در این اوضاع خط و خطکشی که همه، حتا مراجع تقلید هم ناچارند تکلیفشان را با مردم روشن کنند که کدام سو ایستادهاند، برای من بسیار جالب است توجه نسل جدید به آیتالله منتظری.در آن سالها ـ بهخصوص (۶۷ و ۶۸) که تبلیغات منفی علیه آیتالله به شدت رواج داشت، حتا خیلی از آگاهان هم تحت تأثیر این تبلیغات قرار گرفته بودند و باورشان شده بود که آیتالله واقعاً «سادهلوح» است. کلمهی «سادهلوح» را در ادبیات رسمی و نیز ادبیات غیررسمی، آنقدر در بارهی آیتالله به کار برده بودند که با گفتناش همه یاد او میافتادند. از خاطرم نمیرود آن سالها که هر قدر با دیگران، حتا از اینوریها، از مشاهداتِ عینیام به عنوان شاگرد کلاس اخلاق او از معرفت، دانش، شجاعت، وارستگی و استقلال آیتالله منتظری میگفتم، کمتر موفق میشدم در رفع این ابهام. بیان همیشه سادهی آیتالله با لهجهی خاص نجفآبادیاش باعث شده بود که واقعاً مردم خیال کنند با شیخی «سادهلوح» طرفاند.داستان نامهنگاریهای آیتالله با امام خمینی بر سر موضوع اعدامها را برای هر کسی که روایت میکردم، باور نمیکرد تا وقتی که تصویر دستخط او را نشاناش میدادم. زمان گذشت و گذشت تا این روزها. هنوز هم برای نسلهای قبلی، هرچند کمرنگتر، سخت است زدودن تصویر غلطی که برای شان از او ساخته بودند. اما برایم بسیار جالب است که نسل جدید در مقام پیشگامان جنبش سبز، تقریباً بدون پیشذهنیت نسبت به او، با آیتاللهی روبهرو شدهاند که پابهپایشان ایستاده و اخیراً حتا میبینم تلاش ایشان را در جستوجو در پیشینهی نظریات آیتالله در موارد گوناگون. و خوشحالام که آیتالله آن قدر عمر یافته است که روزهای حقانیت و مقبولیت نظرها و آرای خود را هم ببیند؛ هرچند با شناختی که از او دارم، شک ندارم خودش به این موضوع ابداً هیچ اهمیتی نمیدهد و هیچ چیز برایش جز ادای وظیفهی انسانی، دینی و اخلاقیاش اهمیت ندارد.و آخر این که، اگر میخواهید آیتالله منتظری را در قامتی جدید ببینید، به قامت کدیور بنگرید و به کلام او گوش کنید که به تعبیر دوستی، همان آیتالله منتظری تحت ویندوز ویستا ست؛ هرچند من شخصاً آیتالله را در نظریاتش چنان مترقی میدانم که او را به نرمافزاری اوپنسورس بیشتر شبیه میدانم!
۱۹ مرداد ۱۳۸۸
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظر بدهید: