۸ تیر ۱۳۸۸

عطا الله مهاجرانی : راه دشوار مردم سالاری

امروز با آقاي حسن کامشاد قرار داشتم. کتابي را از تهران دوست مشترکي برايم فرستاده بود. نام کتاب «تاريخ بي‌خردي!» بود. نوشته بار بارا تاکمن و ترجمه حسن کامشاد... آقاي کامشاد کتاب «حديث نفس» خود را هم از سر لطف برايم آورده بودند. با امضاي ايشان... براي بين راه در مترو کتاب«ذاکره للنسيان» محمود درويش را بر داشته بودم...حديث نفس را ورق مي‌زدم. رسيدم به روايت اقاي کامشاد از دموکراسي در ايران، انتخابات دوره دوازدهم مجلس شوراي ملي. نوشته‌اند: «روز انتخابات من و پدر از دروازه دولت اصفهان مي‌گذشتيم. مقابل مدرسه صارميه چند پاسبان جلو ما را گرفتند و به داخل هدايتمان کردند. پدرم گفت:«من تاجرم و مي‌خواهم در حوزه بازار راي دهم.» گفتند:«فرق نمي‌کند.» وقتي وارد سالن شديم، ماموري يک برگ راي دست پدرم داد. ورقه را که خواند، گفت نامزد من کس ديگري است و نام دايي جان را آورد. مامور صندوق به تندي گفت:«فضولي موقوف!» و برگ راي را از دست پدر گرفت و در صندوق انداخت. اين نخستين تجربه من از دموکراسي بود.» من هم خاطره‌اي دارم. هر وقت انتخابات مجلس مي‌رسيد. منظورم پيش از انقلاب است. عمه پدرم که پيرزني بلند بالا و باريک بود و هميشه شتاب داشت. شناسنامه‌هاي تمام قوم و خويشان را جمع مي‌کرد. بعد از انتخابات هم مهر شده مي‌آورد تحويل مي‌داد. از خاطره آقاي کامشاد تا خاطره خودم، تا انتخابات اخير بدون شک گام‌هاي بلندي را برداشته‌ايم. 60 سال پيش پاسبان‌ها برگه راي نوشته شده را به نام افراد در صندوق مي‌انداختند...چهل سال پيش شناسنامه بدون صاحب در انتخابات شرکت مي‌کرد. اکنون واقعا مردم شناسنامه‌شان را دستشان مي‌گيرند. هر که را که شوراي محترم نگهبان تاييد کند. مي‌توانند به عنوان نامزد مورد نظر خويش انتخا‌ب کنند. حداکثر همين مي‌شود که امروزه با آن مواجهيم. مبهوت مي‌مانيم که آيا نتيجه با آرا نسبت منطقي و عادلانه دارد؟ آيا حقيقتا آرا به درستي شمرده شده است؟ مي‌توانيم بگوييم ما وارد مرحله‌اي تازه از مردمسالاري شده ايم. مرحله امانت در حفظ و آرا مردم و شمارش درست آنها. گفته‌اند: دموکراسي شرکت در انتخابات نيست. شمارش درست و منزه آرا مردم است...اين مرحله چنان که پيداست آسان ياب نيست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظر بدهید: