۲۸ شهریور ۱۳۸۸

مشاهدات خبرنگار هم میهن از راهپیمایی روز قدس

صد ها هزار تن از هواداران سبز پوش نامزد های معترض به نتیجه انتخابات 22 خرداد در آخرین جمعه ماه رمضان در خیابان های تهران تظاهرات کردند. میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی نیز در تظاهرات روز جمعه حضور داشتند. برخی گزارش ها از مورد حمله قرار گرفتن موسوی و خاتمی حکایت می کند.گفته میشود ابوالفضل شریعتمداری، فرزند حسین شریعتمداری مدیر مسوول کیهان عامل حمله بخ رییس چمهور پیشین ایران بوده است.

به گزارش خبرنگار هم میهن تظاهرات روز قدس که پیش از این با حساسیت بسیار از سوی هر دو گروه حامیان و مخالفان احمدی نژاد انتظار کشیده می شد روز جمعه نیز با تنش های پراکنده همراه بود. مهدی کروبی ساعت 11 صبح از میدان 7 تیر پیشاپیش هزاران تن از تظاهر کنندگان سبز پوش به سمت دانشگاه تهران حرکت کرد در ابتدا گروهی از افراد بسیج در صدد جلوگیری از راهپیمایی کروبی بودند اما ازدحام جمعیت باعث شد راه دبیرکل حزب اعتماد ملی در میان شعار های مبنی بر حمایت تظاهر کنندگان باز شود. همزمان هزاران تن تظاهر کننده سبز پوش نیز از میدان آزادی به سمت دانشگاه تهران حرکت می کردند تظاهر کنندگان در خیابان جمالزاده با صف به هم پیوسته بسیج و پلیس ضد شورش روبرو شدند که از ادامه حرکت آنان به سمت دانشگاه تهران جلوگیری کرد. این گروه از تظاهر کنندگان سپس به سمت کارگر شمالی تغییر مسیر دادند. گزارش ها حاکی است که از حوالی پارک لاله درگیری های پراکنده ای میان تظاهر کنندگان از یک سو و پلیس ضد شورش از سوی دیگر رخ داد که شماری زخمی از میان دو طرف بر جای گذاشت.

حرکت هواداران دولت از چهار راه ولی عصر به سمت دانشگاه تهران مشهود بود و دوربین های صدا و سیما نیز تنها در این مسیر استقرار یافته بودند.

گفتنی است پس از پایان نماز جمعه هنگامی که بخشی از تظاهر کنندگان روز قدس در مسیر بازگشت به سمت میدان هفتم تیر بودند در حوالی پل کریم خان مورد حمله بسیج و پلیس ضد شورش قرار گرفتند که برای پراکنده کردن آنها از باتوم و گاز اشک آور استفاده کرد. همچنین تعداد نامشخصی از تظاهر کنندگان در حوالی میدان هفتم تیر بازداشت شدند.

خداحافظی احمد رضا بهارلو از صدای آمریکا

اين آخرين برگ دفتريست که سال پيش نوشتن روزانه اش را برايت آغاز کردم. يعنی فردا که بيآيد من در اينجا، در صدای آمريکا، خانه دوم من در سی سالی که گذشت و نميدانم چگونه گذشت، نخواهم بود تا اين روزانه نگاری را دنبال کنم.

دل از اين محفل کندن البته، همچون دل از اين ساختمان کندن که در هر گوشه اش چهره متبسم دوستی جلويم سبز ميشود، که از هر قوم و ملتی را که فکرش بکنيد هست، آسان نيست، اما ادامه زندگيست که در ترسيم خطوطش خودم هم مانده ام که چقدر دست داشته ام و چقدر نداشته ام.

اما يک نکته را ميدانم. اينکه پايان راه من و صدای آمريکا، بگونه ای هست که پيوسته آرزو داشتم باشد. يعنی آنگونه جدائی که نه رنجش خاطری تصميم را باعث شده باشد، نه کسی عذرم را خواسته باشد و نه کسی هلم داده باشد.

