۱۲ شهریور ۱۳۸۸

اکبر گنجی : چرا توبه و اعتراف می کنند ؟

اشاره: دادگاه های فرمایشی بازداشت شدگان پس از انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد، اعتراف های برخی بازداشت شدگان به جرائم ناکرده و نقد خود از طریق طرد علوم انسانی و اجتماعی، برای افراد بسیاری این پرسش را پدید آورده که دستگاه سرکوبگر از چه روش هایی برای رساندن آزادیخواهان، فعالین حقوق بشر و روزنامه نگاران به چنین موقعیتی استفاده می کند؟ از سوی دیگر، افراد بسیاری که هیچ گاه گذارشان به زندان و سلول های انفرادی نیفتاده است، می پرسند چرا دموکراسی خواهان حاضر به پذیرش خواست و میل بازجویان شده و همان سخنانی را بر زبان می آورند که آنان خواسته اند؟ در این یادداشت کوتاه کوشش خواهد شد تا بلکه نوری بر تاریکخانه ی بازداشتگاه ها افکنده شود.

1- معرفت و مهارت

گیلبرت رایل (Gilbert Ryle) فیلسوف تجربه گرای قرن بیستم، در کتاب مفهوم ذهن (The Concept of Mind) فعالیت های آدمیان را به معرفت (Knowing that) و مهارت (Knowing how) تقسیم کرده است. معرفت، آموختنی است. افراد به مدرسه و دانشگاه می روند و کسب دانش(فلسفه، علوم تجربی طبیعی، علوم تجربی اجتماعی، و...) می کنند. اما مهارت در اثر تمرین و تکرار ملکه ی افراد می شود. افراد زیادی لطیفه ها را می دانند، اما همه ی افراد نمی توانند لطیفه ها را به فلان و بهمان روش بیان کنند و مردم را بخندانند. فرد ناخداباور هم قادر به شناخت دین است، اما دینداری مهارت است، نه صرف معرفت. علم به شنا کردن از طریق مطالعه و آموزش به دست می آید، اما "شنا کردن" مهارت است که در اثر تمرین و تکرار ملکه خواهد شد. کاملاً طبیعی است که چند فرد دانش واحدی(هم سطح) از شنا کردن داشته باشند، اما حتی اگر همه ی آنها شناگر هم باشند، در سطح واحدی قرار ندارند. مسابقات شنا نشان دهنده ی تفاوت سطح شناگران است. خیاطی و رانندگی هم مشمول همین حکم اند. می توان از طریق مطالعه و آموزش از خیاطی و رانندگی آگاه شد، اما همه ی افراد خیاط و راننده نیستند، همه خیاطان و راننده گان هم در یک سطح قرار ندارند.

2- علم به زندان، زندانی بودن

تفکیک گیلبرت رایل در خصوص زندان هم صادق است. علم به زندان یک چیز است و زندانی شدن چیزی دیگر. می توان از طریق خواندن و شنیدن از زندان ها کسب علم کرد، اما زندانی شدن، زندانی بودن، زندانی کشیدن چیز دیگری است. مهارت هایی چون خیاطی، رانندگی، شناگری، نقاشی و آشپزی به روی اکثریت آدمیان گشوده است. یعنی افراد می توانند آن قدر رانندگی کنند تا راننده ی خوبی شوند، آن قدر فوتبال بازی کنند تا فوتبالیست حرفه ای شوند. اما تعداد زندانیان همه ی جوامع از میزان معینی تجاوز نمی کند( آمریکا به عنوان کشوری که مقام اول جهانی را در تعداد زندانیان داراست، در سال 1996، به ازای هر 100 هزار نفر، 600 زندانی داشته است. در ایران به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت کل کشور، 240 زندانی وجود دارد). از همین میان، تعداد زندانیان سیاسی- عقیدتی، نسبت به کل جمعیت یک کشور، بسیار بسیار پائین است. همین تعداد قلیل هم از این امکان برخوردار نبوده اند که زندانی کشیدن را بارها و بارها تجربه کنند. حال نوبت آن است که چند نکته را در نظر گیریم:

1-2- تجربه زندان : ممکن است زندانی اولین بار باشد که پایش به زندان باز شده است، لذا فاقد تجربه ی "زندانی بودن" است. به تعبیر دیگر، فرد تجربه ای تماماً جدید را باید از سر بگذراند.

2-2- تفاوت سلول های انفرادی: زندان اوین، به عنوان بهترین زندان ایران، دارای چند نوع سلول انفرادی است.

یک- بند 240: سلول های انفرادی سازمان زندانها(طبقه ی دوم و سوم و چهارم).

دو- بند 240: سلول های انفرادی حفاظت اطلاعات قوه ی قضائیه(طبقه ی اول بند 240).

سه- بند 209: سلول های انفرادی وزارت اطلاعات.

چهار- بند 2 الف: سلول های انفرادی سپاه پاسداران.

بند سپاه از دیگر بندها بسیار بدتر است. به عنوان مثال، سلول های انفرادی سپاه فاقد توالت و دستشویی است. متهم حتی در آب خوردن و توالت و حمام رفتن محتاج لطف بازجویان و مراقبین است. معمولاً بازجویان از این محدویت ها هم برای فشار وارد آوردن بر زندانی استفاده می کنند. البته آنچه بر احمد زیدآبادی در بازداشت کنونی او رفته است، حکایت از آن دارد که در جای دیگری سلول هایی بسیار کوچک به اندازه قبر درست کرده اند.

3-2- تفاوت نحوه ی بازجویی :نحوه ی رفتار دستگاه قضایی و نیروهای امنیتی با افراد مختلف، از جهات گوناگون، تفاوت دارد: سلول انفرادی فرستادن یا نفرستادن، میزان حبس در سلول انفرادی، بازجویی مداوم از متهم محبوس در انفرادی یا عدم تداوم بازجویی، بی خوابی دادن به متهم یا عدم بی خوابی دادن، کتک زدن یا کتک نزدن، شکنجه ی متهم یا عدم شکنجه، تحقیر متهم یا عدم تحقیر، اهانت و فحاشی به متهم و خانواده اش یا عدم فحاشی و اهانت، اجازه ی تماس تلفنی داشتن یا اجازه نداشتن، تعداد دفعاتی که متهم را به توالت و حمام می برند، تعداد نوبت هایی که به متهم چای و آب خوردن می دهند، ملاقات با خانواده یا عدم ملاقات، تهدید به بازداشت همسر و فرزند یا عدم تهدید بازداشت دیگر اعضای خانواده، این قصه را می توان همچنان ادامه داد.

اینها بخشی از واقعیات دوران سخت بازجویی است. لحظه ای به این فکر کنید که در سلول انفرادی هستید: از همه ی عالم بی خبرید، شما را در وضعیتی چون مرده قرار داده اند، اطلاعات غلط به شما می دهند، گروه اول شما را شکنجه می کنند، بعد گروه دیگری می آیند و از شما عذر خواهی می کنند و به شما می گویند آن افراد مجازات خواهند شد، ولی اگر شما با ما راه نیائید همان بازجویان دوباره مسئول پرونده ی شما خواهند شد، ممکن است به جرم براندازی و جاسوسی اعدام شوید، برای چه اینجا مانده اید؟ افراد بسیار پائین تر از تو اینک وزیر و نماینده و سفیرند، و دارند با همسر و فرزندانشان در بهترین نقاط ایران و جهان گردش می کنند. به این فکر کرده ای که پس از تو چه بر سر همسرت خواهد آمد؟ دیگران به چه چشمی به زنی بیوه می نگرند؟(عذر مرا بپذیرید، اینها بخشی از واقعیت تلخ زندانی شدن ایرانند). آدم باید شجاع باشد، اما شجاعتی که همسر و فرزندانت را نابود می کند، چه فضیلتی است؟ یک اعتراف به خطا موجب آزادی ات خواهد شد. حال نوبت آن است که از خیال برون آئید. تمام آنچه گفته شد، مانند آگاهی یافتن از سوختن دیگری است، این کجا و سوختن شما در آتش کجا؟

4-2- بی حقوقی : زندانیان سیاسی- عقیدتی ایران از بسیاری از حقوق زندانیان دیگر کشورها محروم اند. متهم اسیری در دست بازجویان است. فرض کنید که یک شخص محترم که سال ها با آبرو زندگی کرده است را زندانی می کنند. بازجو در اولین ملاقات به او می گوید:"چه طوری مادر فلان"، "چه طوری خواهر فلان"، "من فلانم را در فلانت می کنم"، "بچه ات را به اینجا می آوریم و فلانش می کنیم". متهم که فکر می کرد به عنوان یک زندانی سیاسی- عقیدتی با دستگاهی مواجه خواهد شد که پاسدار اخلاق و معنویت است، با این تجربه ی غیرقابل انتظار چه خواهد کرد؟

5-2- انگیزه ی مقاومت: رژیم جمهوری اسلامی ایران کوشیده است تا انگیزه ی مقاومت را در متهمان نابود کند. هر شعاری که شما داشته باشید، زمامداران این رژیم همان شعار را بسیار رادیکال تر از شما سر خواهند داد. اگر شما شعار مبارزه ی با امپریالیسم سر دهید، این رژیم به شما خواهد گفت که سردمدار مبارزه ی عملی با امپریالیسم است. اگر از عدالت اجتماعی سخن بگوئید، با این مسأله مواجه می شوید که آنها بیش از هر کس دیگر از عدالت اجتماعی حرف می زنند. اگر از مردم سالاری و حقوق بشر سخن بگوئید، آنها به شما خواهند گفت که بهترین نظام سیاسی جهان در رعایت دموکراسی و حقوق بشرند. همین نظام پاسدار اخلاق و معنویت و دیانت، معمولاً زندانیان سیاسی- عقیدتی را به سه اتهام متهم می کند.

