‌پذیر می‌شوند و اظهارات آنان ارزش حقوقی ندارد.
امروزه در تمام جهان اگر حاکمیت‌ها، مطلوب و شفاف نباشند از هزینه شدن، سرمایه‌های ملی و ذخایر ارزی و بیت‌المال بی‌اطلاع باشند و بیت‌المال برای حفظ موقعیت عده‌ خاص هزینه ‌گردد، جامعه تغییر را به عنوان یک نیاز طلب می‌کند. اگر حاکمیت دانا و خردگرا باشد بستر و زمینه‌ برای جلب اعتماد ملت را مساعد می‌کند، دوست را دشمن و دشمن را دوست تلقی نمی‌کند، تا شرایط و فضائی که هم‌اکنون با آن روبرو هستیم و سال‌هاست خون دل می‌خوریم، می‌گوییم و می‌نویسیم و هشدار می‌دهیم، ایجاد گردد! چگونه است حاکمیت با کسانی که مأموریت دارند ایران را ویران و ملت را دین‌گریز و قانون‌گریز کنند همراهی و همفکری‌شان قرابت بیشتری دارد؟! ناگفته نماند در چنین فضایی جریان‌هایی که می‌خواهند نظام فرو ریزد، فعال خواهند شد. از اینرو باید ریشه‌یابی نمود و دشمنان اصلی را شناخت تا نظام خطرات را رفع و حفظ شود؛ کسانی که اغلب آنها سال‌ها خدمتگزار این کشور بوده‌اند، خط قرمز خوانده می‌شوند و در دادگاه‌هایی که صلاحیت آنها هم زیر سوال است محاکمه می‌گردند، اگر قرار باشد مشفق و حافظ نظام نباشند، آنهایی که از قبل از انقلاب عافیت‌طلبی را برگزیدند و امروزه با چاپلوسی و پای‌بوسی برای خود در پی پایگاه و جایگاه رفیع می‌باشند، مورد وثوق قرار می‌گیرند؟!!
بهوش باشید که اینان خطرناک‌تر از همه جریان‌های موجود هستند “تقوای سیاسی درک بسیار ظریفی می‌طلبد اگر غفلت شود به شرک و پلیدی می‌انجامد و اشتباه تاریخی را در پی خواهد داشت و نسل‌های آینده جز لعن و نفرین از آنان یاد نخواهند کرد.
بار الها تو آگاهی آنچه نوشتم از روی صدق است.
و العاقبة للمتقین

حذف وبلاگ مجری اعترافات تلویزیونی ابطحی و عطریانفر به خاطر حملات کامنتی مردم


وبلاگ سعید مرآتی، مجری اعترافات تلویزیونی محمدعلی ابطحی و محمد عطریانفر به خاطر حمله ناگهانی مردم به بخش کامنت‌ها از کار افتاد.
به گزارش «موج سبز آزادی»، به دنبال پخش اعترافات تلویزیونی محمد عطریانفر و محمدعلی ابطحی از شبکه‌های مختلف تلویزیون، موج کامنت‌گذاری علیه ایمان مراتی مصاحبه‌گر این برنامه آغاز شد.
دوشنبه شب عطریانفر و ابطحی در یک برنامه تلویزیونی به اشتباهات خود اعتراف کردند و گفتند که در زندان در شرایط عالی به سر مي‌برند و زیر هیچ فشاری قرار ندارند، بلکه زندان به‌فرصتی تبدیل شد که بیشتر فکر کنند و در نتیجه متنبه شده‌اند. ایمان مراتی مصاحبه‌گر اعترافات تلویزیونی بود که به دنبال پخش آن، بسیاری از کاربران اینترنتی کامنت‌های اعتراضی شدیدی را روی وبلاگ شخصی او قرار دادند. حملات به این وبلاگ به قدری شدید بود که پس از چند ساعت از دسترس خارج شد.
گفتنی‌ست وبلاگ جدید سعید مرآتی که به خاطر حملات کامنتی مردم به این آدرس منتقل شده بود هم تنها دو ساعت بعد از شروع به کار توسط سبزها هک شد.