رسيده ام به نقطه ای و مکانی در ذهن که راهی ديگر در پيش گيرم، بی آنکه رشته الفت و محبت با صدای آمريکا و همه آدمهای شريفی که در آنند و افتخار همکاريشان را داشته ام بگسلم.

صدای آمريکا به من اين فرصتی يگانه داد که در اين سی ساله به آرزوی هميشگی خود جامه عمل بپوشانم. آرزوی خدمت به دو سرزمين، به ايران و به آمريکا که هرگز منافع حقيقی و دراز مدت مردمانش را در تضاد با يکديگر نديدم. حتی اگر نابخردی اين حاکم و آن مقام در روزها و دوران هائی اين حقيقت را وارونه جلوه داده باشند. و من بخاطر اين فرصت تاريخی که صدای آمريکا در اختيارم گذاشت، فرصتی که از سالهای گروگانگيری و جنگ تا روزهای اميد و روزهای ارتباط با تو را شامل ميشود، سپاسگزارم و از ياد نخواهم برد.

صدای آمريکا به من فرصت داد تا بسيار بيآموزم و آموخته ام را نيز با تو در ميان گذارم و باز از تو بيآموزم.

اين چنين نعمت و فرصتی را نه ميتوان دست کم گرفت و نه فراموش کرد. اما اينکه از اين نعمت و فرصت تا چه حد استفاده کرده باشم که بجای فقط ذکر مصيبت و ملال، بدرد تو خورده باشد، قضاوتش با من نيست و حرف حرف توست.

اما پايان حکايت من با صدای آمريکا نيز پايان حکايت من با تو نيست. و تو باز از من خواهی شنيد تا آنزمان که بخواهی.

امروز فقط از ديد من پايان يک دوره اداری و کاريست که شب ۲۲ نوامبر سال ۱۹۷۹ (۱ آذر ۱۳۵۸) شروع شده و به امروز ميرسد که حدودأ سی سال از آن گذشته است.

اما بجز سپاس از صدای آمريکا و سپاس از تو، سپاس بزرگ ديگری هم ميماند که بايد نثار يک بيک همکارانی کنم که در درجه اول دوستانم بودند و هميشه با من همراه، که در اين سی ساله هرگز دست تنهايم نگذاشتند، با هم روزها و شب ها را که از شماره فزونند پشت سر گذاشتيم و با هم بسيار گفتيم و مهمتر از همه خنديديم و از ته دل خنديديم.

الفت من با اينان که بسياريشان نيز ديگر در اين ساختمان نيستند پيوستگيست، از آقای يحيوی بگير و بيا تا گيتی و آن گيتی ديگر و فرح دخت و ليدا و حميد و بهروز و بهروز ديگر و عباس آقا و علی و رامش و نازی و انوش و ستاره و نادر و فريدون و اکبر و سعيد و حيدر و منصور و ايرج و همايون و تا جوان هائی که امروزه دارند جای قديمی ها را پر ميکنند و برايشان آرزوی موفقيت دارم، "موهبتی بود در کنارتان".

از عنکبوتی های عزيز که در اين يکساله مهمانشان بودم سپاسگزارم بخصوص از بهروز و سعيد و داراب و البته دو مريم عزيز، يعنی هم مريم و هم مريمو!! (ميدانی در شيراز مريم را اينطور صدا ميزدند).

فردا که بيآيد اما، راهی ديگر آغاز خواهم کرد که از خوب حادثه، هنوز حرفی برای گفتن دارم و تا آنزمان که چنته ام ته نکشيده باشد، اين حرف را با تو همچنان ادامه خواهم داد.

نگرانی از وضعیت وبلاگ نویسان در ایران

سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار بيانيه ای با اشاره به دستگيری علی پيرحسين لو، نسبت به آزار وبلاگ نويسان در ايران ابراز نگرانی کرد.