اول: جاسوسی، خیانت به کشور، ارتباط با بیگانگان و غیره.

دوم- فساد مالی، سوء استفاده ی مالی از بیت المال.

سوم- فساد جنسی، ارتباط نامشروع مردها با دختران و زنان بیوه و شوهر دار، ارتباط نامشروع زنان با پسران و مردان دارای همسر.

هیچ کشوری فاقد جاسوس نیست. در ایران هم افراد نادری وجود دارند که برای برخی دولت ها جاسوسی می کنند. شیوه ی اتهام زنی دستگاه های امنیتی- قضایی جمهوری اسلامی به زندانیان سیاسی- عقیدتی، جاسوسان را به قهرمان تبدیل کرده است. وقتی مخالفان سیاسی(آزادیخواهان، مدافعان حقوق بشر، وکلا، روزنامه نگاران، دانشجویان، کارگران، زنان و...) به جاسوسی متهم می شوند، دیگر هیچ کس جاسوس واقعی را هم جاسوس بشمار نخواهد آورد. روشن است که روزنامه نگاران، دانشجویان، وکلا، زنان، کارگران، فعالین حقوق بشر و غیره، اگر بخواهند هم نمی توانند به اطلاعات محرمانه و سری دست بیایند. اما افرادی که در نیروهای نظامی و پروژه های هسته ای کار می کنند، به اطلاعات محرمانه و سری دسترسی دارند. جاسوسانی که این نوع اطلاعات را به خارجی ها می فروشند، پس از بازداشت در زندان، به زندانیان سیاسی با افتخار می گویند کار ما هم نوعی مبارزه ی سیاسی با رژیم بود.

بسیاری از متهمان سیاسی- عقیدتی حاضر نیستند به اتهام فساد مالی، فساد جنسی و جاسوسی متهم شوند. به همین جهت گمان می کنند اگر با بازجویان همکاری کنند از شر چنان اتهاماتی خلاص خواهند شد. یکی از اعمال نظام ولایت مطلقه ی فقیه این بوده است که فضیلت را به رذیلت، و رذیلت را به فضیلت تبدیل کرده است. در جامعه ای که رژیم سیاسی اش "اعتماد" و "اطمینان" را از بین برده است، ایستادن چه ارزشی دارد؟ ایستادن برای چه؟

6-2- فقدان ضمانت: هیچ تضمینی وجود ندارد که فردی که در گذشته سال ها حبس را تحمل کرده است، دوباره اگر با چنان شرایطی روبرو گردد، بتواند مقاومت کرده و حاضر به پذیرش زندان شود. حتی ممکن است فرد حاضر به تحمل زندان باشد، اما شکنجه های روحی و جسمی را نتواند تحمل کند. از این رو سابقه ی حبس طولانی، ضمانتی برای هیچ کس فراهم نمی آورد. زندانی کشیدن، جوک گفتن و شنا کردن نیست که در کسی مهارت ایجاد کند. زندانی شدن، یعنی از دست دادن آزادی. زندان، فقدان آزادی است.

3- تفاوت مبارزه ی پیش و پس از انقلاب

فضای چریکی پیش از انقلاب بریدن را بر نمی تابید. قهرمان بودن، مقتضای مبارزه ی مسلحانه ی پیش از انقلاب بود. ساواک به اطلاعات زندانیان نیاز داشت. لو دادن اسرار گروه، خانه های تیمی و تقاضای بخشش از شاه، گناهی نابخشودنی بود. اگر سال های آغازین دهه ی اول انقلاب را نادیده بگیرم، اکثریت مخالفان جمهوری اسلامی مبارزه ی مسالمت آمیز را برگزیدند. هیچ یک از زندانیان سیاسی - عقیدتی چیزی برای مخفی کردن نداشته و ندارد. نویسنده ای، مقاله ای نوشته یا نظری ابراز داشته است. اگر به متهمان کنونی نگریسته شود، تنها جرم همه ی آنها شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و رأی دادن به یکی از زمامداران رژیم در سه دهه ی گذشته است. بازداشت شدگان اشتباه کردند، اما نه آن اشتباهی که رژیم مدعی است. اشتباه بسیاری آنها این بود که :

اول : گمان می کردند، اگر خاتمی نباشد، انتخاب میر حسین موسوی یا مهدی کروبی، مسأله ی چندانی برای رهبری ایجاد نخواهد کرد و آقای خامنه ای می تواند همچنان اهداف و سیاست هایش را دنبال کند. اما رهبر فقط و فقط محمود احمدی نژاد را می خواست.

دوم: خطای دیگر آنها این بود که گمان می کردند اگر اکثریت مردم(حدود 70 درصد) در انتخابات شرکت کنند، برای محافظه کاران امکان تقلب بیش از سه چهار میلیون رأی وجود ندارد. اما پس از انتخابات فهمیدند که برای رژیم سه- چهار میلیون تقلب با یازده میلیون تقلب فرقی ندارد، تلقب تقلب است، چه چهار میلیون، چه یازده میلیون.

سوم : خطای دیگر آنها این بود که نمی دانستند پیروزی در انتخابات جمهوری اسلامی، "انقلاب مخملی" و "کودتای مخملی" به رهبری آمریکا و انگلیس به شمار می آید.

این سه خطای نابخشودنی اصلاح طلبان را چنین وضعیتی قرار داده است. بیائید برای لحظه ای دستاوردهای جنبش سبز برای ایران و ایرانیان را فراموش کنیم و صرفاً از منظر منافع شخصی بازداشت شدگان به انتخابات بنگریم. اگر اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نمی کردند و به جای 80 درصد مردم، 40 درصد واجدین شرایط در انتخابات شرکت می کردند و احمدی نژاد با آرای کمتری به ریاست جمهوری منصوب می شد، در آن صورت اصلاح طلبان اکنون کجا بودند؟ آیا باز هم مجبورشان می کردند تا به جرائم ناکرده اعتراف کنند؟

پرسش دیگری هم وجود دارد که باید پاسخی برای آن فراهم آورد:چه دلیل و انگیزه ای برای زندان ماندن و حبس کشیدن افرادی که تنها جرم شان کشاندن مردم به پای صندوق های رأی بوده است، وجود دارد؟ خواننده ی محترم توجه دارد که مدعا این نیست که اصلاح طلبان کاری نکرده اند- نمی توان انکار کرد که بسیج اجتماعی پس از انتخابات، یکی از نتایج ناخواسته ی مشارکت در انتخابات بود. این وقایع مردم و نیروهای سیاسی را به جلو راند- مدعا این است که آنها جرمی مرتکب نشده اند تا به خاطر آن در سخت ترین شرایط مجبور به حبس کشیدن باشند.

4- نتیجه

مائیم و واقعیت وجود زندانیان سیاسی- عقیدتی. پروژه ی اعتراف گیری و توبه نامه نویسی دو هدف را تعقیب می کند. اول- قبولاندن این فکر به مردم که با عده ای وطن فروش و خائن روبرو هستند. دوم- حفظ و تحکیم وحدت نیروهای سرکوبگر. یعنی به آنها گفته می شود که با توطئه ی جهان غرب برای سرنگونی رژیم روبرو هستند، اگر سرکوبگری ادامه نیابد و تشدید نشود، رژیم سرنگون خواهد شد و رژیم بعدی شما را محاکمه و مجازات خواهد کرد.