دکتر سید مصطفی محقق داماد کیست ؟

آیت‌الله سیدمصطفی‌ محقق‌ داماد (احمد آبادی)، (زادهٔ ۱۳۲۴ خورشیدی) فرزند آیت‌الله سید محمد داماد، مجتهد، حقوق‌دان و استاد حوزه و دانشگاه است. وی استاد دانشکدهٔ حقوق دانشگاه شهید بهشتی و عضو فرهنگستان علوم ایران است. محقق داماد در ۱۳۲۴ شمسی‌ در قم به‌ دنیا آمد. علوم دینی را نزد استادان بزرگ حوزه علمیه قم فرا گرفت و علاوه بر آن در دانشگاه تهران به تحصیل حقوق و فلسفه اسلامی پرداخت و به اخذ درجه فوق لیسانس در هر دو رشته نائل گردید. وی، مطالعه و تحصیل در رشته حقوق را پی‌گرفت و از دانشگاه لوون بروکسل درجه دکترا دریافت کرد. وی پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی در سمت‌های گوناگون اجرائی، قضایی و فرهنگی ایفای نقش کرده‌است، از جمله مدت‌ها ریاست سازمان بازرسی کل کشور را عهده‌دار بود و اینک به عنوان استاد و رئیس گروه حقوق دانشگاه، رئیس گروه علوم و معارف اسلامی فرهنگستان علوم ایران، ریاست گروه حقوق سازمان مطالعه و تدوین کتابهای علوم انسانی دانشگاه‌ها، عضو هیئت داوران خبرگان بدون مدرک، عضو شورای علمی مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، سردبیر فصلنامه فرهنگستان علوم و… به خدمات علمی و فرهنگی ادامه می‌دهد. وی علاوه بر بهره‌گیری از دو نظام آموزشی حوزه و دانشگاه، به‌زبانهای عربی، انگلیسی مسلط است و با زبان فرانسه آشنایی دارد.

نامه تند دکتر مححقق داماد استاد کرسی حقوق به یار دیرین آبت الله هاشمی شاهرودی

دكتر سیدمصطفي محقّق داماد، استاد كرسي فقه و حقوق و فلسفه، با ارسال نامه‌ی سرگشاده‌ای خطاب به آیت‌الله هاشمی شاهرودی، رئیس دستگاه قضایی، از عملکرد وی در دوران ده ساله‌ی حضور در این سمت به ویژه عملکرد وی در قبال حوادث پس از انتخابات به شدت انتقاد کرد و خطاب به او گفت: «ای‌کاش در حوزه علميه به کار تدريس و پژوهش ادامه داده بوديد
متن کامل این نامه که امروز در روزنامه اطلاعات به چاپ رسیده است، به این شرح است:حضرت آيت الله جناب آقاي‌هاشمي شاهرودي
رياست محترم قوه قضائيه

‏ با سلام و تحياتبه

خاطر دارم نيمه ارديبهشت 1358 براي زيارت عتبات عاليات به نجف اشرف مشرف شدم. در بدو ورود مرحوم شهيد آيت الله سيد محمد باقرصدر طاب ثراه نگارنده را سرافراز فرمودند و به همراه يکي از دوستان مشترکمان به محل اقامت اينجانب تشريف فرما شدند و زيارت ايشان نصيبم شد. چه مبارک سحري بود و چه فرخنده شبي که هرگز از خاطرم نمي‌رود. ايشان از مباحثات با ابن عمّشان امام موسي صدر، و يادداشت‌هاي درس مرحوم والدما، آموزگار جاودان فقاهت مکتب قم‎ «آيت الله سيد محمد محقق داماد» و نظريات جديد مطروحه در اين مکتب سخن گفتند. از استاد مرتضي مطهري که شهادتشان تازه رخداده بود و نظراتشان گفتگو به ميان آمد. آنگاه ايشان خطاب به اينجانب فرمودند «اين روزها آقاي سيد محمودهاشمي که گويي فرزند من است براي حفظ جانش عراق را به قصد قم ترک کرده است و نويد دادند که ايشان مي‌تواند صديق همفکرگرانبهايي براي شما باشند». من که ناديده خريدار شده بودم نخستين بارکه جنابعالي را در قم زيارت کردم، درست همان يافتم که فرموده بودند. اينک به حکم ولايت دوستي، و با استفاده از حقوق شهروندي، مايلم که بي پرده سطور زير را به عرض برسانم:‏حضرت آيت اللهبه عقيده اينجانب بالاترين و بزرگترين ره آورد تحولات قرن حاضر براي بشريت معاصر قواعد جزاي عمومي و آئين دادرسي کيفري است. اين گفته حقوقدانان جهاني به هيچوجه گزاف نيست که ارزيابي نظام قضايي و حقوقي يک جامعه بر محور قواعد جزاي عمومي و آئين دادرسي کيفري و اجراي آن در جامعه دور ميزند و برهمين محور بايد سنجيده شود.‏‏ به موجب اين گونه اصول قانوني است که اشخاص مي‌دانند چه عملي جرم است تا اگر مرتکب شوند مجازات مي‌شوند و اگر اجتناب کنند با خيال راحت مي‌توانند در کنار خانواده با آرامش به زندگي ادامه دهند و کسي به آنان کاري ندارد؟ و در فرض ارتکاب به چه مجازاتي مجازات مي‌شوند و چگونه و با چه آداب و موازيني مجازات بر آنها اجرا مي‌گردد؟ و اگر متهم شدند از چه حقوقي برخوردارند و چگونه دردوران اتهام با آنان برخورد مي‌شود و چگونه آنان مي‌توانند دفاع کنند؟معتقدم اين نظامنامه‌ها هرچند نگارش و تنظيم آن در قرن حاضر انجام گرفته، ولي مباني و اصول آن چنان عقلاني است که نمي‌تواند با تعليمات راقيه اسلام متکي بر اجتهاد مفتوح شيعي منطبق نباشد. و لذا در دوران سابق مورد تاييد فقيهان بزرگ زمان خويش نظيرآيت الله نائيني و آيت الله مدرس اعلي‌الله مقامهم و خوشبختانه پس از انقلاب اسلامي مورد تاييد مراجع رسمي قرار گرفته است.معتقدم که محور اصلي خواسته ملت ايران در انقلاب مشروطيت تحت عنوان تشکيل عدالت خانه در واقع تقنين همين اصول و موازين بوده و در انقلاب اسلامي هم، ما شاهد بوديم که يکي از انگيزه‌هاي خيزش مردمي نقض همين اصول در بيدادگاههاي اختصاصي بود.جناب آقاي‌هاشمي شاهرودي‏‏ تحمل بفرمائيد که به صراحت به حضورتان عرض کنم که درزمان شما، نه نظرا بلکه عملاً، اين رکن اساسي امنيت اجتماعي نه تنها متزلزل بلکه در ملاء‌عام ويران شد، و اين بهاي کمي نبود که ملت ايران پرداخت کرد. ‏‏توجيه شرعي نقض قواعد عمومي جزا و اصول محاکمات توسط برخي از دوستان، که فقاهت آنان را اگر بپذيرم درايت و آگاهي آنان را هرگز نخواهم پذيرفت، هرچند ممکن است ارائه و برآن اصرار شود. ولي شما مرا مي‌شناسيد که فرزند فقاهتم، و ديرينه اين درگاهم، فقيهان واقعي را از فقهيان رسانه‌اي بخوبي تشخيص مي‌دهم. با شناختي که اينجانب از جنابعالي دارم، شما از آن دسته فقيهان نيستيد، و امکان ندارد که از نظر فکري بتوانيد با آناني همراه شويدکه توجيه گر شرعي اينگونه نقض قوانينند.سخنراني شما در سال 1373 در محل کار اينجانب فرهنگستان علوم پيرامون محدوده تمسک به مصلحت ثبت و ضبط است و بعيد مي‌دانم که در تقلب احوال تغيير نظري برايتان حاصل شده باشد.چند روز پيش در جلسه‌اي با حضور چند تن از مسئولان نسبتاً بالاي نظام سخن از اخبار وقايع اسفبارِ روز و ستمي که بر مردم رفته است، در ميان بود. اخباري که به‌طور مستفيض و بلکه متواتراجمالي ثبوت آن مسلم و انکار آن غير ممکن بود،(باز هم خدا کند دروغ باشد). ناگهان يکي از ذوات محترم سکوت را شکست و با نگاهي عاقل اندر سفيه رو بمن کرد و با پوزخندي معني‌دار گفت اين اعمال که توجيه شرعي دارد!!! خدا مي‌داند چنان مغز استخوانم را سوزاند که هنوز بيقرار و ناآرامم. ياد جمله حضرت مولا(ع) افتادم که فرموده است:ولوکان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان عندي ملوما بل کان عندي جديرا.(نهج البلاغه)مورخين آورده‌اند که وقتي حجاج بن يوسف ثقفي بدستور عبدالملک مروان خليفه اموي، براي ايجاد خفقان و اسکات معترضين، همراه چند جلاد وارد کوفه شد مستقيما به مسجد آمد و مردم را فراخواند سپس بالاي منبر رفت و اعلام داشت «هان‌اي مردم! نه به کودکانتان رحم مي‌كنم ونه به پيرانتان!. بيگناهتان را به جاي گناهکار مواخذه خواهم کرد و به صرف گمان تحويل جلادان خواهم داد(آخذ بالتهمة واقتل بالظنه)، همه اين‌هااز اختيارات من است و هرچه من مصلحت بدانم عين شرع است!!!»تفکر فوق دقيقا همان بافته و تافته تفقه مبتني بر کلام اشعري است که نتيجه‌اش در کتاب المستظهري غزالي به خوبي مشهود مي‌گردد.اگر خداي ناکرده قواعد عمومي جزا و اصول محاکمات رعايت نشود و يا نقض قوانين با توجيهات ضداخلاق انساني موجه گردد، زندگي به همين شرايط تلخ (العياذ بالله) باز مي‌گرددکه مرگ بهتر ازآن زندگي است.ما که به پيروي از اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و اجتهاد مفتوح مبتني برکلام عدليه مبتهج و بر آن مفتخر و شاکر اين نعمت بزرگ هستيم، هرگز مجاز نيستيم که در تشخيص حسن عدالت و قبح ستمگري که مردم خردمند ملتمان خودشان به بداهت درک مي‌كنند قيمومت شرعي نمائيم و تفکر آنان را تعطيل کنيم.حضرت آيت اللهحضرتعالي خدمات شگرفي در دستگاه قضايي البته که انجام داده‌ايدکه انکار آن ناسپاسي است، ولي با کمال تأسف وقايعي در دوران رياستتان به خصوص در روزهاي اخير رخداد که ملت ايران طعم تلخش را هيچگاه از ياد نخواهد برد. وقايعي که چه به دست کارگزاران قوه مجريه انجام يافته باشد و چه بدست ضابطين قضايي و چه بدست دارندگان پايه قضايي همه و همه مسئولش قوه قضائيه‌اي است که شما مسئوليتش را به عهده داشتيد.حضرت آيت الله!مطمئن باشيد شما در راس قوه‌اي قرار داشتيد که عليرغم همه ويراني‌ها و خرابي‌ها به دليل طبع کار و ساختار باقيمانده از پيش هنوز هم قضات شجاع، متشخص، پاکدامن و داراي و ثاقت قضايي وجوددارند.شما مي‌توانستيد با حمايت از استقلال قضايي بسياري از مشکلاتي که ساعت‌ها وقت قوه مقننه را مي‌گرفت و از کارهاي مهمتر باز مي‌داشت به آساني حل کنيد، که نکرديد.شما در حوادث اخير مي‌توانستيد آمرين قانوني در هر پست و مقامي که هستند و مامورين متخلف از موازين اخلاقي را به دست قضات شريف آگاه به قوانين محاکمه کنيد که لااقل تا امروز که واپسين روزهاي رياستتان است، نکرده‌ايد.شگفتا! کار قوه قضائيه به جايي رسيده که از يکسو توسط ائمه جمعه موقّته توصيه به بي‌رحمي شوند و حديث شريف لا دين لمن لا رحم له را فراموش کنند و يا به «گرفتن اعتراف!!» مفتخر گردند و از سوي ديگر توسط رياست قوه مجريه به رعايت رافت اسلامي و کرامت انساني مورد خطاب قرار گيرند. البته بسيار خوب سفارشي بود که ايشان فرمودند-شکرالله سعيهم- ولي آيا بهتر نبود که رئيس‌جمهور دولت نهم به جاي چنين خطاب بشر دوستانه به جنابعالي يا لا اقل در جنب آن، عتاب قانوني به وزير کشورشان مي‌كردند و وي را تحويل دستگاه عدالت مي‌دادند؟ وزيري که تحت مسئوليت وي چنين وقايع شرم‌آوري اتفاق افتاده است مگر مي‌تواند مسئول نباشد؟ آيا اين نتيجه تاخير حضرتعالي در اقدام قضايي نيست؟به موجب قوانين مدون مملکتي کليه زندان‌هاي کشور زير نظر قوه قضائيه اداره مي‌شود، و مسئوليتش با اين قوه مي‌باشد. آيا بهتر نبودکه قبل از صدور فرمان مقام معظم رهبري مبني بر تعطيل «زندان کهريزک»، شما خودتان دستور بازرسي صادر مي‌فرموديد و چنانچه آنرا فاقد معيارهاي لازم مي‌ديديد مبادرت به تعطيل آن مي‌كرديد؟ شما آنقدر تاخير فرموديد تا اين مدخل در دائرة المعارف‌هاي جهاني بنام حکومت ديني ايران در کنار مدخل‌هاي زندان‌هاي گوانتانامو و ابوغريب در زمان معاصر با کمال تأسف وارد شد.از منبع موثقي شنيدم که يکي از مراجع تقليد معاصر که از راه دور محاکمه‌اي که از سيماي ايران پخش مي‌شد پيگيري مي‌كردند، به همان منبع فرموده بودند که بهتراست لااقل اين محاکمات را که ننگي است براي قضاي اسلامي!! از تلويزيون پخش نشود.عزيزاني که با زندگي صاحب اين قلم آشنايند مي‌دانند که صراحت وي تازگي ندارد و سوابق اوراقي که تحت عنوان گزارش خطاب به شوراي عالي قضايي وقت و يا صاحبان مناصب اجرايي نگاشته شده و در بايگاني سازمان بازرسي کل کشور علي القاعده موجود است، گواه و اثبات کننده اين مدعاست. صاحبان مناصب اجرايي آنزمان که در عمل به گزارشات اين ناصح مشفق و درخواست خالصانه وي مبني بر اجراي صحيح قوانين را اهتمام نکردند و آنروز او را در پافشاري بر نهادينه کردن زندگي مدني و تحت لواي قانون را ياري ننمودند، امروز گرفتار کمند نقض قوانين شده‌اند. و باز هم معتقدم نقض قانون به نفع هيچکس نخواهد بود هرچه در آن تاخير شود ظلم و ستم به همه مي‌باشد.از اينکه سخن به درازا کشيد عذر مي‌خواهم. آنچه عرض شد دراين روزهاي آخرين مسئوليت حضرتعالي هر چند نوشداروي پس از مرگ سهراب است. ولي به هرحال اين سطور شايد براي آيندگان مفيد و براي شما نقطه افسوسي باشد که ايکاش در حوزه علميه به کار تدريس و پژوهش ادامه داده بوديد و هرگز به اين ورطه خطير پاي نمي‌نهاديد و به همان نقطه اميد استاد شهيد بزرگوارتان واصل مي‌شديد.عريضه را با بيتي از غزل خواجه شيراز به آخر مي‌برم:
به قد و چهره هرآنکوکه ماه مجلس شد
جهـان بگيـرد اگر دادگستـري دانـد
سيد مصطفي محقق داماد
11مرداد88