در اين بيانيه آمده است، پيرحسين لو از نخستين روزنامه نگاران ایرانی بود که وبلاگ نويسی را آغاز کرد. وبلاگ آقای پيرحسين لو «الپر» نام داشت.

دستگیری علی پیرحسین‌لو، روزنامه‌نگار فعال در ستاد میرحسین موسوی و همسرش فاطمه ستوده در منزل آنها و در شامگاه پنجشنبه ۲۶ شهریور روی داده است.
گزارشگران بدون مرز می گوید، این دو نفر به «اقدام علیه امنیت ملی » متهم شده اند.

این نهاد مدافع آزادی بیان که مقرش در پاریس است می افزايد، اينترنت و کاربران آن در دو هفته اخير هدف سرکوب هواداران محمود احمدی نژاد، رئيس جمهوری ايران قرار گرفته اند.

گزارشگران بدون مرز همچنين در مورد وضعيت محمد پور عبدالله که در ۱۲ ژانويه ۲۰۰۹ دستگير شده، ابراز نگرانی کرده است.

در اين بيانيه آمده است دليل دستگيری اين وبلاگ نويس مطالبی بود که وی در وبلاگش، «پيشرو»، در مورد وضعيت زندان، بازجويی ها و سرکوب جنبش دانشجويی نوشته بود.

گزارشگران بدون مرز می افزاید، اینترنت همچنان وسیله ای برای اطلاع رسانی در ایران است و دولت جمهوری اسلامی سعی در از بین بردن آن دارد.

محمد على ابطحى، معاون سابق ریاست جمهوری در دوره محمد خاتمی، یکی دیگر از وبلاگ نویسانی است که همچنان در بازداشت بسر می برد.
وی به تلاش براى انجام «كودتاى مخملى» متهم شده و روز دهم مرداد همراه با حدود ۱۰۰ نفر از متهمانى كه از آنها با عنوان «عوامل اغتشاش و آشوب» پس از انتخابات رياست جمهورى نام برده شده است، از سوى قاضى صلواتى محاكمه شد.

آقای ابطحی روز ۲۶ خرداد ماه (چهار روز پس از برگزارى انتخابات) از سوى ماموران امنيتى بازداشت و خبر دستگيرى وى در همان روز توسط يكى از اعضاى خانواده اش در وبلاگ او منتشر شد.

روزنامه حهان ورزش : دروغی به نام نقص فنی

دیدار استقلال و استیل آذین در حالی به صورت مستقیم از شبکه 3 پخش نشد که شایعات زیادی در این مورد بوجود آمد.
روز گذشته دو تیم استقلال و استیل آذین در چهارچوب مسابقات لیگ برتر رو در روی یکدیگر قرار گرفتند که این بازی با نتیجه 2برصفر به نفع استقلال به پایان رسید.
این درحالی است که حاشیه های بوجود آمده در مورد پخش تلویزیونی این دیدار شایعات زیادی را بوجود آورد.این بازی هرچند از ساعت 21 با سوت ممبینی آغاز شد اما شبکه 3 از پخش مستقیم آن خود داری کرد.مجری برنامه هم مدام اعلام می کرد که دلیل عدم پخش مسابقه به صورت مستقیم اشکالات فنی است.
این درحالی بود که همزمان شبکه ماهواره ای متعلق به صدا وسیمابا گزارش خیابانی دقایقی از مسابقه را به صورت مستقیم به نمایش در آورد اما تصویرهای ارسالی همگی سیاه و سفید بود و این پخش هم طولی نکشید که قطع شد.البته خیابانی هم اعلام کرد که بازی در حالتی بسیار عادی در حال برگزاری است . هیچ مشکلی هم پیش نیامده است.
درچنین شرایطی شیکه 3بازی مورد نظر را با یک نیمه تاخیر روی آنتن بردکه تصاویر هم رنگی بود و نشان می داد نقص مورد نظر از ارسال تصاویر هم نبوده است.
نکته جالب تر اینکه پخش با یک نیمه تاخیر دیدار هم با قطع صدای استادیوم با همان بهانه نقص فنی همراه بود . در صورتی که بالاخره مشخص نشد تصاویر ارسال شده با اشکال مواجه بود یا اینکه صدای ورزشگاه با ایراد مواجه بوده است.
پس اگر همان طور که آقای خیابانی گفته تصاویر ایراد داشته به همین دلیل سیاه وسفید روی آنتن ماهواره قرار گرفته پس چطور تصاویر تاخیر دار شبکه 3 همگی رنگی بودند.
نکته جالب اینکه پخش یا یک نیمه تاخیر بازی نشان می دهد تصاویر از استادیوم برای استودیو ارسال شده . این سوال را بوجود می آورد که اگر تصاوی دریافت کردند و مشکلی هم نبود پس چطور بازی را به صورت مستقیرم و از نیمه دوم پخش نکردند. را با یک نیمه تاخیراین بازی در حضور 80 هزار هوادار استقلال و استیل آذین برگزار شد.