با این رژیم چه باید کرد؟ باید اعتراف گیری و توبه نامه نویسی را از کارکرد انداخت و با هر دو هدف این پروژه مبارزه کرد:

1-4- مردم باید نشان دهند که فریب نمی خورند و بازداشت شدگان را نه جاسوس، که قهرمان راه آزادی و دموکراسی بشمار می آورند. حمایت همه جانبه از کلیه ی بازداشت شدگان ترفند رژیم را بی اثر خواهد کرد. از زندانیانی که مجبور به اعتراف و توبه شده اند باید همچون قهرمان تجلیل کرد. زندانیان، قربانی روش های استالینیستی رژیمی هستند که برای حفظ قدرت هر کاری را مجاز می داند. باید رهبری نظام را به دلیل آنکه از طریق برنامه ریزی و به طور سازمان یافته متفاوت ها(دگر اندیشان و دگرباشان) را شکنجه و محکوم می کند، به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم کرد.بدینترتیب کارکرد اول از بین می رود.>

2-4- یک در خصوص کارکرد دوم، نباید به گونه ای سخن گفت که باعث تحکیم وحدت نیروهای سرکوبگر شود. نباید به گونه ای شعار داد و اهدافی را تعقیب کرد که نیروهای نظامی و شبه نظامی و امنیتی را در وضعیت انتخاب میان مرگ و زندگی قرار دهد. باید به صراحت تمام اعلام کرد همه ی ما توافق داریم که به فرایند خشونت برای همیشه باید پایان داد. باید قبول کرد و از طریق گفت و گو نشان داد که ایران برای همه ی ایرانیان است. هیچ فرد یا گروهی قرار نیست سرکوب و حذف شوند. همه ی نیروها در فرایند دموکراتیزه کردن نظام سیاسی مشارکت خواهند داشت. ما باید ایرانی بسازیم که در آن خداباوران و خداناباوران، چپ ها و راست ها، سنی ها و شیعیان، بهایی ها و دراویش، مسلمان ها و مسیحی ها و یهودی ها، همه و همه، حضور داشته باشند و در تعیین سرنوشت آزاد و برابر باشند. مسأله و مشکل ایران، مسأله ی استبداد و خودکامگی است. دموکراسی، حلال مسائل و رافع مشکلات است. مساله ی ما، عدم تحمل "دیگری" و "تفاوت" است.

سردار جعفری از نگاه نیک آهنگ کوثر


روز قدس روز اعتراض به منش صهیونیستی

روز قدس، روز دفاع از چند فلسطینی نیست، روز اعتراض به یک دولت هم نیست، روز اعتراض به یک شیوه و یک منش است؛ در هرجای جهان و به هر نامی که به کار گرفته شود. خصوصا در این روزها که روش‌های دولت کودتایی احمدی‌نژاد و متحدان آن در حکومت، بیش از هر زمان دیگری به رفتار سرکوب‌گرانه‌ی اسرائیل شبیه شده است، روز قدس باید در همه‌جای ایران و بلکه دیگر کشورهای مسلمان و غیر مسلمان به روز اعلام برائت از همه‌ی اشکال خشونت تبدیل شود؛ و این تحولی است که امسال سبزهای ایران رقم خواهند زد. به همین مقدار بسنده می‌کنیم و برای تعیین شکل و شیوه‌ی اجرای این ایده، منتظر بحث همگان در فضاهای مجازی و حقیقی و اعلام نظر رهبران جنبش سبز می‌مانیم.

شهرپیمایی شاد شب نیمه رمضان

همانطور که پیش‌تر هم اشاره کرده بودیم، پانزدهمین موج‌آفرینی سبزها در ماه رمضان، «شهرپیمایی شاد شب نیمه رمضان» است. جمعه شب این هفته (13 شهریور) شب تولد امام حسن مجتبی است که تنها جشن ماه رمضان محسوب می‌شود. این شب بهترین فرصت برای تغییر فضا و مهیا شدن برای سخنرانی خاتمی در حرم امام و سپس راهپیمایی روز قدس است. به طور خاص هم دعوت می‌کنیم که از این شب، سبزها دو تحول تازه را رقم بزنند: تحریم پیامک را بشکنیم و از این وسیله برای اطلاع رسانی فراتر از محدوده کاربران اینترنت استفاده کنیم، و استفاده عمومی و علنی از نمادهای سبز را از سر بگیریم.


تجربه شهرپیمایی سبزها در شب نیمه شعبان، آنطور که گزارش‌هایش به ما رسیده و دیده و شنیده‌ایم، تجربه بسیاری موفقی بوده است. اکنون نیاز به فرصتی داریم که فصلی تازه را در حضور اجتماعی سبزها تدارک ببینیم و برای موج آفرینی های بزرگ‌تر در شب بیست و یکم ماه رمضان در حرم امام و نیز راهپیمایی بزرگ و سبز روز قدس آماده شویم. شب نیمه ماه رمضان که به مناسبت سالروز میلاد امام حسن مجتبی (ع) اصلی‌ترین شب جشن در این ماه است، بهترین فرصت برای تکرار آن تجربه جذاب است.

برنامه، همانند ماه قبل، این است که شب نیمه رمضان 88 را به یک شب خاطره‌انگیز بدل کنیم و شادی این روز را با خاطره‌ی سبز روزهای پرشور قبل از انتخابات دهم پیوند بزنیم؛ به این ترتیب که سبزها در این شب، پیاده و یا با ماشین، به خیابان‌ها بیایند و به خصوص پس از ساعت 10 شب، خیابان‌های اصلی شهرها را به انحصار خود درآورند. در تهران، خیابان ولیعصر از میدان ولیعصر تا میدان تجریش محل اصلی قرار است و در شهرهای دیگر نیز میادین و خیابان‌های اصلی شهرها توسط سبزها قرق خواهد شد.

یادتان نرود که اگر توانستید عکس یا فیلمی از این حضور سبز تهیه کنید، برای ما هم بفرستید.

همزمان با موج‌آفرینی سبز شهرپیمایی نیمه رمضان، چند کار دیگر هم قرار است انجام دهیم:

از سر گیری استفاده نمادهای سبز

فضای بسته و امنیتی دو ماه گذشته باعث شد که شور و نشاط هفته‌های قبل از انتخابات سرکوب شود و تقلب و کودتای پس از انتخابات، امکان عرض اندام مخالفان دولت فعلی را سلب کند، هرچند هیچ‌گاه این سرکوب‌ها نتوانست فضای اعتراض را به کلی از بین ببرد. یکی از جنبه‌های تغییر فضا در روزهای بعد از انتخابات، ممانعت از استفاده از نمادهای سبز بود، و بدین ترتی استفاده از این نمادها به زمان تجمعات اعتراضی محدود شد. اکنون وقت آن رسیده که استفاده عمومی و آشکار از این نمادها را باز از سر بگیریم، هرچند خبر داریم که برخی از تلاش‌گران و علاقه‌مندان، حتی در دشوارترین موقعیت‌ها نیز، هیچ‌گاه نمادهای سبز خود را از دست ندادند. اما عمومی شدن دوباره‌ی استفاده از این نمادها، مانند روزهای قبل از انتخابات، فضای سنگین حاکم را خواهد شکست و فراگیر بودن این حرکت، به امید خدا امکان هرگونه برخورد را نیز منتفی خواهد کرد.

رنگ سبز، یک نماد مقدس مذهبی و نشانه‌ی این جنبش زنده و صلح‌آمیز است. پس در شب میلاد امام حسن مجتبی باز هم همگی سبزپوش به خیابان‌ها خواهیم آمد، تا مقدمه‌ای شود برای سبز کردن حرم امام در زمان سخنرانی خاتمی، سبز کردن راهپیمایی روز قدس و سپس سبز بودن و ماندن دانشجویان با آغاز سال تحصیلی.

در شب نیمه رمضان، علاوه بر لباس سبز، می‌توانید با روبان‌های سبز، رنگ‌های موقتی سبز (مخصوص ماشین) و پوسترهای سبز منقوش به عکس میرحسین موسوی که بزرگمردی از سلاله‌ی پاک امامان است، ماشین‌های خود را تزیین کنید. همچنین می‌توانید از پرچم‌‌ها و سربندهای سبزرنگ با شعارهای مذهبی هم در این ایام استفاده کنید.

دکتر بشیریه: منتظری با رهبری جنبش سبز می تواند نقش مهمی در بسیج مردم ایفا کند

شماره اخير مجله اينترنتى "لوگوس" مصاحبه مفصلى با حسين بشيريه، استاد سابق دانشگاه تهران و از متفكران مهم علوم سياسى در ايران، درباره تحليل نا آرامى ها و جنبش اعتراضى ماه هاى اخير در ايران انجام داده است.



آقاى بشيريه در دوران تدريس ۲۵ ساله خود در دانشگاه تهران بيش از ۱۵ كتاب و دهها مقاله نوشته است و شاگردان زيادى را تربيت كرده است. وى يكسال پس از اينكه محمود احمدى نژاد اعلام كرد چرا بايد استادان ليبرال در دانشگاه هاى ايران تدريس كنند، در تابستان سال ۱۳۸۶ توسط كميته انضباطى دانشگاه تهران اخراج شد.

حسين بشيريه كه هم اكنون در دپارتمان علوم سياسى دانشگاه سيراكيوز آمريكا مشغول تدريس است در پاسخ به سئوالات مصاحبه گر، تحليل هاى خود را از مختصات جنبش سبز، دلايل و زمينه هاى بروز آن، ميزان ثبات و آينده حكومت اسلامى و مختصات رهبرى جنبش اعتراضى و آينده آن ارائه مى دهد.

فشرده اى از رئوس و مضامين اصلى اين مصاحبه را در زير مى خوانيد.

از نظر شما، مختصات حوادث و جنبش اعتراضى ايران چيست؟

حسين بشيريه : رويدادهاى پس از انتخابات زمينه ساز يك موقعيت انقلابى بالقوه در رويارويى با حكومتى شد كه درگير بحران هاى متعددى است. اين حوادث پيش از همه بحران در يكپارچگى و انسجام درونى رژيم را به نمايش گذاشت. رژيم هاى خودكامه با ويژگى تئوكراتيك انتخابى در ذات خود بحران هاى متعددى را پرورش مى دهند، مثل بحران در انسجام درونى، بحران در مشروعيت ايدئولوژيك، ناكارآمدى در هدايت امور و رقابت در ميان رهبران.