آخرین بیانیه جبهه مشارکت ایران

و هر کس به خدا ایمان دارد و اعمالش نیکوست از هیچ ستم و آسیبی بیمناک نخواهد بود ( سوره طه، آیه 112).

این روزها که میهن و مردم ما روزهای سرنوشت سازی را سپری می کنند شاهد حوادث و رخدادهای بس تلخ و دردناک اما عبرت آموز و راهگشا و فیصله بخشی هستیم. جمهوری اسلامی ایران که حاصل بیش از صد سال مبارزات و مجاهدات مردم ایران به رهبری عالمان دینی و رجال سیاسی روشن ضمیر برای دستیابی به حکومت مشروطه و قانون و مردمسالاری و آزادی و پیشترفت و امنیت و رفاه و... است، و در سایه پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری بی بدیل مرجع گرانقدر و مجاهد کبیر امام خمینی تحقق یافته است، و قرار بوده که تجلی حاکمیت ارزشهای الهی و اخلاقی در عرصه عمل حیات سیاسی و اجتماعی ایران باشد در آستانه ورود به دهه چهارم عمرش عملکردهایی را از خود به نمایش گذاشته است که نه تنها هیچ قرابتی با این ارزشهای الهی و اخلاقی ندارد بلکه با عرف های جاری عقلانی در عرصه حکومتهای مردمسالار و حتی شبه مردمسالار منطبق نیست و فقط به رفتار حکومتهای طاغوتی استبدادی شباهت دارد.جمهوری اسلامی ایران بر پایه آموزه های دینی آمده بود که بندگان خدا را از بندگی بندگان رهایی بخشیده و آزاد کند و همه را به توحید و خداپرستی رهنمون شود و نظامی بر بنیاد عدل و داد سامان دهد. از این رو محتوا و جوهره نظام اسلامی نمی تواند جز بر پایه پذیرش داوطلبانه و اطاعت رضایتمندانه شهروندان و رابطه محبت آمیز دو سویه بین حکومتگران و حکومت شوندگان باشد و به همین دلیل بود که امام خمینی در تاسیس این نظام پس از پیروزی انقلاب به رای مردم رجوع کرد و پس از آن نیز با رای مردم به تدوین و تصویب قانون اساسی و استقرار نهادهای قانونی اقدام کرد و در سیره عملی خود همواره بر میزان بودن رای ملت و اجرای بی کم و کاست قانون تاکید داشت.متاسفانه قصه پر غصه قانون گریزی و تفسیر قانون بنفع حاکمیت و به ضرر حقوق ملت و شهروندی و فاصله گیری از میزان بودن رای ملت از زمان رحلت آن یگانه دوران آغاز و به تدریج به اینجا رسید که امروز دیگر براحتی رای ملت را جابجا می کنند و اگر مردم به شیوه ای کاملا قانونی و بگونه ای مسالمت آمیز و مدنی نسبت بدین رخداد اعتراض و راهپیمایی کردند آنها را اغتشاشگر و آشوب طلب و وابسته به بیگانه لقب داده و با شدیدترین وجه با آنها برخورد کرده و حتی آنان را به گلوله بسته و به قتل می رسانند. سوگمندانه باید گفت حکومتی که آمده بود تا پناه مردم باشد در مقابل ظلم و جور و اقامه کننده عدل، امروز فریاد عدالت خواهی مردم را با سرکوب پاسخ می دهد. و حکومتی که آمده بود درس آزادی و آزادگی به همه بندگان خدا بدهد امروز تحمل آزادیخواهی مردم را ندارد و ... و از همه غم انگیزتر و تعجب برانگیزتر اینکه دست اندرکاران امر برای مهار اوضاع سراسیمه به بازداشت و زندانی کردن افراد و چهره هایی از نیروهای سیاسی دست می زنند که در همه سالهای گذشته هم و غمی جز اصلاح در درون نظام مشی ای نداشته اند! و حال که آش پخته آنان آنچنان شور گشته است که صدای برخی همقطاران کمتر وابسته شان را درآورده است می خواهند با تشکیل دادگاههای نمایشی براین تقلب بزرگ سرپوش نهند و از زبان این آزادگان دربند اقرار و اعتراف بگیرند که در این انتخابات تقلب نشده است!جبهه مشارکت ایران اسلامی ضمن ابراز تاسف از اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران بدین جا رسیده است که برای مشروعیت بخشیدن به انتخابات و دولت باید به برگزاری دادگاهی، که به لحاظ شکلی و محتوایی هیچگونه انطباقی با قوانین و موازین حقوقی جاری مورد قبول حاکمان ندارد و خود مظهر بیداد است، تمسک و مبادرت کند تا از زبان زندانیانی دربند برصحت انتخابات و عدم تقلب اقرار و اعتراف بگیرد! جبهه مشارکت با اعلام انزجار و محکومیت نسبت به همه رفتارهای سرکوبگرانه و خلاف قانون انجام شده در روزهای پس از انتخابات به ویژه بازداشت فعالان سیاسی و افراد معترض و برگزاری دادگاههای نمایشی، بر مواضع قبلی اعلام شده خود در انتخابات مبنی بر انجام تقلب گسترده و عدم مشروعیت دولت برآمده از آن پافشاری می نماید و به یاران و همفکران آزاده دربند پیام می دهد که انجام این دادگاهها و هرآنچه در آن به عنوان اقرار و اعتراف بیان می شود از نظر ما نمایشی بیش نیست و اهمیتی ندارد و شما را به وعده خداوند مستتر در آیه صدر این بیانیه بشارت می دهیم که گزند و آسیبی متوجه شما مومنان صالح و نیکوکار نخواهد و باز این آیه الهی که :" و بزودی کسانی که ظلم کردند درخواهند یافت که ستم دیدگان پیروز خواهند شد."در عین حال به دست اندکاران امور هشدار و انذار می دهیم که با عبرت گیری از تاریخ و بازگشت به آموزه های دینی راه اصلاح را به روی نظام سیاسی گشاده دارند و با قبول میزان بودن رای ملت مسیر آشتی با معترضان را در پیش گیرند تا در این روزگار وانفسا و رقابت نفس گیر کشورها در عرصه جهانی برای پیشرفت و توسعه میهن ماهم بتواند با استفاده از همه توان و سرمایه انسانی و ملی اش در این مسابقه حضور یابد و قطعا دست یافتن به پیشرفت و عدالت در دهه چهارم انقلاب جز با مشارکت قاطبه ملت خواب و خیالی بیش نیست.