جمهوری اسلامی و بمب اتم

le monde

یکی از اولین اقدامات آیت الله خمینی ، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ١٩٧٩، پایان دادن به قرارداد هائی بود که محمد رضا شاه پهلوی در زمینۀ تکنولوژی هسته ای با غربی ها امضا کرده بود. از دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، پروژه های اتمی حکومت گذشته با موازین اسلام تطابق نداشته است.

اما در سال ١٩٨٤، طی سومین سال حملۀ عراق به ایران، بعد از استفادۀ عراقی ها از سلاح های شیمیائی علیه نیروهای ایرانی، آیت الله خمینی تغییر عقیده داد. او بهترین شیوۀ دفاع در مقابل آن همسایۀ متجاوز را در دستیابی هرچه سریع تر به سلاح اتمی دانسته و سریع ترین مسیر برای رسیدن به این هدف را نیز، در همکاری با همسایۀ دیگر ایران ، پاکستان دانست. نخستین دور مذاکرات میان ایران و پاکستان در همان سال آغاز شد.

دولت ایران یکی از فرماندهان تراز اول سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار محمد اسلامی، را از طرف خود به دیدار عبدالقدیر خان، پدر بمب اتمی پاکستان فرستاد و حدود یک سال بعد دوکشور در زمینۀ همکاری های اتمی به توافق رسیدند.

در سال ١٩٨٦، عبدالقدیر خان به ایران سفر کرد و مقامات جمهوری اسلامی ایران به عنوان سپاسگزاری از او یک ویلای بزرگ در سواحل دریای خزر به او هدیه دادند. عبدالقدیر خان پس از بازدید از تأسیسات نیروگاه هسته ای بوشهر به مقامات جمهوری اسلامی ایران توصیه کرد که برای تولید سلاح هسته ای به این نیروگاه دل نبندند بلکه تأسیسات جداگانه ای را برای غنی سازی اورانیوم به وجود آورند.

در آن زمان هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری ایران بود. عبدالقدیر خان در سفر دوم خود به ایران، در سال ١٩٨٧ در دانشگاه امیر کبیر تهران در یک گردهمائی علمی با مهندسان ایرانی شرکت نمود و طی همان سال یک قرارداد رسمی میان ایران و پاکستان مبنی بر همکاری های هسته ای منعقد گردید. قراردادی که رئیس جمهوری وقت پاکستان، ژنرال ضیاء الحق، آن را تأیید نمود. در چهارچوب این قرار داد، گروه هائی از کارآموزان ایرانی برای دیدن دوره های آموزشی در پاکستان، از اکتبر ١٩٨٧، به آن کشور اعزام شدند. با آن که آیت الله خمینی طرح دستیابی به سلاح اتمی را تأیید کرده بود ولی باطناً تمایل چندانی به تحقق چنین هدفی نداشت. از این رو، بعد از پایان جنگ و پس از درگذشت آیت الله خمینی، مقامات ایرانی به رهبری علی اکبر هاشمی رفسنجانی با جدیت و شتابی بیشتر از گذشته طرح های اتمی کشور را دنبال نمودند. هاشمی رفسنجانی از پر وپا قرص ترین هواداران دستیابی به سلاح اتمی بود.