اما اگر تمامى اين بحران ها در آن واحد بروز كنند شرايط ممكن است به يك موقعيت انقلابى بدل شود و از دل آن عناصر مبارزه سياسى با حكومت رشد خواهند كرد، مثل اعتراض و نارضايتى عمومى، ايدئولوژى و يا رهبرى جديد و حتى سازماندهى.

جمهورى اسلامى مدتها است كه با معضل يا بحران مشروعيت دست و پنجه نرم مى كند. رشد تفسير جمهورى خواهانه از اسلام سياسى، ذات متناقض قانون اساسى ايران، افزايش تمايز بين عملكرد و آرمان هاى ظاهرى رژيم و فاصله گرفتن بيشتر افكار عمومى از ايدئولوژى مسلط از عوامل تعميق بحران مشروعيت بوده اند.

در عين حال حكومت جمهورى اسلامى هيچگاه دولت كارآمدى نبوده ولى بحران كارآمدى آن از سال ۲۰۰۵ عميق شده و عوارض آن تاثيرات بسيار مخربى بر حيات اجتماعى، اقتصادى و سياسى ايران بر جاى گذاشته است.

در مقابل وخامت بحران ناكارآمدى، جمعيت وسيعى از ايرانيان خواستار بهبود وضعيت هستند و جنبش وسيعى كه به پا خواست تا حد زيادى محصول اين تضاد بين خواسته هاى سياسى روبه رشد مردم و نتايج برون آمده از صندوق هاى راى بود.

اما بايد تاكيد كرد كه مهمترين معنا در حوادث پس از انتخابات را بايد در بحران انسجام درونى حكومت اسلامى جستجو كرد. در ساختار حكومت اسلامى هميشه جناح بندى هاى مختلفى وجود داشته است اما حوادث پس از انتخابات نشان داد كه تضاد و اختلاف در ميان اين جناح ها به حدى رسيده كه با ريش سفيدى و ميانجى گرى حل شدنى نيستند.

در مورد رژيم هاى خودكامه ايدئولوژيك معمولا بحران انسجام باعث شكاف در دستگاه نظامى و سركوب و يا ترديد حكومتگران در مقابله با معترضان نمى شود. اما مشروعيت آن را بيش از پيش زير سئوال برده و شرايط را براى سازماندهى نارضايتى عمومى، شكل گيرى ايدئولوژى و رهبرى مخالفان و ساير عناصر لازم براى وقوع يك موقعيت انقلابى فراهم مى كند.

چرا اين جنبش در سى سالى كه از عمر حكومت اسلامى مى گذرد بى سابقه بود؟

با توجه به اينكه جنبش هاى وسيع تحت حكومت رژيم هاى استبدادى بسيار نادراند وقوع آن را نمى توان با عوامل به اصطلاح معمولى تر مثل بحران اقتصادى، ناكارآمدى حكومت و يا بروز نارضايتى عمومى توضيح داد.

تاريخ جنبش هاى فراگير نشان مى دهد كه در اين جنبش ها نه عوامل نارضايتى بلكه يافتن دريچه اى براى كاناليزه كردن نارضايتى ها و بسترى مناسب براى تعرض قطعى عنصر تعيين كننده است.


در مورد ايران تركيبى از سه عامل كه معمولا در تئورى هاى سياسى به عنوان دليل بروز اين جنبش ها قلمداد مى شوند با هم نمود پيدا كرد.

عامل اول، فاصله يا تضادى تحمل ناپذير بين خواسته ها و توقعات مردم قبل از انتخابات با سركوب خشن حكومت در روزهاى بعد از آن است. با اعلان نتايج انتخابات، فضاى پر نشاط و اميد مردم به نارضايتى و خشم بدل شد كه روى يك مسئله تمركز داشت و آن «تقلب» بود. همين مسئله مردم را به جهت گيرى فعال وا داشت و به خيابان ها آورد.

اما در پى چندين هفته سركوب خشن نيروهاى امنيتى اكنون فضاى هراس جاى احساس خشم عمومى را گرفته است.

در مورد عامل دوم يعنى – شكل گيرى و انسجام عناصر جامعه مدنى – بايد گفت كه تحولات بطئى از سال هاى موسوم به دوران بازسازى و بعد در دوران موسوم به اصلاحات، ايران را از جامعه اى درهم و بدون ساختار و هويت به جامعه اى با حدى از ساختارها و سنت هاى مدنى بدل كرده است.

در ده سال گذشته ما شاهد جنبش هاى اعتراضى موردى و محدودترى بوديم كه با اتكا به همين ساختارها و سنت هاى ابتدايى جامعه مدنى تبلور يافتند. اما در حوادث پس از انتخابات شكاف بين مردم حكومت چنان عميق شد كه جمعيت ميليونى را به ميدان آورد و متاسفانه ساختارها و سنت هاى مدنى شكل گرفته در اين سال ها توان و ظرفيت تداوم دادن به اين حركت را نداشت. هر چند عامل سركوب خشن و بي رحمانه را نبايد از نظر دور داشت.

و بالاخره عامل سوم – يعنى تعميق شكاف در بين حاكمان و بيدارى افكار عمومى – نقش موثرى در به حركت درآوردن مردم داشت. تاييد صلاحيت نامزدهاى اصلاح طلب و حركت آنها به اصطلاح در چهارچوب نظام، فضاى نسبتا امنى براى حركت ميليونى مردم فراهم كرده بود.

همزمان بروز علائم آشكار از اختلاف بين جناح تندرو و بنيادگرا با سنت گرايان (به عنوان مثال اختلاف شديد بين احمدى نژاد و هاشمى رفسنجانى) اين توقع را ايجاد كرده بود كه سنت گرايان از جنبش سبز حمايت خواهند كرد. و بالاخره بروز اختلاف حتى بين حاميان و شخصيت هاى جناح تندرو در روزهاى اول تزلزل در مواضع حكومت را تشديد كرد. هر چند كه در نهايت همه معترضان درون حكومت در مقابل آنچه كه تهديدى براى كل نظام مى دانستند به تبعيت از رهبرى نظام دفاع از بقا حكومت به شكل فعلى را برگزيدند.

در يك كلام هر چند بسيارى از مردم و گروه هاى سياسى مخالف حكومت اسلامى سالهاست كه خواب يك چنين روزى را مى ديدند ولى حقيقت اين است كه مثل هر موقعيت انقلابى ديگرى در تاريخ شرايطى كه ما در ايران ديديم محصول همزمانى چندين عامل سياسى مهم و نادر بود.

آيا جنبش اعتراضى اخير سرآغازى است بر پايان كار حكومت اسلامى ؟

براى سنجش موضوع سقوط حكومت بايد نتايج بحران اخير و چالش هاى حاصل از آن براى جمهورى اسلامى را بررسى كرد و ديد كه رويدادهاى اخير از نقطه نظر عناصر تشكيل دهنده يك موقعيت انقلابى حكومت را در چه موقعيتى قرار داده است.

از نظر مشروعيت ايدئولوژيك، جمهورى اسلامى اكنون با يك بحران شديد دست و پنجه نرم مى كند. حوادث اخير از نقطه نظر مشروعيت نظام چند نتيجه داشت.

اول اينكه ذات واقعى ساختار اين حكومت را برملا كرد. براى اولين بار كاملا مشخص شد كه شخص رهبر تعيين كننده و تصميم گير اصلى است.

اما برملا شدن اين واقعيت به شكل خشن و عريان در دراز مدت به ضرر رهبرى و موقعيت آن خواهد بود چرا كه جايگاه وى را از يك نوع منصب مشروطه به يك مستبد و خودكامه تنزل خواهد داد.

نتيجه ديگر اين است كه اقليت حاكم بيش از گذشته به انتخابات و راى مردم بدبين و از آن هراسناك خواهد شد. اما اگر آنها از ميزان مشاركت مردم و عناصر انتخابى حكومت بكاهند خود به خود مشروعيت رژيم بيشتر زير سئوال خواهد رفت.

نتيجه ديگر اين حوادث در موازات با عامل فوق، بى اعتمادى مردم و گسترش بى اعتقادى آنها به مشاركت سياسى است كه خود عامل ديگرى است در كاستن از مشروعيت حكومت. به اين ترتيب عنصر انتخابى اين رژيم تئوكراتيك به مرور از هر دو زاويه تحليل خواهد رفت و رژيم بيش از گذشته بايد بر عناصر غيردمكراتيك و اشرافيت روحانى تكيه كند.

چهارمين نتيجه اى كه از حوادث اخير در ايران برجا خواهد ماند گسترش دايره به اصلاح «ضد انقلاب» است. از هم اكنون برخى از تندروها دامنه صفت «منافق» را گسترش داده و از منافقين جديد سخن مى گويند.