جبهه مشارکت ایران اسلامی۱۴

مرداد ۱۳۸۸

برگزیده یادداشتی از احمد قابل

پیش از «نمایش نامشروع و غیرقانونی محاکمه‌ی سیاسیون» در «بیدادگاه» حاکمیت کودتا، در سطحی وسیع به اطلاع مردم رسید که «روند اعتراف‌گیری» برخلاف «حکم قاطع شریعت محمدی(ص) در نامشروع بودن اعترافات متهمان در زندان و شرایط تهدید و شکنجه» است و نیز برخلاف فتاوی صریح فقها و مراجع و حتی نظریه‌ی بنیان‌گذار جمهوری اسلامی است..... این واقعه و وقایع پس از انتخابات، با همه‌ی تلخی‌ها، نتایج نیکی نیز داشت. کسانی که در برابر «پخش اعترافات جعلی آیة‌الله شریعتمداری، صادق قطب‌زاده و بسیاری دیگر از شهروندان ایران» موضعی تأیید کننده داشتند و همچنان به ضرر اعتراف کنندگان داوری می‌کردند، امروز از داوری‌های پیشین خود شرمنده خواهند شد و «بازگشتی دیر‌هنگام به حقیقت» خواهند داشت..... اکنون تمامی آنانی که «اعترافات زیر شکنجه‌ی سید مهدی هاشمی، بر علیه آیة الله منتظری را دیده و به ضرر فقیه عالیقدر، داوری کرده‌اند، در داوری خود تجدید نظر کرده و به حقیقت ماجرا (که اعتراف آقای ری‌شهری به تعزیر مهدی هاشمی، در متن کتاب«خاطرات سیاسی» وی موجود است) پی خواهند برد...... اکنون که «آثار زیان‌بار پروژه‌ی حذف آیة الله منتظری و ماجرای انتخاب جانشین وی» دامان بسیاری از مجریان و یا رضایت‌دهندگان به آن ماجرا را گرفته و «مکافات عمل» آنان را در همین دنیا، قرار داده است، می‌تواند صحنه تصحیح داوری‌ها و نگرش‌ها گردد که ارزش کمی ندارد...... برای آنکه از تجارب خود نیز بهره گیریم، یادآوری ستم مشابهی که آقایان؛ «عباس عبدی و حسین قاضیان و برخی دانشجویان» در چند سال پیش، تحمل کردند و پس از آزادی، همان انسان‌هایی بودند که پیش از بازداشت و زندان بودند (و شاید قوی‌تر و محکم‌تر) می‌تواند پیش چشم مردم و حاکمیت قرار گیرد. بعید می‌دانم که «حافظه‌ی ملت و حاکمیت» تاریخی به کوتاهی آن واقعه را از یاد برده باشند!!... آن‌ها [اشاره به بازجویان زن سعید امامی] به خدا و اسلام و پیامبر خدا و ائمه‌ی هدی، که زیر شکنجه‌های ددمنشانه، تنها امید بازداشتی‌ها است اهانت می‌کنند و آشکارا به انکار ارزش انان تکلم می‌کنند و زیر ضربات مشت و لگد و باتوم و... از متهمان می‌خواهند که به «ولایت فقیه» احترام بگذارند؟!! ننگ بر چنین ولایت فقیه و ولی فقیهی باد که بدون حفظ حریم خدا و پیامبر و امامت معصوم، بخواهد حریم نامحترمی برای خود دست و پا کند!!؟ ...... کشته شدن در راه دفاع از قرآن و در تقابل منطقی و غیر خشونت‌بار با ولایت فقیهی که وقیحانه این صحنه‌ها را دید و دم بر نیاورد و استرجاع نکرد و مسببان را به اشد مجازات نرساند و بلکه در خفا از آنان حمایت کرد و امروزه می‌شنویم که برای اعتراف‌گیری از سیاسیون اخیر از همان فرد کثیف و تیم کثیفش نیز بهره‌می‌گیرند، نه تنها ننگ نیست که افتخاری بزرگ و شهادت حقیقی است.شاید روزی در صحنه‌ی مبارزه‌ی منطقی با این ظلم و ستم‌ها تنهاتر از امروز بودیم و سالهای طولانی را در غربتی قابل تحمل طی کردیم، ولی به فضل خدا و با همت ملت، امروزه اکثریت قاطع ملت را آگاه‌تر از پیش، در مسیر احقاق حق حاکمیت خویش می‌توان دید و دیگر تنها نیستیم. اندکی صبر، سحر نزدیک است و بر اثر صبر نوبت ظفر آید.نمی‌بینیم که حاکمیت کودتا، جرأت دادن مجوز برای راهپیمایی مسالمت آمیزمان را ندارد و از تصور تجمع میلیونی ما، چگونه می لرزد؟!!نمی‌بینیم که برای اثبات «صحت انتخابات» آنقدر دست حاکمیت کودتا خالی است که محتاج مهر تأیید «اصلاح طلبان در بند» است و آن‌ها را تحت انواع فشارهای جسمی و روحی گذاشته تا اعلام کنند که «هیچ تقلبی نشده است»؟!! ...... خواسته‌ی اصلی این ملت، چیزی جز «بازگشت به حق حاکمیت مطلقه‌ی ملت» نیست و شواهد و قرائن نشان می‌دهد که این نوبت، بدون رسیدن به تمامی حقوق قانونی خویش، میدان را ترک نخواهد کرد.شعار «الله اکبر» ملت نشانگر آن است که برخلاف ادعای کودتاچیان، هیچکس قصد ضد اسلامی ندارد و وابسته به بیگانه نیست و تنها از خدا و هموطنان خویش در سراسر دنیا، طلب یاری می‌کند...... امیدوارم که با آزادی کامل عزیزان دربند، سند رسوایی دیگری از کودتاچیان بی‌حیا به دست ملت افتد و مسیر سقوط کودتاچیان برانداز نظام، فراهم گردد و بهار آزادی با شهد «حاکمیت مطلقه‌ی ملت» در نظام جمهوری اسلامی ایران را تجربه کنیم(و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون)...خدایا چنان کن سرانجام کار//تو خوشنود باشی و ما رستگار
احمد قابل - ۱۱ مرداد ۸۸ - فریمان، ایران