پس از مرگ ژنرال ضیاء الحق، رئیس جمهوری پاکستان، مقامات این کشور نیز به توصیۀ فرمانده وقت نیروی زمینی پاکستان، همکاری های خود با ایران را بیش از پیش گسترش دادند. با آن که خانم بینظیر بوتو پس از رسیدن به مقام نخست وزیری پاکستان صدور تکنولوژی اتمی به ایران و اصولاً به هر کشور بیگانۀ دیگری را ممنوع ساخته بود، ژنرال بگ، فرمانده نیروی زمینی، و عبدالقدیر خان و دیگر همفکران آنان همکاری با ایران را به صورتی سری گسترش دادند. در همین راستا بود که در سال ١٩٨٩یک قرارداد گسترده تر و محکم تر از گذشته میان ستاد مشترک ارتش پاکستان و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران امضا شد.

این نکته جالب توجه است که در اواخر همان سال ، در دیداری میان خانم بوتو و هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران به این آخرین قرارداد امضا شده میان دو کشور اشاره می کند و نخست وزیر پاکستان که روحش از این اقدام فرماندهان ارتش بی خبر بوده است اظهار بی اطلاعی و احساس تحقیر می کند.

یک سال بعد، که نواز شریف به جای خانم بوتو به نخست وزیری پاکستان انتخاب می شود، ژنرال های پاکستانی اورا از همکاری هسته ای خود با ایران مطلع کرده و نخست وزیر جدید را تشویق می کنند که در ازای دریافت نفت بیشتر از ایران همکاری های اتمی با تهران را بازهم افزایش دهد. هدف ژنرال بگ از این تلاش تقویت بنیۀ مالی ارتش پاکستان و به ویژه تخصیص بودجۀ بیشتری به نیروی زمینی این کشور بوده است اما نواز شریف زیر بار این درخواست نمی رود. از این رو، ژنرال بگ و افسران بلند پایۀ همفکر با او مستقلاً عمل نموده و به ازای مبلغی که بین ١٠تا ١٢میلیارد دلار برآورد می شود روند همکاری های اتمی با ایران را بازهم تسریع می کنند. گفتنی است که غلام اسحاق خان، رئیس جمهوری وقت پاکستان، به دلیل اهمیت خاصی که برای روابط کشورش با عربستان قائل بود تمایلی به همکاری با جمهوری اسلامی ایران نداشت اما، بازهم در این جا، ژنرال بگ رأساً عمل نمود و در ژوئیۀ ١٩٩١ با محسن رضائی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیدار کرد و تأسیسات اتمی پاکستان را با او مورد بازدید قرار داد.