به عبارتى ديگر، جمعيت و گروه هاى وسيع ترى به مخالفان گروه حاكم پيوسته اند. به اعتقاد من مهمترين نيتجه نا آرامى و جنبش سياسى اخير كاهش چشمگير احساس هراس از حكومت است. شهامت براى بيان نارضايتى هاى قديمى شايد بزرگترين دستاورد جنبش اخير باشد.

اين يك قاعده عمومى است كه چه در مورد تك تك افراد و چه در مورد يك جامعه خشم هميشه هراس را نابود مى كند.

اما از نقطه نظر اقدامات حكومت براى انطباق خود با اوضاع جديد بايد اشاره كرد كه رژيم هاى خودكامه براى جبران ضعف مشروعيت ايدئولوژيك يا به تشديد سركوب روى مى آورند و يا به گسترش و افزايش خدمات و كمك هاى عمومى.

در مورد ايران شاهديم كه حكومت به سركوب شديدتر روى آورده و پايه هاى نظام و امنيتى آن فعال تر شده اند. حكومت اسلامى در حال تحول به سمت يك سيستم حكومت نظامى است. با توجه به مشكلات اقتصادى ايران بعيد است جمهورى اسلامى بتواند فقدان مشروعيت خود را با گسترش خدمات و كمك هاى اجتماعى جبران كند.

از چهار عنصر اصلى ثبات رژيم – يعنى مشروعيت، كارآمدى، وحدت رهبرى و توان سركوب – به نظر مى رسد كه، حداقل در شرايط فعلى، فقط عنصر چهارم يعنى توان سركوب قادر است عمل كند.

حوادث اخير ثابت كرد كه جناح بندى و اختلافات در ميان حكومتگران يا به اصطلاح خودى ها به حدى شديد شده كه به شكل قبل و با مصالحه قابل حل نيست. اختلاف بين اصلاح طلبان و بنيادگران از يك سو، اختلاف بين مراجع و جوامع دينى گوناگون از سوى ديگر و حتى اختلاف بين نخبگان و فرماندهان نظامى هر روز نمونه ديگرى بروز مى دهد.

در عين حال بايد وضعيت نيروهاى اپوزيسيون، نقاط ضعف و نقاط قوت آنها را نيز در نظر گرفت. در بررسى اين عرصه بايد چهار عامل تعيين كننده در بروز جنبش فراگير و يا وقوع موقعيت انقلابى را محك قرار داد كه عبارتند از: حد نارضايتى عمومى، شبكه سازماندهى، ايدئولوژى و رهبرى جنبش.

تا اين مرحله ما شاهد بوده ايم كه ماشين سركوب رژيم بخش زيادى از شبكه سازماندهى مخالفان را فلج كرده و تعداد زيادى از رهبران و چهره هاى موثر را از ميدان خارج كرده است.

اما اين به آن معنى نيست كه اوضاع براى هميشه به اين شكل باقى خواهد ماند. تاكنون موسوى، كروبى و خاتمى اين حركت را با احتياط رهبرى كرده اند اما برخى مراجع شيعه و به خصوص آيت الله منتظرى با انتقادهاى تندترى عملا حكومت فعلى را فاقد مشروعيت دانسته و شورش عليه آن را موجه اعلام كرده است.

معمولا در تداوم حركت هاى اعتراضى، افراد و ديدگاه هاى قاطع و راديكال ترى جاى رهبران محتاط و ميانه رو را خواهند گرفت. در آن صورت ايدئولوژى و شعارهاى اين جنبش نيز به جاى اعتراض به نتايج انتخابات به اعتراض و زير سئوال بردن كليت ساختار حكومت بدل خواهد شد.

بنابراين دو عامل براى تشخيص عواقب و پيامدهاى اين بحران اهميت دارند: يك - قدرت سركوب و مهار رژيم و آمادگى و توان آن در بكارگيرى اين اهرام ها و دوم – رهبرى جنبش اعتراضى و توان و آمادگى آن براى بازبينى و تغيير ايدئولوژى و نيرومند تر ساختن قابليت هاى سازمان گرانه آن است.

آيا اين جنبش يك رهبرى مشخص و سازمان يافته دارد و يا اين جنبشى است كه رهبرى را به دنبال خود مى كشد؟

معمولا رهبران جنبش هاى انقلابى و يا اعتراضى را به سه گروه تقسيم مى كنند: اول؛ ايدئولوگ ها يا نظريه پردازان، دوم؛ بسيج كننده و تهييج گران، سوم؛ مديران.

گاهى اوقات يك رهبر ممكن است هر سه خصوصيت و قابليت را داشته باشد ولى معمولا يكى از اين سه خصوصيت را به شكل بارزى داراست.
در مورد جنبش امروز ايران نقش رهبرى در دست يك فرد نيست و بنابر اين سه عنصر لازم براى رهبرى تكوين نيافته اند. ايدئولوژى واحد و مشخصى در كار نيست، بيشتر يك حركت دمكراتيك است.

اما موضوعاتى كه الهام بخش شخصيت هاى مهم اين جنبش است كاملا روشن اند و برخى از آنها را مى توان در نطفه هاى قانون اساسى اول جمهورى اسلامى رديابى كرد.

ايدئولوژى يا مرام جنبش هاى اعتراضى در نوع خود مى توانند تعرضى و يا تدافعى باشند. جنبش هاى انقلابى معمولا مرام تعرضى دارند و در پى ساختار سيا سى- اقتصادى و اجتماعى كاملا متفاوتى هستند. ايدئولوژى يا مرام هاى تدافعى معمولا بيانگر نارضايتى مردم از نحوه عملكر نظام موجود و رهبران آنها و بيانگر شورش اند و نه انقلاب . مثل شورش هاى رعيت ها، شورش عليه ماليات و يا شورش عليه تبعيض قومى و مذهبى.

جنبش سبز ايران را مى توان «شورشى عليه تقلب در انتخابات» ناميد.

به يك اعتبار جنبش امروز در ايران به خاطر دفاع از قانون اساسى موجود و به خاطر اعتراض به خودكامگى يك اقليت حاكم كه بر ابزارهاى نظامى تكيه دارد تا حد زيادى شبيه به شورش سال ۱۳۴۲ به رهبرى آيت الله خمينى است.

اما نبايد فراموش كرد كه يك جنبش تدافعى و يا شورش مى تواند به يك حركت انقلابى بدل شود. به اعتقاد من جنبش سبز مى تواند ايده هاى انقلاب مشروطه و شعارهاى اصيل و اوليه انقلاب ۱۳۵۷ را احيا كند. و اين در حد خود مثبت و كافى است چون در تمام يك قرن گذشته مهمترين تضاد و شكاف سياسى در ايران همواره بين خودكامگى ( چه نوع سلطنتى و چه نوع روحانى آن ) با دمكراسى و حاكميت مردم بوده است.

اما جنبش فعلى براى تبديل شدن به يك حركت و جنبش تعرضى بايد ايدئولوژى يا مرام خود را از گرايش هاى تئوكراتيك نهفته در قانون اساسى فعلى جدا كرده و اين آن موضوعى است كه رهبران فعلى معترضان از آن اكراه دارند.

از نقطه نظر عامل دوم در كاركرد، رهبرى – يعنى بسيج مردم و تهييج آنها – با توجه به شرايط سركوب كنونى در ايران رهبرى فعلى امكانات چندانى ندارد. ساختارها و نهادهاى مدنى محدود و نحيفى كه وجود داشت در ماه هاى اخير به شدت سركوب و محدود شده اند.

هميشه با تشديد سركوب امكان بسيج كاهش يافته و هزينه فعاليت سياسى بيشتر مى شود. گاهى اوقات مثل مورد آيت الله خمينى در سال ۱۳۵۷ رهبران در تبعيد هستند و مى توانند بدون نگرانى از بازداشت يا خطر مرگ هر گونه فراخوانى بدهند ولى در مورد رهبران جنبش فعلى به نظر مى رسد كه با توجه به شدت سركوب آنها حاضر نيستند تا اين حد خطر كنند.

و در مورد عامل سوم در كاركرد رهبرى- يعنى مديريت – به نظر مى رسد كه اين ساختار خيلى خوب به هم گره نخورده است و دليل آن باز هم فضاى سركوب شديد است.

معمولا در تمام حركات انقلابى رهبرى جنبش در دو حالت نقش تعيين كننده اى پيدا مى كند: يك – زمانى كه ابزارهاى سركوب و نظامى حكومت قادر به انجام وظيفه خود نيستند و دوم: زمانى كه حكوت در حالت ترديد و يا تشتت قرار دارد ( مثل مورد انقلاب ۱۳۵۷ ايران).

معمولا آن چيزى كه ميخ نهايى را بر تابوت رژيم هاى خودكامه مى كوبد بحران در اعمال قدرت و از دست دادن كنترل اوضاع است. بنابراين يك رهبرى نيرومند و معتقد به ايدئولوژى و مرامى منسجم مى تواند با به كارگرفتن روش هاى گوناگونى از كارزار سياسى، مردم را بسيج كرده و با اتكا به اين نيرو قدرت سركوب و اعمال اراده حكومت را تضعيف كند.

در نهايت با توجه به شرايط فعلى من فكر مى كنم كه مطرح شدن و ارتقاء يك روحانى دگر انديش مثل آيت الله منتظرى به عنوان رهبر اين جنبش مى تواند از نظر بسيج سياسى مردم و تغيير توازن بين نيروها و بازيگران سياسى نقش بسيار مهمى ايفا كند.

محسن کدیور : باید کمربندها را محکم ببندیم، روزهای سخت‌تری در پیش است

هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم که رژیم جمهوری اسلامی به این درجه از فساد رسیده باشد - باید کمربندها را محکم ببندیم، روزهای سخت‌تری در پیش است - ملت از روحانیت و حوزه در احقاق حقوق ملی و طبیعی و اعتراض به ظلم نهادینه به مراتب جلوتر است - آنچه با نفی شرع و قانون و اخلاق حفظ می‌شود نظام اسلامی نیست، نظام شیطانی است

- مشکل اصلی کشور ما مقامات غیر پاسخگو و پرمدعا است. به کدام دلیل اسلامی و قانونی عملکرد رهبری که امّ و اساس اکثر بحرانهای اخیر است، مورد ارزیابی و نظارت قرار نمی گیرد؟ چرا مجلس خبرگان رهبری به وظیفه قانونی و شرعی خود عمل نمی کند؟ مردم اعضای این مجلس را به دلیل مجامله و سکوت سؤال برانگیزشان نخواهند بخشید. امروز هر کس به ندای "هل مِن ناصر" (دادخواهی) این ملت مظلوم لبیک نگوید، روسیاه است و غیرمعذور. صحنه امتحان بزرگی است. حکام رژیم جمهوری اسلامی به دلیل تجاوز نهادینه به حقوق ملت و خیانت در امانت ملی و سرکوب وحشیانه اعتراض مسالمت آمیز مردم، مغضوب ملت ایرانند. اهل سکوت و مماشات و مجامله در هر کسوت و مقام و موقعیت نیز عمله ظلمه محسوب می شوند و حامی بی‌جیره و مواجب ولایت جائر.

- امروز اگر از مردم ایران بپرسیم، آیا این رژیم به موازین دینی، اخلاقی و قانونی پایبند است، اکثریت می‌گویند خیر. بنابراین ما الان با حکومتی مواجهیم که به لحاظ دینی و اخلاقی و قانونی رفوزه شده است. آن کسی که رفوزه شده رژیم جمهوری اسلامی است نه نخبگانی چون آیت‌الله منتظری و صانعی و طاهری و یا جوانانی که برای یافتن رای گم‌شده خود به خاک و خون غلتیدند.

- قبل از انقلاب می‌گفتند چه فرمان یزدان چه فرمان شاه، پس از انقلاب هم می‌گویند مخالفت با رهبری مخالفت با خدا و رسول و ائمه است. آیا شرک معنایی جز این دارد؟

- مطمئنا موسوی و کروبی آمده بودند تا جمهوری اسلامی را اصلاح کنند، اما به نظر می‌رسد که نهادهای تحت امر ولایت فقیه با این اعمالی که انجام دادند، می‌خواهند به همه ثابت کنند که این نظام اصلاح‌ناپذیر است.

- مشکل اصلی حکومت فعلی این است که می‌پندارد حق مطلق است. بیشترین تخلف از قانون اساسی توسط مقام رهبری و رئیس جمهوری صورت گرفته است. بر اساس همین قانون اساسی با همه تناقض‌های بنیادیش می‌توان با تکیه بر فصل سوم آن به کف مطالبات مردم ایران جامه عمل پوشانید. اگر بخواهیم واقعا قانون را اجرا کنیم اولین کسانی که از گردونه خارج می‌شوند، حکام فعلی‌اند. البته قانون به روایت حقوقدانان و وکلای مستقل و باسواد، نه قانون به روایت وابستگان قدرت و کم خردهای پرمدعا.

دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم تاكید كرد:«حرص قدرت در جناح مخالف اصلاح طلبان باعث شده است تا ‌آنان قدرت تحلیل سیاسی خود را هم از دست بدهند.»

دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم تاكید كرد:«حرص قدرت در جناح مخالف اصلاح طلبان باعث شده است تا ‌آنان قدرت تحلیل سیاسی خود را هم از دست بدهند.»

سید حسین موسوی تبریزی در گفتگو با ایلنا، در پاسخ به سوالی در مورد ”تخریب جناح اصلاح طلب توسط برخی رسانه های اصولگرا“ با اشاره به اینكه بخشی از جریانات سیاسی در ابتدای پیروزی انقلاب به تخریب شخصیت و در نهایت حذف فیزیكی چهره هایی چون شهیدان بهشتی و مطهری می‌پرداختند، اظهار داشت:«در جوامع همواره عده‌ای هستند كه كه به دلیل دارا نبودن فضائل مورد نظر جامعه، موجودیت خود را فقط در نفی دیگران می‌بینند و لذا دست به تخریب شخصیت افراد مقبول جامعه می زنند، همانگونه كه در ابتدای انقلاب مجاهدین خلق اینگونه رفتارها كردند.»

وی افزود: «یكی از دلایل مظلومیت ائمه (ع) هم این مساله بود، زیرا اگر آن بزرگواران آزاد بودند، جایی برای بنی‌امیه و بنی عباس باقی نمی‌ماند.»

رئیس خانه احزاب با بیان اینكه نمی‌خواهم گروه‌های فعلی را با گروههای اول انقلاب مقایسه كنم، تصریح كرد:«اینها در مقابل رقیب احساس ضعف می‌كنند و لذا به حربه‌های كهنه‌ای مانند اتهام ارتباط با خارج متوسل می‌شوند، در حالی كه مردم بخاطر دسترسی به رسانه‌های غیر از صدا و سیما از همه چیز مطلع هستند و در واقع حرص قدرت در جناح مخالف اصلاح طلبان باعث شده است تا ‌آنان قدرت تحلیل سیاسی خود را هم از دست بدهند.»

موسوی تبریزی با اشاره به اتهام ارتباط با خارج با بیان اینكه این نوع ارتباط راه‌های خاص خودش را دارد، گفت:«اگر ما برای اثبات این اتهام به این استناد كنیم كه حرفهای ما در bbc و صدای آمریكا پخش می‌شود، این سخن درستی نیست، زیرا این رسانه‌ هامذاكرات مجلس را هم نقل می‌كنند و قطعا ارتباط با خارج اینگونه اثبات نمی‌شود.»

وی افزود: «از سوی دیگر اگر گفته شود كه بیان سخنان ما توسط خارجی‌ها دلیل رابطه با بیگانه است، باید ببینیم منظور چه سخنانی است كه اگر اشاره به سخنانی چون ضرورت وجود آزادی، حق برخورداری متهمان از وكیل و ... باشد، باید گفت این مطالب در قانون اساسی هم آمده است و ربطی به عنصر خارجی ندارد.»

دادستان كل كشور در زمان امام(ره) تاكید كرد:«تنها دلیل ارتباط با بیگانگان این است كه گروهی متعلق به داخل كشور با عناصر خارجی نقشه‌ای برای براندازی نظام در صورت به قدرت رسیدن بكشند و در این زمینه مدارك محكمی هم وجود داشته باشد.»

موسوی تبریزی با اشاره به اینكه در یكی از جلسات دادگاه‌ها یكی از كارمندان سفارت انگلستان به عنوان متهم از جمع آوری اطلاعات توسط این سفارتخانه سخن می‌گفت، اظهار داشت: «یكی از كارهای همه وزارتخانه‌ها جمع‌آوری اطلاعات و كسب اطلاع از میزان قدرت جریانات سیاسی در یك كشور است و سفارتخانه‌های ما در سایر كشورها نیز این كار را انجام می‌دهند كه امر منفی و عجیبی نیست.»

رئیس خانه احزاب با بیان اینكه ما هم پیش از سفرهای خارجی از وزارت خارجه درخواست اطلاعات می‌كنیم و آنها هم از سفارتخانه‌ها كسب اطلاع می‌كنند، ادامه داد:«اینكه فردی را به دادگاه بیاورند و او را وادار به گفتن این مطلب كنند كه ما در سفارتخانه موظف به جمع آوری اطلاعات بوده‌ایم، دلیل ارتباط اعتراضات مسالمت آمیز اخیر با بیگانگان نیست.»

موسوی تبریزی با بیان اینكه با برگزاری این قبیل دادگاه‌ها حیثیت نظام آسیب می بیند، این سوال را مطرح كرد كه آیا با الله اكبرهای شبانه حیثیت نظام بیشتر‌آسیب می بیند یا با برگزاری دادگاههای 50 و 100 نفره و آن كیفرخواست‌ها؟

وی تاكید كرد: «كیفرخواست‌های مطرح شده در دادگاههای اخیر بیشترین آسیب را به حیثیت نظام وارد كرد، در حالی كه رهبری بر توجه به این نكته بسیار تاكید كرده‌اند.»