در همین حال، عبدالقدیرخان نیز که خود را مورد حمایت ژنرال بگ می دید به گسترش همکاری با ایران پرداخت و رفت و آمد به این کشور را افزایش داد. با وجود این، مقامات ایرانی از پیشرفت کار راضی نبودند و آن را کند می دانستند، چون بعد از شش سال فعالیت و همکاری با پاکستان موفق به آزمایش فقط یک دستگاه سانتریفوز از نوع (P1) شدند و این دستگاه نیز با اورانیوم تحویل گرفته شده از چینی ها قادر به ادامۀ کار بود. پیشنهاد چینی ها این بود که نقشه های لازم برای احداث یک کارخانۀ تبدیل سنگ اورانیوم به ایران تحویل دهند، اما این پیشنهاد به هیچ وجه برای ایرانی ها کافی نبود. از این رو، مقامات ایرانی به روسیه روی آوردند و محرمانه از مقامات مسکو خواستند که یک کارخانۀ آماده به ایران بفروشند. دستکاه های اطلاعاتی آمریکا به موقع از این فعل و انفعالات آگاه شده و جلوی آن را گرفتند و دولت جمهوری اسلامی به ناچار دوباره به پاکستانی ها مراجعه کرد ولی چون روابط دو کشور به خاطر اختلافات شان بر سر افغانستان تیره شده بود، این بار مقامات ایرانی یک راست به سراغ شبکۀ شخص عبدالقدیرخان رفتند که پیش از ایران به دولت های لیبی و کرۀ شمالی تجهیزات اتمی فروخته بود. شخصی به نام عبدالطاهر، از طرف شبکۀ عبدالقدیر خان در دوبی، در چهارچوب یک شرکت تجاری به نام ( SMB Computer Business, Dubai) وارد عمل شد و در ماه دسامبر ١٩٩٣پس از دو جلسه گفتگو در دفتر شرکت خود با نمایندگان اعزامی تهران با دولت ایران قراردادی امضا نمود.

در سال ١٩٩٤، به ازای پیش پرداختی بالغ بر شش تا هفت میلیارد دلار، شبکۀ عبدالقدیر خان در دوبی به سرپرستی عبدالطاهر مقادیری نقشۀ ساخت سانتریفوژهای نوع (P2) به ایران تحویل دلد که موجب خشم شدید مقامات ایرانی شد زیرا صرف داشتن نقشه، کارساز نبود و ایران خواستار خود سانتریفوژ بود. سرانجام، پس از مشکلات عدیده برسر راه دستیابی به این تجهیزات شرکت یاد شده در دومحموله در سال های ١٩٩٤و ١٩٩٥قطعات لازم برای مونتاژ پانصد سانتریفوژ (P2) به ایران ارسال نمود.

در این هنگام، ایران می توانست دست به آزمایش های مستقیم بزند. مسئولان جمهوری اسلامی ایران کارخانه ای را در خود تهران به نام "کالای الکتریک" که کارش ساخت ساعت های دیواری بوده است به انجام این آزمایش ها اختصاص دادند و از آن به بعد روند پیشرفت فعالیت های اتمی ایران سرعت گرفت. در خور توجه است که در پاکستان خانم بینظیر بوتو دوباره در سال ١٩٩٣ برسر کار آمد و تلاش کرد جلو صدور تکنولوژی هسته ای به خارج را بگیرد اما زورش به ارتش و شبکۀ عبدالقدیرخان نرسید. شمار سانتریفوژهای تحویلی به ایران از سوی شبکۀ عبدالقدیر خان رو به افزایش گذاشت و حتی بعد از تیره تر شدن روابط اسلام آباد و تهران بر سر طالبان در افغانستان این همکاری ادامه یافت.

در روز چهاردهم اوت ٢٠٠٢، مسئولان یک گروه اپوزیسیون ایران در یک کنفرانس مطبوعاتی در واشنگتن فاش نمودند که دولت جمهوری اسلامی ایران در نطنز و اراک دارای تأسیسات مخفی اتمی است. این نکته که آیا اطلاعات مربوط به این افشاگری ها راخود این گروه اپوزیسیون ایرانی در دست داشته یا سرویس های اطلاعاتی آمریکا این اطلاعات را در اختیار این گروه قرار داده اند روشن نیست. اما در این مورد که آمریکائی ها از قبل از این مسأله اطلاع داشته اند شکی نیست. گفته می شود که آمریکائی ها میل نداشتند که متحد خود پاکستان را در شرایط ناهنجاری قرار دهند و از همین رو اطلاعات خود را علنی نمی کردند.

یکی از اسنادی را که بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی در ایران کشف کرده اند، دستور العملی است پانزده صفحه ای که فقط به درد ساختن بمب می خورد و هیچ استدلال و توجیهی از سوی مقامات ایرانی ، نمی تواند این واقعیت را انکار کند.

در حال حاضر، ایران دارای حدود یک تن اورانیوم غنی شده در نطنز است و ظرف مدت نسبتاً کوتاهی می تواند میزان غنی سازی آن را بالا ببرد و به سطح مورد نیاز برای تولید سلاح اتمی برساند.

از طرف دیگر، ایران در ماه فوریۀ گذشته اولین ماهوارۀ خود را به فضا پرتاب کرد. پس این کشور در حال حاضر توانائی علمی و تکنیک جداسازی طبقات موشک های دوربرد را دارد. این دیگر یک گمان و خیال نیست بلکه یک واقعیت است.

اولی هاینونن Olli Heinonenکارشناس ارشد آژانس بین المللی انرژی اتمی کشورهای عضو آژانس را مطلع ساخته است که برنامه های هسته ای ایران به سرپرستی مهندس محسن فکری زاده به مرحله ای رسیده است که می تواند هم بمب اتمی تولید کند و هم آن را به وسیلۀ موشک های شهاب- ٣که دارای بردی بالغ بر دوهزار کیلومتر است پرتاب نماید.

عدم پذیرش احمدی نژاد در هتل های نیویورک

روزنامه نیویورك پست نوشت: مسئولان هتل هلم اسلی در نیویورك اعلام كردند: به محض اطلاع از راه‌اندازی یك ضیافت در محل این هتل، به مناسبت حضور احمدی‌نژاد در هفته آتی برای شركت در نشست سالانه سازمان ملل، دستور ابطال این رزرواسیون را صادر كرده‌اند.

به گفته مسئولان این هتل، روز پنج شنبه یك گروه فشار آمریكایی موسوم به اتحاد علیه ایران اتمی به این هتل اطلاع داده كه میهمان سالن ضیافت سالن رزروشده از چهار ماه پیش به وسیله انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی، احمدی نژاد می‌باشد.

در پی این اطلاع رسانی، هووار روذبنستن، سخنگوی هتل ضمن ابطال این ضیافت گفت: "نه هیئت ایرانی و نه رئیس جمهور ایران، جایی در ساختمانهای متعلق به هلم اسلی ندارند."

به گزارش نیویورك پست این تصمیم بعد از صحبت‌های محمود احمدی‌نژاد در مورد انكار هولوكاست در روز قدس، توسط این هتل گرفته شد.

اصرار دكتر احمدی نژاد بر سفر هر ساله به نیویورك، در شرایط فعلی كه به دلیل فضای پس از انتخابات ابهامات زیادی درباره حوادث اخیر ایران در افكار عمومی جهان مطرح است، این نگرانی را مطرح كرده كه به طور كلی برنامه‌های رییس دولت دهم در آمریكا با اختلال همراه گردد.

حضور احتمالی هزاران تن از ایرانیان ساكن آمریكا در برابر سازمان ملل و محل اقامت احمدی‌نژاد و سوالهای چالشی خبرنگاران خارجی از وی در مصاحبه‌های عمومی و اختصاصی كه احتمالا با پخش بخشهایی از چندهزار فیلم آماتوری كه توسط شهروندان از حوادث پس از انتخابات گرفته شده، در مقابل احمدی نژاد، وی را در شرایط دشواری قرار خواهد داد.

با توجه به فعالیت قوی سازمانهای غیردولتی نظیر اتحادیه گزارشگران بدون مرز، عفو بین الملل و دیگر تشكلهای بین المللی، حضور چند روزه دكتر احمدی‌نژاد در نیویورك، احتمالا یكی از دشوارترین سفرهای وی طی 4سال اخیر خواهد بود و حضور ده‌ها زندانی مشهور از چهره های سیاسی ومطبوعاتی در بازداشتگاهها بر دشواری فعالیتهای احمدی نژاد در نیویورك خواهد افزود.