دادستان كل كشور در دهه60 ادامه داد: «اینكه جوانی را در دادگاه بیاورند و او هم اظهار كند كه فریب بیگانگان را خورده است، حركت شایسته ای نیست، زیرا هر ادعایی باید بر اساس مدارك صحیح و البته با استفاده از حق دارا بودن وكیل بوده باشد.»

موسوی تبریزی در پایان تاكید كرد:هر اتهامی كه در جامعه طرح می شود، باید اثبات شود تا جامعه نیز‌آن را بپذیرد

واکنش مجمع روحانیون مبارز به سخنان فرمانده سپاه

این روزها شاهد اظهارات بی اساس و تهمت های فراوان از سوی دستگاه های تبلیغی و محافل خاص نسبت به شخصیت ها و گروه ها برای توجیه سیاست های نادرست و اقدام های خلاف شرع و قانون هستیم و تا وقتی فردی با مسؤولیت رسمی بالا، دروغی آشکار را مبنای تحلیلی نادرست و توجیه اقدام های خلاف و خشونت آمیز می کند چه باید کرد؟
فرمانده سپاه با دروغی بزرگ و تهمتی ناروا نسبت به حجة الاسلام و المسلمین خاتمی و آیت الله موسوی خوئینی، علاوه بر اینکه بی اعتباری به اصطلاح اعترافات افراد دستگیر شده را بیش از پیش نشان داد، به نهاد ارجمند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که عظمت گذشته آن اینک ابزاری در جهت توجیه سیاست های نادرست و انجام اقدام های ناسازگار با مبانی و ارزش های اسلام و انقلاب شده است جفا کرد.
آیا انتظار از مدعی العموم جدید برای نشان دادن عکس العملی مناسب نسبت به این اتهام و دروغ پردازی و موارد مشابه آن که موجب تشویش افکار و تحریک بعضی افراد و زمینه ساز اجرای برنامه های خطرناک می شود، به خصوص با توجه به وعده رییس محترم قوه قضائیه برای برخورد با تخلفات از هرکس و در هر مقام، انتظاری نا به جاست؟ به امید آنکه این انتظار شرعی و به حق، هر چه سریع تر جامه عمل پوشیده و این روند اقدامات مغایر با مصالح کشور و منافی با اخلاق و دین و قانون متوقف گردد.
روابط عمومی مجمع روحانیون مبارز - یازدهم شهریور هشتاد و هشت

نامه مهدی کروبی به آیتالله العظمی منتظری

سحام نیوز : مهدی کروبی با نگارش نامه ای به آیت الله منتظری از حمایت های ایشان از خویش در حوادث پس از انتخابات تقدیر کرد . در این نامه آمده است : " از اینکه بخاطر برخی حوادث و تعرضات پیش آمده بعد از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری برای اینجانب از این حقیر تفقد نمودید و طی نامه ها و بیاناتی اظهار تاسف فرمودید لازم دانستم بدین وسیله تشکر و قدردانی خود را اعلام دارم . "
متن کامل این نامه به شرح زیر است :

محضر مبارک حضرت آیت اله العظمی منتظری (دامت عزه العالی )

سلام علیکم

ضمن عرض ارادت و آرزوی قبولی اعمال و عبادات در ایام این ماه مبارک ، سلامتی و عزت حضرتعالی را از درگاه خداوند متعال مسئلت دارم.
از اینکه بخاطر برخی حوادث و تعرضات پیش آمده بعد از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری برای اینجانب از این حقیر تفقد نمودید و طی نامه ها و بیاناتی اظهار تاسف فرمودید لازم دانستم بدین وسیله تشکر و قدردانی خود را اعلام دارم و از اینکه این پاسخ با کمی تاخیر خدمتتان ارسال می شود پوزش می خواهم.
تعرض و برخی توهین ها و ناملایمات برای شخص بنده و یا اشخاصی دیگر آنقدر اهمیت ندارد که متاسفانه ما در عمر خود شاهد باشیم ارزش ها و معیارهایی که هزاران نفر برای احیا و استقرار آنها در جامعه عمر و جوانی ، سلامتی و سرمایه های مادی و معنوی خود را در نیم قرن گذشته در این کشور گذاشته اند براحتی مغفول بماند و یا حتی عمداً زیر پا گذاشته شود . قانون اساسی میراث گرانسنگی که آن همه زحمات جمع کثیری از خبرگان و آزادگان و دلسوزان خدا ترس این ملت ، بعد از سال ها تحمل رنج و شکنجه و خفقان دوران ستم شاهی و با هزاران امید و آرزو به تصویب رسید و به تایید امام راحل (ره ) و ملت شریف ایران مزین شد ، براحتی اصول مسلم آن نادیده گرفته شود و گزینشی و یکطرفه ، برخی اصول آن تا حد آیات قرآن بزرگ داشته شود و برخی اصول که حاوی اساسی ترین حقوق ملت و آزادی های فردی و اجتماعی است و پرهیز از خودکامگی و دیکتاتوری را برای جامعه تضمین می کند براحتی زیر پا گذاشته شود. انتخابات آزاد و بیطرفانه عملاً در پرتو دخالت های مراکز قدرت بی معنا شود و آزادی احزاب و مطبوعات براحتی توسط مراکز خودکامه ای مورد تعرض قرار گیرد و دستگیری ها و زندانها و محاکمات غیر قانونی و غیر منطبق با اصول قانون اساسی امری عادی قلمداد شود و از همه وحشتناک تر به بهانه حفظ امنیت ، بزرگترین ناامنی ؛ حمله و کشتار و ضرب و شتم و شکنجه و.... برای جوانان و زنان و مردانی که فقط با احساس مسئولیت و امیدی که خودِ این مسئولین در آنها برانگیخته بودند که میتوانید آزادانه به هر کسی رای دهید و بعد دیده بودند که چگونه نتایج اعلامی برخلاف روال قانونی و با دخالت های علنی مسئولین اجرا و نظارت بر خلاف آرای آنها اعلام می شود ، به صحنه حساس مسئولیت آمده و در تظاهراتی آرام و حتی بدون شعار اعتراض خود را اعلام کردند و دیدیم که چگونه مورد تهاجم قرار گرفتند.
باری تحمل این شرایط ، بسیار دردناک تر و ناگوارتر از مسائلی است که برای اشخاص ایجاد کرده اند که به خاطر دفاع از حقوق ملت دچار تهاجم فیزیکی و توهین و افترا بشوند.
امید است خداوند متعال به همه مسئولین ما احساس مسئولیت و انگیزه امانتداری برای مردم و سعه صدر و تحمل حکومت داری عادلانه و رعایت اخلاق و دستورات اسلامی را عنایت فرماید و به همه اقشار جامعه به ویژه علما و بزرگان حوزه احساس مسئولیت و توان اعتراض و برخورد با قانون گریزی ها و قانون ستیزی ها عطا کند.

والسلام - مهدی کروبی 8/6/1388

نتیجه نهایی رای اعتماد مجلس

سرانجام با گذشت پنج روز از آغاز بررسي نمايندگان مجلس درباره وزراي پيشنهادي رئيس‌جمهوري براي تشكيل كابينه دهم، دقايقي پيش، اين تلاش نفس‌گير به پايان رسيد.

به گزارش خبرنگار «تابناك»، امروز پس از بحث و بررسي درباره وزراي پيشنهادي دو وزارتخانه نفت و نيرو، دكتر احمدي‌نژاد كه بيش از دو ساعت براي سخنان نهايي خود فرصت داشت، به صحبتي چند دقيقه‌اي بسنده و ابراز اميدواري كرد كه تعامل دولت و مجلس به گونه‌اي پويا و مؤثر ادامه يابد.

بنا بر اين گزارش، پس از پايان سخنان رياست‌جمهوري، دكتر علي لاريجاني نيز دقايقي به ايراد سخن پرداخت و بلافاصه با اعلام حضور 286 نماينده در مجلس، آغاز رأي‌گيري را اعلام كرد.