در این شرایط به نظر می رسد بهتر است یا با نظر مقامات عالی‌رتبه نظام در سفر دكتر احمدی‌نژاد به نیویورك تجدیدنظر شده و یا با درخواست ریاست دولت دهم، جمعی از زندانیان سیاسی و مطبوعاتی به مناسبت عید فطر آزاد شوند تا در نتیجه تا حدودی به كاهش تنش در فضای موجود و بهبود تصویر بین‌المللی دكتر احمدی نژاد كمك كند.

عدم پذیرش احمدی ن

روزنامه نیویورك پست نوشت: مسئولان هتل هلم اسلی در نیویورك اعلام كردند: به محض اطلاع از راه‌اندازی یك ضیافت در محل این هتل، به مناسبت حضور احمدی‌نژاد در هفته آتی برای شركت در نشست سالانه سازمان ملل، دستور ابطال این رزرواسیون را صادر كرده‌اند.

به گفته مسئولان این هتل، روز پنج شنبه یك گروه فشار آمریكایی موسوم به اتحاد علیه ایران اتمی به این هتل اطلاع داده كه میهمان سالن ضیافت سالن رزروشده از چهار ماه پیش به وسیله انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی، احمدی نژاد می‌باشد.

در پی این اطلاع رسانی، هووار روذبنستن، سخنگوی هتل ضمن ابطال این ضیافت گفت: "نه هیئت ایرانی و نه رئیس جمهور ایران، جایی در ساختمانهای متعلق به هلم اسلی ندارند."

به گزارش نیویورك پست این تصمیم بعد از صحبت‌های محمود احمدی‌نژاد در مورد انكار هولوكاست در روز قدس، توسط این هتل گرفته شد.

اصرار دكتر احمدی نژاد بر سفر هر ساله به نیویورك، در شرایط فعلی كه به دلیل فضای پس از انتخابات ابهامات زیادی درباره حوادث اخیر ایران در افكار عمومی جهان مطرح است، این نگرانی را مطرح كرده كه به طور كلی برنامه‌های رییس دولت دهم در آمریكا با اختلال همراه گردد.

حضور احتمالی هزاران تن از ایرانیان ساكن آمریكا در برابر سازمان ملل و محل اقامت احمدی‌نژاد و سوالهای چالشی خبرنگاران خارجی از وی در مصاحبه‌های عمومی و اختصاصی كه احتمالا با پخش بخشهایی از چندهزار فیلم آماتوری كه توسط شهروندان از حوادث پس از انتخابات گرفته شده، در مقابل احمدی نژاد، وی را در شرایط دشواری قرار خواهد داد.

با توجه به فعالیت قوی سازمانهای غیردولتی نظیر اتحادیه گزارشگران بدون مرز، عفو بین الملل و دیگر تشكلهای بین المللی، حضور چند روزه دكتر احمدی‌نژاد در نیویورك، احتمالا یكی از دشوارترین سفرهای وی طی 4سال اخیر خواهد بود و حضور ده‌ها زندانی مشهور از چهره های سیاسی ومطبوعاتی در بازداشتگاهها بر دشواری فعالیتهای احمدی نژاد در نیویورك خواهد افزود.

در این شرایط به نظر می رسد بهتر است یا با نظر مقامات عالی‌رتبه نظام در سفر دكتر احمدی‌نژاد به نیویورك تجدیدنظر شده و یا با درخواست ریاست دولت دهم، جمعی از زندانیان سیاسی و مطبوعاتی به مناسبت عید فطر آزاد شوند تا در نتیجه تا حدودی به كاهش تنش در فضای موجود و بهبود تصویر بین‌المللی دكتر احمدی نژاد كمك كند.