بر اين اساس، آراي نمايندگان مجلس به وزاري پيشنهادي به شرح زير است:


وزير آموزش و پرورش: خانم سوسن کشاورز: موافق: 49 مخالف: 209 ممتنع: 28

وزير ارتباطات و فناوري اطلاعات: آقای رضا تقي پور: موافق: 197 مخالف: 62 ممتنع: 27

وزير اطلاعات: حجت‌الاسلام و المسلمین حیدر مصلحی: موافق: 194 مخالف: 67 ممتنع: 25

وزير اقتصاد و دارايي: آقای سید شمس الدین حسینی: موافق: 224 مخالف: 41 ممتنع: 21

وزير امور خارجه: آقای منوچهر متکی: موافق: 173 مخالف: 79 ممتنع: 34

وزير بازرگاني: آقای مهدي غضنفري: موافق: 158 مخالف: 91 ممتنع: 37

وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي: خانم مرضیه وحید دستجردی: موافق: 175 مخالف: 82 ممتنع: 29

وزير تعاون: آقای محمد عباسی: موافق: 163 مخالف: 83 ممتنع: 37

وزير جهاد کشاورزی: آقای صادق خليليان: موافق: 200 مخالف: 54 ممتنع: 32

وزير دادگستري: آقای مرتضی بختیاری: موافق: 225 مخالف: 36 ممتنع: 23

وزير دفاع: آقای احمد وحیدی: موافق: 227 مخالف: 54 ممتنع: 5

وزير راه و ترابري: آقای حمید بهبهانی: موافق: 167 مخالف: 83 ممتنع: 33

وزير رفاه و تأمين اجتماعي: خانم فاطمه آجورلو: موافق: 76 مخالف: 181 ممتنع: 29

وزير صنايع و معادن: آقای علی اکبر محرابیان: موافق: 153 مخالف: 103 ممتنع: 27

وزير علوم، تحقيقات و فناوري: آقای کامران دانشجو: موافق: 186 مخالف: 75 ممتنع: 25

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي: آقای سید محمد حسینی: موافق: 194 مخالف: 61 ممتنع: 31

وزیر کار و امور اجتماعی: آقای عبدالرضا شیخ الاسلامی: موافق: 193 مخالف: 63 ممتنع: 30

وزير كشور: آقای مصطفی محمد نجار: موافق: 182 مخالف: 75 ممتنع: 25

وزير مسکن و شهرسازی: آقای علی نیکزاد: موافق: 219 مخالف: 40 ممتنع: 27

وزير نفت: آقای سید مسعود میرکاظمی: موافق: 147 مخالف: 117 ممتنع: 19

وزير نيرو: آقای محمد علی آبادی: موافق: 137 مخالف: 117 ممتنع: 32

بر پایه آرای گرفته شده، سردار احمد وحیدی، بالاترین رأی اعتماد را از مجلس به دست آورد و خانمها کشاورز و آجورلو و آقای محمد علی آبادی موفق به کسب رأی اعتماد از مجلس نشدند.

نامه محمد رضا تابش به صادق لازیجانی

حضرت آیت‌اله لاریجانی

ریاست محترم قوه قضائی

هسلام علیكم

با عرض تبریك انتصاب حضرتعالی در مسئولیت قضائی نظام اسلامی و آرزوی توفیق در اجرای این تكالیف خطیر، درخصوص حوادث و وقایع اخیر نكاتی را به استحضار می‌رساند. امید است طلیعه حضور شما در این مسئولیت بزرگ احقاق حق باشد.همانگونه كه استحضار دارید یكی از مسائل تلخ حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری مسأله فاجعه بار هتك حرمت و رفتارهای زشت بعضی از مأموران با بازداشت شدگان است كه نقض آشكار اصول متعدد در قانون اساسی و حقوق انسانی است كه اگر با اطلاع و موافقت مقامات مافوق بوده جسارت و قانون ستیزی آن مضاعف بوده و اگر بدون موافقت مقامات مافوق بوده موجب تأسف و شرمساری است كه در بازداشتگاه‌های رسمی كشور چنین اتفاقاتی رخ دهد.اخیراً جناب آقای احمدی نژاد عاملان اقدامات زشت بازداشتگاه‌ها و كوی دانشگاه را افراد نفوذی و برانداز اعلام نموده‌اند كه بر ابهامات قضیه افزوده است. اكنون كه دادگاه متهمان سیاسی (با وضعی ابهام‌آمیز) در غیاب وكلای انتخابی آنان بصورت علنی و جهت دار برگزار می‌شود و همه رسانه ها آن را پوشش داده و رسانه ملی با نقض آشكار قانون قبل از اثبات هرگونه اتهام و صدور حكم اقدام به پخش سراسری جلسات محاكمه نموده و حتی عناوین جعلی جرائمی را تبلیغ نموده و به متهمان نسبت می‌دهد كه در نظام قانون‌گذاری ایران وجود ندارد (همانند متهمان كودتای مخملی)؛ توجه حضرتعالی را به تبصره ماده 188 قانون آئین دادرسی كیفری معطوف می‌نماید كه مقرر می‌دارد: «منظور از علنی بودن محاكمه، عدم ایجاد مانع جهت حضور افراد در جلسات رسیدگی است. خبرنگاران رسانه‌ها می توانند با حضور در دادگاه از جریان رسیدگی گزارش مكتوب تهیه كرده و بدون ذكر نام یا مشخصاتی كه معرف هویت فردی یا موقعیت اداری و اجتماعی شاكی و متشكی عنه باشد منتشر نماید. تخلف از قسمت اخیر این تبصره در حكم افتراء است»بنابراین اقدامات صداوسیما نقض و تخلف آشكار مفاد این قانون بوده و قابل تعقیب كیفری است كه از حضرتعالی تقاضای رسیدگی دارد.علی ایحال از آنجا كه عدالت در قضا اقتضای مساوات در رسیدگی به جرائم را دارد و شخصیت جنایت‌كاران بازداشتگاه هایی نظیر كهریزك بالاتر از شخصیت متهمان سیاسی نیست و سرپوش گذاشتن بر این قضیه سبب گسترش آثار سوء اینگونه جنایات و تكرار آن خواهد شد و از آنجا كه حضرتعالی مرجع شهروندان در رسیدگی به تظلمات از حقوق آنان هستید امید است ترتیبی اتخاذ فرمائید تا هرچه سریعتر عوامل این جنایات در هر سمت و درجه‌ای تحت پیگرد قرار گرفته و در صورت ادامه روند فعلی رسانه‌ای شدن دادگاهها‌،دادگاه این افراد علناً و با حضور رسانه ها تشكیل شود. پیشاپیش از بذل توجه حضرتعالی در حفظ حقوق شهروندان تقدیر و تشكر می نماید.

باتشكر و احترام

محمدرضا تابش

دبیركل فراكسیون خط امام (ره) مجلس شورای اسلامی

رونوشت:

- جناب آقای دكتر لاریجانی ریاست محترم مجلس شورای اسلامی جهت استحضار

-جناب آقای مهندس ضرغامی ریاست محترم سازمان صدا و سیما جهت استحضار و صدور دستور توقف پخش دادگاههای غیر قانونی و غیر شرعی

-جناب آقای نوباوه وطن عضو محترم شورای نظارت بر صدا و سیما جهت استحضار و دستور توقف پخش دادگاههای غیر قانونی و غیر شرعی

-جناب آقای دكتر علی مطهری عضو محترم شورای نظارت بر صدا و سیما جهت استحضار و دستور توقف پخش دادگاههای غیر قانونی و غیر شرعی

انتقاد حسن روحانی از داددگاه های نمایشی


ایسنا: حجتالاسلام و المسلمين حسن روحاني تهمت به شخصيتهاي خادم انقلاب و نظام را باعث ضربه به نظام دانست و تاكيد كرد: اصولا اتهام و تهمت نسبت به شخصيتهايي كه در انقلاب و استقرار اين نظام در مقاطع مختلف خدماتي داشتهاند، نه تنها هيچ نتيجهاي براي حفظ و تكامل اين نظام ندارد، بلكه ضربهاي كاري خواهد بود. اين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام در حاشيه مراسم بزرگداشت سيدعبدالعزيز حكيم در مسجد ارك در جمع خبرنگاران اظهار كرد: اين رفتارها اعتماد مردم را نه نسبت به آن شخصيت بلكه نسبت به خود نظام كاهش ميدهد و اين ضربهاي براي خود نظام است، وقتي ما در جامعهاي اخلاق را در مسير سقوط ببريم و احترام اشخاص را از بين ببريم، اين حرمتشكني سرآغازي براي اين خواهد بود كه هيچ كس احساس اطمينان و امنيت نكند، اين كاري خلاف اخلاق، شرع و مصالح ملي است.
حسن روحانی پس از پیروزی انقلاب مسئولیت‏های مختلفی را بر عهده گرفت. در پنج دوره قانونگذاری به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی و در دوره‌های اول و دوم به عنوان رئیس کمیسیون دفاع و در دوره‌های چهارم و پنجم به عنوان رئیس کمیسیون سیاست خارجی و نایب رئیس اول مجلس شورای اسلامی حضور داشت. هم‌زمان از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴خورشیدی، در سمت معاونت فرماندهی جنگ و از سال ۱۳۶۴ تا سال ۱۳۶۷ خورشیدی در سمت رییس ستاد قرارگاه مرکزی خاتم‏الانبیاء، در دوران جنگ فعالیت داشت.
پس از بازنگری قانون ‏اساسی جمهوری اسلامی ایران و تشکیل نهاد شورای‏عالی امنیت ملی تاکنون، سمت نمایندگی مقام رهبری را در اختیار دارد. وی همچنین از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس کمیسیون سیاسی، دفاعی و امنیتی این مجمع می‏باشد.
در انتخابات میان‌دوره‏ای سومین دوره مجلس خبرگان رهبری در ۲۹ بهمن ‏۱۳۷۸ از حوزه انتخابیه استان سمنان به نمایندگی مجلس خبرگان رهبری برگزیده شد. در سال ۱۳۸۵ هم به عنوان نماینده تهران به عضویت این شورا برگزیده شد. همچنین در طول سال‏های ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۵، رییس مرکز تحقیقات استراتژیک بوده ‌است.